پس از سرکوب جنبش مشروطه و برقراری مجدد سلطنت مطلقه، محمدعلیشاه درصدد تدوین قانون اساسی جدیدی برآمد که بتواند به خواستههای داخلی پاسخ دهد. او به دلایل مختلفی الگوگیری از قانون اساسی آلمان را برای تدوین قانون اساسی مشروطه ایران پیشنهاد داد
قانون اساسی مورد نظر محمدعلیشاه؛
چرا محمدعلیشاه مشروطه را با قانون اساسی آلمان میخواست؟
9 ارديبهشت 1404 ساعت 15:00
مولف : رضا سرحدی
پس از سرکوب جنبش مشروطه و برقراری مجدد سلطنت مطلقه، محمدعلیشاه درصدد تدوین قانون اساسی جدیدی برآمد که بتواند به خواستههای داخلی پاسخ دهد. او به دلایل مختلفی الگوگیری از قانون اساسی آلمان را برای تدوین قانون اساسی مشروطه ایران پیشنهاد داد
پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ محمدعلیشاه قاجار، یکی از پادشاهان دوره قاجار در ایران، در دورهای حساس از تاریخ ایران حکومت میکرد که کشور با تحولات سیاسی و اجتماعی عمیقی مواجه بود. یکی از این تحولات، جنبش مشروطه با شعار محدود کردن قدرت مطلقه شاه و ایجاد حکومتی مبتنی بر قانون اساسی بود. در این میان، محمدعلیشاه یکی از مخالفان سرسخت مشروطه شناخته میشود، اما باید دانست که او خواهان الگوبرداری از قانون اساسی آلمان برای تدوین قانون اساسی مشروطه ایران بود. این موضوع که چرا محمدعلیشاه الگوبرداری از قانون اساسی آلمان را پیشنهاد میداد، نیازمند بررسی دقیقتر شرایط سیاسی، اجتماعی و تاریخی آن دوره است.
زمینه تاریخی و سیاسی
در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، ایران در حال از سر گذراندن تغییرات عمیقی بود. فشارهای خارجی از سوی قدرتهای استعماری مانند روسیه و انگلستان، در کنار ناکارآمدی داخلی و فساد گسترده در سیستم حکومتی، باعث شد جنبش مشروطه در ایران شکل بگیرد. این جنبش خواستار ایجاد یک نظام سیاسی مبتنی بر قانون اساسی بود که در آن قدرت شاه محدود و حقوق مردم تضمین شود. محمدعلیشاه که در سال ۱۲۸۵ش به سلطنت رسید، ابتدا با جنبش مشروطه مخالفت کرد و حتی در سال ۱۲۸۷ش دستور داد مجلس را به توپ بندند.[1] بااینحال، پس از سرکوب جنبش مشروطه و برقراری مجدد سلطنت مطلقه، او درصدد تدوین قانون اساسی جدیدی بود که بتواند هم به خواستههای داخلی پاسخ دهد و هم از الگوهای خارجی استفاده کند. محمدعلیشاه به دلایل مختلفی الگوگیری از قانون اساسی آلمان را برای تدوین قانون اساسی مشروطه ایران پیشنهاد داد. این دلایل را میتوان در چند محور اصلی بررسی کرد.[2]
ساختار فدرالی و تمرکززدایی
قانون اساسی آلمان، که در سال ۱۸۷۱م پس از اتحاد آلمان به رهبری پروس تصویب شد، دارای ساختاری فدرالی بود. این ساختار به ایالتهای مختلف آلمان اختیارات گستردهای میداد و در عین حال، یک دولت مرکزی قدرتمند نیز وجود داشت. محمدعلیشاه ممکن است به این دلیل این الگو را مناسب میدانست که ایران نیز کشوری با تنوع قومی و فرهنگی گسترده بود و ساختار فدرالی میتوانست به ایالتهای مختلف اختیارات بیشتری بدهد و از تمرکز قدرت در پایتخت بکاهد. در قانون اساسی آلمان، امپراتور (قیصر) از اختیارات گستردهای برخوردار بود و در عین حال، پارلمان نیز وجود داشت. این ساختار ممکن است برای محمدعلیشاه جذاب بوده باشد؛ چرا که او میتوانست در عین حفظ قدرت مطلقه خود، ظاهری از مشروطه و مشارکت مردم در حکومت را نیز حفظ کند. به عبارت دیگر، قانون اساسی آلمان به گونهای بود که قدرت شاه را به طور کامل محدود نمیکرد، بلکه آن را در چهارچوبی قانونی قرار میداد.[3]
محمدعلیشاه قاجار به الگوبرداری از آلمان در تدوین قانون اساسی مشروطه تمایل داشت؛ زیرا شرایط سیاسی و بحرانهای داخلی ایران در دوران مشروطه و فشارهای خارجی ناشی از مداخلات انگلستان و روسیه، او را به سمت مدلی قوی و مرکزی در اداره کشور سوق داد. درحالیکه مشروطهخواهان آرمانهایی چون برقراری نظم و امنیت، بازسازی اقتصادی، استقلال از فشارهای خارجی و اجرای حکومت قانون و آزادی را دنبال میکردند، واقعیتهای سیاسی ایران بهشدت متفاوت بود. روسیه و انگلستان با فشارهای سیاسی و نظامی مانع تحقق این آرمانها شدند و به همین دلیل، محمدعلیشاه به دنبال الگوهایی از قدرت مرکزی و دولتی متمرکز مانند آلمان بود.[4] در حقیقت، یکی از دلایلی که محمدعلیشاه به آلمان تمایل داشت، ساختار دولتی مستحکم و متمرکز آلمان بود که میتوانست در برابر فشارهای خارجی همچون روسیه و انگلستان مقاومت کند. در این زمان، آلمان یک قدرت نظامی و صنعتی در اروپا بهشمار میآمد و این ویژگیها باعث شده بود محمدعلیشاه آن را الگویی برای تقویت اقتدار دولت و حفظ امنیت کشور قرار دهد. افزون بر این، آلمان در آن زمان با شعار حمایت از مسلمانان و مقابله با سیاستهای استعماری انگلستان و روسیه در مناطق مختلف جهان از جمله ایران، به نظر میرسید که میتواند به ایران در برابر فشارهای خارجی کمک کند.
تلاشها برای ایجاد دولتی قدرتمند و متمرکز در ایران، در شرایطی که نظام مشروطه بهدلیل مداخلات خارجی و داخلی در بحران بود، با استقبال محمدعلیشاه روبهرو شد. او معتقد بود که با الگوبرداری از آلمان، میتواند حکومتی مرکزی و مستحکم ایجاد کند که در برابر تهدیدات خارجی مقاوم باشد و از منافع ایران دفاع کند. این تمایل به تقویت قدرت مرکزی در ایران و الگوگیری از آلمان در زمینههای سیاسی و قانونی، بخشی از تلاشهای محمدعلیشاه برای مقابله با بحرانهای داخلی و فشارهای خارجی بود که در نهایت به انحلال مجلس مشروطه و سرکوب آن منجر شد؛ بنابراین، تمایل محمدعلیشاه به الگوبرداری از آلمان برای قانون اساسی مشروطه، ناشی از نیاز به یک دولت مرکزی قدرتمند و مقاوم در برابر مداخلات خارجی بود که میتوانست در شرایط بحرانآلود آن دوران به ایران کمک کند. این تمایل، بخشی از تلاشهای او برای ایجاد حکومتی متمرکز و مستقل از نفوذ خارجی بود که در نهایت با توجه به تحولات داخلی و فشارهای خارجی به شکست انجامید.[5]
تأثیرپذیری از مشاوران خارجی
در آن دوره، بسیاری از کشورهای در حال توسعه مانند ایران تحت تأثیر مشاوران و کارشناسان خارجی قرار داشتند. مشاوران آلمانی و اروپایی ممکن است به محمدعلیشاه و دربار قاجار پیشنهاد داده باشند که قانون اساسی آلمان به دلیل ساختار منعطف و قدرتمند آن میتواند الگوی مناسبی برای ایران باشد. این مشاوران ممکن است بر این باور بوده باشند که قانون اساسی آلمان میتواند تعادلی بین قدرت شاه و حقوق مردم ایجاد کند.[6] آلمان در آن دوره به عنوان یک قدرت نوظهور در اروپا شناخته میشد که توانسته بود با سرعت زیادی به پیشرفتهای اقتصادی، نظامی و علمی دست یابد. محمدعلیشاه و مشاورانش ممکن است به این نتیجه رسیده باشند که الگوبرداری از قانون اساسی آلمان میتواند به ایران کمک کند تا به پیشرفتهای مشابهی دست یابد. این نگاه به آلمان به عنوان یک الگوی موفق در زمینه حکومتداری و توسعه، یکی از دلایل اصلی توجه به قانون اساسی این کشور بود. البته این موارد ناشی از تبلیغات شدید آلمانها نیز بود که زمینه رخنه در سیاست و اقتصاد ایران را فراهم کرد.[7]
چالشهای الگوبرداری از قانون اساسی آلمان
با وجود دلایلی که محمدعلیشاه برای الگوبرداری از قانون اساسی آلمان داشت، این رویکرد با چالشهای جدی مواجه بود. اولا ساختار سیاسی و اجتماعی ایران با آلمان تفاوتهای بنیادینی داشت. ایران کشوری با سنتهای قوی مذهبی و قبیلهای بود، درحالیکه آلمان یک کشور صنعتی و مدرن با ساختار سیاسی کاملا متفاوت بود؛ به همین دلیل وکیلالتجار عنوان کرد که «باید تصور نکرد که مملکت ما مشروطه مثل آلمان یا فرانسه است. ما حالا یک سال است مشروطه شدهایم. باید ملاحظه حال خودمان را بکنیم و نباید دین و مذهب را کنار بگذاریم. ما هیچ وقت نمیخواهیم مشروطه را که مضر به دین باشد داشته باشیم. خصوصا روزنامهجات خیلی باید ملاحظه کنند، بلکه همسایههای ما را به الفاظ غیرمعقول و ناملایم نرنجانند.»؛[8] ثانیا، جنبش مشروطه در ایران خواستار محدود کردن قدرت شاه و ایجاد یک نظام پارلمانی قدرتمند، مبتنی بر تفکیک قوا و نظارت مردمی بود، درحالیکه قانون اساسی آلمان بیشتر به حفظ قدرت امپراتور و تقویت ساختار حکومتی متمرکز تمایل داشت.
فشرده سخن
محمدعلیشاه قاجار به دلایل مختلفی الگوبرداری از قانون اساسی آلمان را برای تدوین قانون اساسی مشروطه ایران پیشنهاد داد. این دلایل شامل ساختار فدرالی، حفظ قدرت مطلقه پادشاه، تجربه موفق آلمان در پیشرفت و توسعه، و تأثیرپذیری از مشاوران خارجی بود. بااینحال، این الگوبرداری با چالشهای جدی مواجه بود؛ چرا که شرایط سیاسی و اجتماعی ایران با آلمان تفاوتهای عمیقی داشت. در نهایت، جنبش مشروطه ایران مسیر خود را ادامه داد و قانون اساسی مشروطه بر اساس خواستههای داخلی و شرایط خاص ایران تدوین شد. این موضوع نشان میدهد که الگوبرداری از نظامهای سیاسی دیگر، حتی اگر موفق باشند، نیازمند تطبیق بر شرایط داخلی و فرهنگی هر کشور است. در مورد ایران، جنبش مشروطه بیشتر بر اساس خواستههای داخلی و نیازهای بومی شکل گرفته بود و هرگونه الگوبرداری از خارج میبایست با این شرایط سازگار میشد.
پینوشتها:
کد مطلب: 25904