پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ لژ بیداری ایرانیان، نخستین تشکیلات فراماسونری رسمی و منظم در ایران، حضور پررنگی در تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی این کشور در اوایل قرن بیستم داشت. این لژ، با عضویت چهرههای سرشناس سیاسی، فرهنگی و روشنفکری، به کانون تفکرات نوین و اصلاحطلبی در ایران تبدیل شد. در این مقاله، لژ بیداری ایرانیان، میزان نفوذ آن در سیاست، ارکان و اهداف این تشکیلات بررسی خواهد شد.
ریشه تاریخی فراموشخانه در ایران، نقش پاریس و تأسیس لژ بیداری
واژه فراماسون فرانسوی از دو واژه «فری»، به معنای آزاد و «ماسون»، به معنای بنّا ساخته شده و بر روی هم به معنی بنّای آزاد است، اما در اصطلاح سیاسی به کسی گفته میشود که عضو فراماسونری باشد و آن سازمانی است که در سده هجدهم در انگلستان پدید آمد. در ایران به جای واژه فراماسونری، اصطلاح مجمع فراموشان، خانه فراموشان یا فراموشخانه به کار بردهاند.[1] بهلحاظ تاریخی، آشنایی ایرانیان با فراماسونری دست کم به زمان فتحعلیشاه قاجار برمیگردد. شخصیتهای سیاسی و متنفذی که به اروپا سفر کرده بودند بعضی از اطلاعات را درباره لژ اروپایی بهطور ناقص و پراکنده در ایران پخش کردند؛ البته اولین قدم در این زمینه در پاریس برداشته شد. ماجرا از این قرار بود که در سال 1808م، پس از انعقاد عهدنامه «فین کنشتاین» بین ایران و فرانسه، یک هیئت سیاسی به رهبری عسکرخان افشار راهی اروپا شد و پس از اقامت طولانی در آنجا با یکی از لژهای ماسونی آشنا شد و به لژ مادر ارتقا یافت.[2]
در دوره بعدی، میرزا ملکمخان محوریت «فراموشخانه» یا انجمنهای سری را در سال 1858م به عهده گرفت و فراموشخانه را برای ناصرالدینشاه بهعنوان طرحی برای تأمین وفاداری رجال دوروبر او جلوه داد؛ بهگونهای که خود شاه استاد اعظم بود و درباریانش میبایست سوگند وفاداری نسبت به او یاد میکردند، اما روسها ناصرالدینشاه را مجبور کردند که فراموشخانه را توقیف کند؛ چراکه میترسیدند ظهور گروهی برای اجرای اصلاحات در ایران، سدی در مقابل میزان رخنه روسها و نفوذ و سلطه آنها باشد.[3]
اما پس از مناسبات قدرت در سیاست بینالملل و جابهجایی قدرت در ایران، فرمان تأسیس لژی در ایران از سوی شرق اعظم فرانسه یا به تعبیری «گراند اوریان» در تاریخ 6 نوامبر 1906م، برابر با 14 آبانماه 1285ش داده شد. تأسیس آن درست سه ماه بعد از فرمان مشروطیت (مردادماه) و یک ماه بعد از تشکیل مجلس شورای ملی (مهرماه) بود. ادارهکنندگان اولیه این لژ عبارت بودند از: دکتر رمبو (رئیس کل)، دکتر امیرخان (ناظم دوم)، شکوه (ناظم اول)، ذکاءالملک (خطیب) و رضاقلیخان (منشی).[4] بهنظر میرسد هدف اولیه تأسیس این لژ، مبارزه با استبداد و ممانعت از دستاندازی تزار روسیه به ایران بوده باشد. این مهم، بهویژه در استبداد صغیر و تشکیل کمیته سری به نام «کمیته انقلاب ملی»، نمود بیشتری پیدا کرد.
نفوذ لژ بیداری ایرانیان در سیاست و نظریهسازی وجودی
مقارن رکود فعالیتهای «مجمع آدمیت»، بهعنوان اولین محفل فراماسونری، لژ بیداری ایرانیان پا گرفت و در رقابتهای سیاسی تأثیرگذار بود. لژ بیداری ایرانیان به دلیل عضویت بسیاری از سیاستمداران، روشنفکران و چهرههای سرشناس در آن، نفوذ چشمگیری در سیاست ایران داشت. افرادی مانند «دبیرالملک شیرازی، محمدعلی ذکاءالملک فروغی، سیدنصرالله تقوی، میرزا صادقخان امیری فراهانی (ادیبالممالک) و سیدحسن تقیزاده از گردانندگان ایرانی لژ بیداری بودند».[5] همچنین باید از اردشیر جی زردشتی نام برد؛ چهرهای که نام او و فرزندانش در بسیاری از رویدادهای دوران حکومت پهلوی تکرار میشود.[6] مرامنامه این لژ، همان قانون اساسی گراند اوریان فرانسه بود که برای اولین بار در ایران توسط میرزا حسینخان دبیرالملک، سیدنصرالله تقوی و فروغی ترجمه شد. تعداد اعضای لژ بیداری طی پانزده سال فعالیت تشکیلاتی به بیش از 168 نفر، که جملگی از رجال و صاحبمنصبان کشور بودند، رسید. از بین این افراد مستوفیالممالک، حسن پیرنیا، محمدعلی فروغی، حسن علاء و محمد ساعد به نخستوزیری رسیدند.[7] بدین ترتیب، اعضای این لژ در شکلگیری و هدایت نهضت مشروطه، تدوین قانون اساسی و همچنین در تصمیمگیریهای مهم سیاسی تأثیر بهسزایی داشتند. از جمله مهمترین دلایل نفوذ لژ بیداری ایرانیان در سیاست میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
الف) شبکهسازی گسترده: لژ بیداری ایرانیان با ایجاد شبکهای گسترده از افراد بانفوذ در سطوح مختلف جامعه، امکان هماهنگی و همکاری میان گروههای مختلف سیاسی را فراهم میکرد؛
ب) ایدئالهای مشترک: اعضای لژ بیداری ایرانیان دارای ایدههای مشترکی در زمینه آزادی، عدالت و پیشرفت بودند که این امر باعث تقویت همبستگی و وحدت میان آنها میشد؛
ج) حمایتهای خارجی: لژ بیداری ایرانیان از حمایتهای مالی و معنوی گراند اوریان فرانسه برخوردار بود که این امر به افزایش نفوذ و اعتبار آن در عرصه سیاست کمک میکرد.
اما این موارد پوسته ظاهری و نمود بیرونی لژ بیداری را نشان میدهد. ماهیت باطنی و اهداف درونی آن نفوذ در موقعیتهای حساس نهادهای جدید کشوری و بهرهبرداری از آن به سود اهداف استعماری و آغاز انحراف در مشروطیت بود.
لژ بیداری در انقلاب مشروطه و استبداد صغیر چنان پایههای فعالیت خود را مستحکم کرد که مجالس اول تا پنجم شورای ملی را در دست داشت و آن را بر اساس اهداف ماسونی و نظامنامه خود اداره میکرد. در ماده چهارم اساسنامه طریقت بنّایان آزاد (فراماسونی)، حتی خدا بهعنوان ماسون اعظم ستایش شده است: «بنّای آزاد به خدایی که مبدأ خردمندی و توانایی و زیبایی است و او را معمار بزرگ جهان مینامند معتقد است و ستایش میکند. نشانههای اصلی بنّایی آزاد عبارت است از: کتاب آسمانی، گونیا و پرگار و رسمیت جلسه لژ بسته به وجود این مظاهر است».[8] افزون بر این، از شعر 539 بیتی ماسونی ادیبالممالک فراهانی با نام آیین فراماسون و فراموشخانه اصول عمده ماسونری، که شبیه پرسشنامههای مذهبی است، اطلاعاتی میتوان بهدست آورد. در آغازِ شعر، کون (وجود) خلاقه خداوند (انعام/ 73)[9]، بهنحوی تفسیر میشود که بهعنوان معمار جهان با مفهوم الوهی ماسونی سازگار باشد. او حتی پا را فراتر نهاده و اشاره کرده است که همه پیامبران و حتی کعبه چیزی جز یک لژ فراماسونی نبوده است![10]
نقشآفرینی در ساختار قانونی و نهادهای ملی؛ هرچه استاد اعظم بگوید!
پس از پیروزی مشروطهطلبان، فراماسونهای ایران یکهتاز میدان سیاست و اجتماع ایران شدند. یکی از قدمهای برداشتهشده لژ فراماسونری، اداره مجلس شورای ملی و سازمان دادن به امور داخلی آن بود. سیدحسن تقیزاده گفته است که کلیه سازمانهای جلسه علنی و حتی ادارات مجلس تقلیدی از نظامنامه «لژ بیداری ایران» و تشکیلات داخلی لژ یادشده بود. هنگام تشکیل جلسه علنی همانطور که در محافل ماسونی رئیس و دو نایبرئیس جلسه را اداره میکنند، در مجلس نیز همین سازمان داده شد.[11] مهمتر از آن، از بین شانزده نمایندهای که از تهران انتخاب شده بودند، سیزده تن از آنها فراماسون بودند.[12] افزون بر این، هنگامی که یکی از اهداف ماسونیسم در ایران را که تربیت افراد برای اداره کشور است مشاهده میکنیم، نیت باطنی لژ مشخص میشود. در بین اعضای لژ بیداری ایران علاوه بر سران ایلات بختیاری، عدهای از صاحبان القاب و سیاستمداران حرفهای به چشم میخورد؛ افرادی مانند امینالضرب، میرزا محمدعلیخان تربیت، سیدجمالالدین واعظ، علیاکبر دهخدا، جعفرقلیخان سردار بهادر بختیاری، حاج علیقلیخان سردار اسعد، شعاعالسلطنه، احمدخان قوامالسطلنه، رضاقلیخان هدایت و بسیاری دیگر.[13]

اعضای لژ بیداری ایران
شماره آرشیو: 370-۱ع
تأثیر لژ بیداری در نوشتن قانون اساسی و متمم آن هم بسیار مهم است. لژ فراماسونری به عمال و اعضای خود دستور داد تا در تغییر و تبدیل مواد قانون اساسی دخالت کنند و آنچه را «استاد اعظم» میخواهد انجام دهند.[14] کارگردانان لژ بیداری وقتی زمینه را مستعد دیدند، هنگام تشکیل مجلس اول، میرزا جوادخان سعدالدوله را مأمور کردند تا این نقائص را رفع و قانون اساسی را تکمیل کند. میرزا جوادخان پیش از این در بلژیک به عضویت لژ فراماسونی درآمده بود. او در رأس یک کمیسیون هفتنفری درآمد و به تنظیم متمم قانون اساسی مشغول شد. سرانجام تا سال 1312ش، لژ بیداری ماهی یکبار جلسات خود را در خیابان پستخانه تهران تشکیل میداد و با مرگ آخرین دبیر خود، یعنی ارباب کیخسرو، این لژ به کار خود پایان داد.
نتیجه
لژ بیداری ایرانیان اگرچه در ظاهر به دنبال اصلاحات و پیشرفت کشور بود، در عمل به ابزاری برای تحقق اهداف قدرتهای خارجی و تضعیف بنیانهای ملی تبدیل شد. وابستگی به فراماسونری جهانی، ماهیت مخفی، تضاد با ارزشهای دینی و ملی و دست داشتن در بحرانهای سیاسی، از مهمترین انتقاداتی است که به این لژ وارد میشود.
پینوشتها:
[1]. محمود کتیرائی،
فراماسونری در ایران؛ از آغاز تا تشکیل لژ بیداری ایرانیان، تهران، اقبال، چ چهارم، 1361، ص 1.
[2]. حامد الگار،
درآمدی بر تاریخ فراماسونری در ایران، ترجمه یعقوب آژند، تهران، نشر گسترده، 1360، ص 30.
[4]. اسماعیل رائین،
فراموشخانه و فراماسونری در ایران، ج 2، تهران، امیرکبیر، چ چهارم، 1357، ص 49.
[5].
اسناد فراماسونری در ایران، ج 1، به کوشش مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1380، ص 33.
[6]. اسماعیل رائین،
فراموشخانه و فراماسونری در ایران، ج 2، تهران، امیرکبیر، 1357، ص 73.
[7].
اسناد فراماسونری در ایران، ج 1، همان، ص 34.
[9]. قرآن کریم: «و هو الذی خلق السموات و الارض بالحق و یوم یقول کن فیکون...».
[10]. حامد الگار، همان، ص 53.
[11]. ح. م. راوش،
نقش فراماسونها در رویدادهای تاریخی و اجتماعی ایران، ج 2، تهران، آینده، 1361 صص 104-105.
[12]. اسماعیل رائین، همان، صص 208-209.