پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛
شاید بتوان کشتار اهالی دیریاسین را که در سال 1947 اتفاق افتاد فجیعترین عملیات تروریستی دانست که با قساوتی باور نکردنی توسط گروه صهیونیستی بگین انجام گرفت. در زیر به شرح آن میپردازیم.
کشتار دسته جمعی اهالی روستای دیریاسین که حدود چهارصد نفر سکنه داشت، به عنوان راهحلی برای آغاز تأسیس دولت یهود شناخته شد، که توسط تروریستهای تحت رهبری مناخیم بگین واسحق شامیر انجام گرفت. این قتلعام در آن روزها از فجیعترین عملیات تروریستی به حساب میآمد.
چنان که ذکر آن رفت، اولین ترور دسته جمعی در دهکده مذکور، توسط تروریستهای «ایرگون» به رهبری مناخیم بگین انجام گرفت. بر اساس نوشته «دیویس اوری» در کتاب «اسرائیل کشور تبعیض نژادی» حدود صد و سی نفر از اعضای گروه مذکور به دیریاسین حمله کردند و تعداد «دویست و پنجاه نفر زن، کودک و مردان مسن را که در خانه بودند، کشتند. » تعدادی را نیز در کامیونهای سرباز در خیابانهای اورشلیم به عنوان «کارناوال پیروزی» 1 گرداندند. «و در پایان کار، آنها را به خارج از شهر بردند و کشتند». 2
گروه تروریستی «هاگانا» به رهبری اسحق شامیر وقتی به آنجا رسید، گروه ایرگون کار را تمام کرده بود و قتلعام انجام شده بود. اکثر تروریستهای صهیونیست در لباس مقدس رهبانیت، این عمل تروریستها را ستودند؛ از جمله «رابی اباهیل سیلور» نوشته است: «ایرگون در تاریخ به عنوان عاملی که دولت اسرائیل بدون وجود آن تشکیل نمیشد، باقی خواهد ماند. » 3
البته این جنایت عظیم صهیونیستها مورد تأیید یهودیان اصیل نبود؛ به طوری که افرادی همچون «آلبرت اینشتین، سیدنی هوک و سیمون میلمن» در تاریخ 4 دسامبر سال 1948 نامهای در مجله تایم به چاپ رساندند، به این شرح:
در میان بیشتر وقایع ناگوار زمان ما . . . «تشکیل دولت اسرائیل» به کمک حزب سیاسی که مناخیم بگین ترتیب داده که «از لحاظ فلسفه سیاسی و خواستهای اجتماعی نزدیک به احزاب فاشیسم و نازیسم میباشد» بسیار ناراحت کننده است. 4
به اعتقاد آنان، مناخیم بگین یک «تروریست است». وقتی بگین برای کسب حمایت یهودیان آمریکا در مبارزات انتخاباتی خود به آنجا سفر کرده بود، عدهای از آمریکائیان نام خود را در اعلان استقبال و کمک به او نوشته بودند؛ لذا اینشتین و سایر امضاکنندگان نامه فوق نوشتند: «تعجبآور است که بعضی از آمریکائیان، آنهایی که علیه فاشیسم در سراسر جهان بودند، با توجه به آنچه از سوابق بگین به دست آمدهاست، اسم خود را در پای ورقه کمک به جنبش او گذاشتهاند . . . مثال تکاندهنده اعمال آنان، در دهکده عربنشین دیریاسین است که بخوبی ماهیت حزب آزادی ]نام حزب بگین[ را مشخص میسازد... این یک حزب فاشیست است. . . » 5
به گفته داود ـ شالیتیِل 6 یکی از اعضای گروه «هاگانا» وقتی اعضای آن سازمان به دیریاسین رسیدند، گروه مناخیم بگین کار را تمام کرده بودند. نامبرده نوشته است: «دیریاسین از آغاز آرام بود. . . هیچ گزارشی مبنی بر حمله به یهودیان از طرف آنان نرسیده بود . . . آن دهکده آرام و بیدفاع بود» 7 این حمله ناجوانمردانه بر مردمی وارد شد که قدرت ایستادگی نداشتند. آنها حتی به فکر مقاومت هم نبودند؛ زیرا کاملا غافلگیر شده بودند.
در موقع حمله، گروه مناخیم بگین با بلندگوهایی که روی جیپهای ارتشی گذاشته بودند، مردم بیپناه و بیدفاع دهکده را به خارج شدن از خانههایشان فرا میخواندند و فرمان میدادند که «در میدان دهکده جمع شوند و رو به دیوار بایستند». همه در همان حال تیرباران شدند. در بین اهالی دهکده، زنان حامله نیز بودند که به قتل رسیدند. «یکی از زنان که خود را در گوشهای مخفی کرده بود»، گفت که دید «مردی با خالی کردن گلولهای زیر گلوی خواهر حاملهاش که نه ماهه حامله بود، او را کشت و سپس با چاقوی قصّابی شکم او را درید . . . زن دیگری که میخواست کودک را از درون رحم مادر که شکمش دریده شده بود، بیرون آورد، به ضرب گلوله همان مرد کشته شد». 8
در میان این گروه تروریست، دو زن نیز شرکت داشتند و در حالی که از چاقوهایشان خون میچکید، شوهران خود را همراهی میکردند. آلفرد لیلی ینتال صحنه این جنایت را با قلم توانای خود چنین به تصویر میکشد: «کمکم دیریاسین از صدای شیون و انفجار نارنجک و جوی خون و دود و باروت به جهنمی سوزان تبدیل شد. حمله کنندگان کشتند و به غارت بردند و سرانجام هتک ناموس کردند». و بدینسان جنایت خود را تکمیل ساختند.
در موقع حمله تروریستها، مردان جوان دهکده در مزارع خود مشغول کشاورزی بودند. کسانی که به دست خونخواران اسرائیلی کشته شدند، جملگی زنان، کودکان و مردان مسن بودند. در حدود پانزده خانه که صاحبان آنها بیرون نرفته بودند، با دینامیت منفجر شدند و ساکنین همه در زیر آوار مدفون گشتند.
فلسطینیان از فرمانده انگلیسی برای نجات خود کمک خواستند؛ ولی آنها طفره رفتند و از دخالت سرباز زدند؛ لذا آنها از صلیب سرخ کمک طلبیدند. ولی حتی تا دو روز بعد از آن کشتار فجیع، بگین به مخبرین و نمایندگان صلیب سرخ اجازه بازدید از محل حادثه را نداد. تنها پلیس یهود که آنها هم از اعضای سازمانهای تروریستی بودند، حق عبور داشتند. آنها نیز در نهایت خونسردی و وقاحت در جواب سئوال مخبرین میگفتند: اتفاقی نیفتاده و مسئلهای رخ نداده است؛ فقط «یک مرد عرب کشته شده است». 9
وقتی نمایندگان صلیب سرخ بینالملل اجازه ورود به محل حادثه را یافتند، تعداد صد و پنجاه جسد ــ باقیمانده اجساد کشتهشدگان ــ همچنان برجای مانده بود. تروریستها فرصت نکرده بودند آنها را در گورهای دسته جمعی از انظار مخفی کنند. یکی از اعضای صلیب سرخ در یادداشتهای خود نوشته است: «وقتی من به آنجا رسیدم، تروریستها هنوز کار خود را به اتمام نرسانده بودند. اولین چیزی که من دیدم، این بود که افراد ]گروه ایرگون[ به هر طرف با سرعت حرکت میکردند . . . آنها تقریبآ دیوانه به نظر میرسیدند . . . من دختر قشنگی را دیدم که در دست، یک چاقوی خونآلود داشت و آن را به عنوان افتخار به من نشان داد. صدای ناله میشنیدم. یکی از یهودیان آلمانی عضو گروه ایرگون توضیح داد که :]ما همچنان در حال پاکسازی هستیم[. تنها چیزی که من میتوانستم دربارهاش فکر کنم، گروه اس اس بود که در آتن دیده بودم. و. . . رئیس صلیب سرخ در گزارش خود نوشت: «همه چیز به هم ریخته و زیر و رو شده بود. اجساد همه جا پراکنده بودند و همه میتوانستند ببینند». 10
در این نسلکشی، صهیونیستها حتی به پیران زمینگیر هم رحم نکردند. در حقیقت، قتلعام اهالی دیریاسین به دست تروریستهای اسرائیل، خاطره کشتار فجیع ورود «جاشوعا» را به کنعان زنده کرد. «آنها هر چه در شهر بود، ویران ساختند. زن و مرد، پیر و جوان، گاو و گوسفند و حیوانات، همه را از دم تیغ گذراندند». 11
ولی مناخیم بگین، قتلعام دهکده دیریاسین را غلبه نظامی خواند و گفت: «بدون غلبه نظامی بر دیریاسین، اسرائیل موجودیت نمییافت». 12
صهیونیستها که میرفتند تا دولتی و کشوری به نام اسرائیل تأسیس کنند، با قتلعام دیریاسین، ماهیت وجودی خود را آشکار ساختند. آنان به این وسیله خواستند که قدرت نظامی خود را به رخ اعراب غافلگیر شده بکشند و از این راه، تولید وحشت نموده آنها را وادار به ترک خانه و زندگی خود کنند. «موشه منوهین» که از یهودیان معتقد و متدین میباشد، معتقد است که «بن گورین و مناخیم بگین، قبل از اینکه در دیریاسین دست به کشتار جمعی اهالی بزنند، یک بار واقعه ورود جاشوعا را به کنعان مرور کرده بودند». او با اعتقاد به اینکه صهیونیستها با استفاده از اعتقادات مذهبی یهودیان مغزهای آنان را شستشو دادهاند، نوشته است که آنها «به همان طریقی که جاشوعا عمل کرده بود، عمل میکنند؛ ولی فریاد میزنند: صلح، صلح! آنچه مورد خواست همه میباشد این است که جبران این عمل فجیع را بنمایند» 13
قبلا متذکر شدیم، پیش از اینکه دوره قیمومیت انگلیس بر فلسطین پایان پذیرد، افراد سازمانهای تروریستی «هاگانا ـ اشترن و ایرگون» 14 که از سالها قبل به فلسطین مهاجرت کرده بودند، با جیپهای مسلح و مجهز به بلندگوی قوی در خیابانهای شهرها و روستاها به حرکت درمیآمدند و به مردم اخطار میکردند که دست از مقاومت بردارند؛ زیرا که حاصل آن، چیزی جز آتش و خون و مرگ نخواهد بود.
ژاک دورینیر 15 نوشته است: «گروه ایرگون بیست و چهار ساعت زودتر از اعضای هاگانا رسیده و با بلندگو به اهالی فرمان داده بودند که تمام خانهها و اطراف آنها را تخلیه کنند. مهلت هم برای این کار یک ربع ساعت تعیین شده بود. عدهای از این مردم بیپناه را که ]از وحشت[ زودتر بیرون رفته بودند، دستگیر کردند و به زندان بردند. . . کسانی هم که از فرمان سرپیچی کرده بودند، به سرنوشت تلخ خود پیوستند. مناخیم بگین به ری نیر با نگاهی سرد و ظالمانه گفته بود: «مسئله مهمی نیست. فقط تعداد اندکی کشته شدهاند که بزودی پس از پاک سازی روستا دفن خواهند شد. اگر فردی زخمی پیدا شود، آنها را جدا میکنیم؛ ولی مسلمآ زخمی وجود ندارد». ری نیر نوشته است: «از این نحوه بیان، بدنم یخ کرد».
نامبرده به اورشلیم که محل دفتر کار او بود، باز گشت تا برای کمک به زخمیها، آمبولانس و تجهیزات لازم به همراه بردارد. در بازگشت که تعدادی از اعضای صلیب سرخ او را همراهی میکردند، دید که کشتار قطع شده است. گروه ایرگون که اونیفرم ارتش کشور ]تأسیس شده[ یا Helmets بر تن داشتند، همه جوان و مسلح به یک هفت تیر، توپخانه کوچک، نارنجک و چاقو بودند که از بیشتر آنها خون میچکید. یک دختر جوان قشنگ با نگاهی جنایتکار، چاقوی خود را که همچنان از آن خون میچکید، به سوی من گرفت و آن را به علامت پیروزی نشان داد . . . » این تیم ]به قول بگین[ تیم پاکسازی بودند که وظیفه خود را بخوبی انجام داده بودند. » 16
رینیر در دنباله گزارش خود اضافه میکند: «من سعی کردم وارد خانهای شوم. یک دو جین سرباز مرا احاطه کردند. تفنگهای خود را رو به من نشانه رفتند و فرمانده آنان گفت که از جای خود تکان نخورم؛ والا کشته خواهم شد . . . من از غضب به سختترین وجهی در طول زندگیم از جا در رفتم و نظرم را راجع به این جنایت که توسط آنان انجام شده بود گفتم و در برابر آنان با تمام قدرت ایستادگی کردم. آنها را به کناری زدم و داخل خانهای شدم. در اتاق اول همه چیز به هم ریخته بود؛ ولی هیچ کس در آن نبود. در دومی، چند جسد یافتم که سرد شده بودند. در اینجا ]پاکسازی[ با تفنگ انجام شده بود. ولی همچنان که خواستم اتاق را ترک کنم، چیزی مثل یک آه به گوشم رسید. همه جا را نگاه کردم. همه بدنها را بررسی کردم و سرانجام پای یکی از کشته شدگان را گرم یافتم. او دختر ده سالهای بود که با نارنجک دستی به سختی مجروح شده بود؛ ولی زنده بود. خوشبختانه جانیان او را نیافته بودند تا با چاقو کارش را یکسره کنند. . . » 17 در تمام اتاقها همین مناظر دردناک دیده میشد. ری نیر جمعیت ده را چهارصد نفر نوشته است که «پنجاه نفر» از آنان که در مزارع مشغول کار بودند، توانسته بودند فرار کنند. بقیه به دست تروریستهای ایرگون که بسیار منظم بودند و گوش به فرمان بگین داشتند، کشته شدند.
وقتی «رینیر» به دفتر کار خود باز میگردد، در آنجا یکی از فرماندهان ایرگون را در انتظار خود میبیند. او ورقهای را در جلوی نامبرده میگذارد و میخواهد که امضا کند. نامهای بود متضمن این نکته که تمام احتیاجات صلیب سرخ را اسرائیلیان در اختیارشان گذاشتهاند. لذا میخواهند که از همکاری اسرائیلیان که در نهایت احترام انجام شده است، سپاسگزاری کند. «ری نیر» در امضای نامه تعلل کرد. او مینویسد: «فرمانده گفت که اگر برای زندگی خود ارزش قائلم، تردید نکنم. تنها چیزی که توانستم بگویم این بود که: این نامه ارزش زندگی من نیست». 18
باری! بگین از این حمله ناجوانمردانه به یک روستای بیدفاع به عنوان «پیروزی بزرگ» یاد کرده است. او طی پیامی که برای نیروهای ایرگون فرستاد، انجام این قتلعام بیگناهان را تبریک گفت و از آن به نام «فتح عظیم» یاد کرد. سپس گفت: «تبریکات من را به مناسبت این پیروزی با شکوه بپذیرید. ما دستهای شما را میفشاریم. . . شما تاریخ اسرائیل را با «حمله پیروزمندانه خود» به دیریاسین که در دل خود اجساد بیغسل و کفن اهالی را نهفته دارد، «ساختهاید». این خود برای یک صهیونیست افتخار بزرگی است. بگین وقیحانه گفتار خود را با این جمله ختم کرده است که: «دیریاسین یا هر جای دیگر، به حمله و نابودی دشمن]؟![ همت خواهیم گماشت. خدایا! تو ما را برای پیروزی برگزیدهای». 19
آلفرد لیلیینتال در مورد قتلعام دهکده دیریاسین نوشته است که در آن روزهای پرآشوب قبل از تشکیل دولت یهود، گروههای تروریستی ایرگون و اشترن که با یکدیگر در آمیخته بودند، به فرماندهی بگین، وحشت و ترور بسیاری در میان اعراب ساکن دهات فلسطین به وجود آورده بودند. «ایرگون مرتکب جنایات و ترورهای بسیاری شد. خیلی هولناکتر از واقعه هتل داود شاه که فقط نود و پنج نفر عرب و انگلیسی کشته شدند.» در دهکده دیریاسین «دویست و پنجاه و چهار زن، کودک و مردان پیر کشته شدند و جسد آنان به داخل چاهی انداخته شد.» حمله به طور ناگهانی انجام شد؛ ولی بگین ادعا کرد که جیپهای ما که روی آن بلندگو نصب شده بود، اهالی را از وجود و نیت ما آگاه ساخته بود. مردان دهکده به غیر از پیران و از کارافتادگان در اورشلیم مشغول کار زراعت بودند و آنان که در روستا باقی مانده بودند، هیچ نوع سلاحی جهت رویارویی با تروریستها نداشتند.
منبع: برگرفته از کتاب یک پیمانه آب یک پیمانه خون نوشته عذرا خطیبی
-----------------
1. Victory Parade
2. دیریاسین از دهات نزدیک اورشلیم بود.
3. Alfred. M. Lilienthal. The Zionist Connection what Price Peace? P. 155.
4. همان کتاب، صفحات 352 و 353 .
5. همان کتاب، صفحات 352 و 353 .
6. Shaltiel
7. A. M. Lilienthal. The Zionist Connection. P. 155.
8. Ibid. P. 154.
9. Ibid, P. 155.
10. Ibid
11. رجوع شود به کتاب جاشوعا فصل ششم، کتاب عهد عتیق.
12. Henry Cattan, op. cit, P. 43.
13. همان کتاب، صفحه 45-47 .
14. اکثر اعضای این گروهها را مهاجرین یهودی ـ روسی تشکیل داده بودند.
15. Jacques de Reynier
16. Uri Davis, op. cit, p. p. 6. 7.
17. Ibid, P. 9, 10.
18. A Jerusalem un Drapeau Flottait Sur La Ligne de Fer p. p. 71 - 72.
اصل نوشته در کتاب: The Gun and the Dive. Branch. p. p 127-128
19. این جمله، تحریف گفته اشعیای نبی است که در باب 54 ـ آیه 23 گفته است: «نسل تو، به سایر ملل تسلط خواهد یافت».
شاید بتوان کشتار اهالی دیریاسین را که در سال 1947 اتفاق افتاد فجیعترین عملیات تروریستی دانست که با قساوتی باور نکردنی توسط گروه صهیونیستی بگین انجام گرفت. در زیر به شرح آن میپردازیم.
کشتار دسته جمعی اهالی روستای دیریاسین که حدود چهارصد نفر سکنه داشت، به عنوان راهحلی برای آغاز تأسیس دولت یهود شناخته شد، که توسط تروریستهای تحت رهبری مناخیم بگین واسحق شامیر انجام گرفت. این قتلعام در آن روزها از فجیعترین عملیات تروریستی به حساب میآمد.
چنان که ذکر آن رفت، اولین ترور دسته جمعی در دهکده مذکور، توسط تروریستهای «ایرگون» به رهبری مناخیم بگین انجام گرفت. بر اساس نوشته «دیویس اوری» در کتاب «اسرائیل کشور تبعیض نژادی» حدود صد و سی نفر از اعضای گروه مذکور به دیریاسین حمله کردند و تعداد «دویست و پنجاه نفر زن، کودک و مردان مسن را که در خانه بودند، کشتند. » تعدادی را نیز در کامیونهای سرباز در خیابانهای اورشلیم به عنوان «کارناوال پیروزی» 1 گرداندند. «و در پایان کار، آنها را به خارج از شهر بردند و کشتند». 2
گروه تروریستی «هاگانا» به رهبری اسحق شامیر وقتی به آنجا رسید، گروه ایرگون کار را تمام کرده بود و قتلعام انجام شده بود. اکثر تروریستهای صهیونیست در لباس مقدس رهبانیت، این عمل تروریستها را ستودند؛ از جمله «رابی اباهیل سیلور» نوشته است: «ایرگون در تاریخ به عنوان عاملی که دولت اسرائیل بدون وجود آن تشکیل نمیشد، باقی خواهد ماند. » 3
البته این جنایت عظیم صهیونیستها مورد تأیید یهودیان اصیل نبود؛ به طوری که افرادی همچون «آلبرت اینشتین، سیدنی هوک و سیمون میلمن» در تاریخ 4 دسامبر سال 1948 نامهای در مجله تایم به چاپ رساندند، به این شرح:
در میان بیشتر وقایع ناگوار زمان ما . . . «تشکیل دولت اسرائیل» به کمک حزب سیاسی که مناخیم بگین ترتیب داده که «از لحاظ فلسفه سیاسی و خواستهای اجتماعی نزدیک به احزاب فاشیسم و نازیسم میباشد» بسیار ناراحت کننده است. 4
به اعتقاد آنان، مناخیم بگین یک «تروریست است». وقتی بگین برای کسب حمایت یهودیان آمریکا در مبارزات انتخاباتی خود به آنجا سفر کرده بود، عدهای از آمریکائیان نام خود را در اعلان استقبال و کمک به او نوشته بودند؛ لذا اینشتین و سایر امضاکنندگان نامه فوق نوشتند: «تعجبآور است که بعضی از آمریکائیان، آنهایی که علیه فاشیسم در سراسر جهان بودند، با توجه به آنچه از سوابق بگین به دست آمدهاست، اسم خود را در پای ورقه کمک به جنبش او گذاشتهاند . . . مثال تکاندهنده اعمال آنان، در دهکده عربنشین دیریاسین است که بخوبی ماهیت حزب آزادی ]نام حزب بگین[ را مشخص میسازد... این یک حزب فاشیست است. . . » 5
به گفته داود ـ شالیتیِل 6 یکی از اعضای گروه «هاگانا» وقتی اعضای آن سازمان به دیریاسین رسیدند، گروه مناخیم بگین کار را تمام کرده بودند. نامبرده نوشته است: «دیریاسین از آغاز آرام بود. . . هیچ گزارشی مبنی بر حمله به یهودیان از طرف آنان نرسیده بود . . . آن دهکده آرام و بیدفاع بود» 7 این حمله ناجوانمردانه بر مردمی وارد شد که قدرت ایستادگی نداشتند. آنها حتی به فکر مقاومت هم نبودند؛ زیرا کاملا غافلگیر شده بودند.
در موقع حمله، گروه مناخیم بگین با بلندگوهایی که روی جیپهای ارتشی گذاشته بودند، مردم بیپناه و بیدفاع دهکده را به خارج شدن از خانههایشان فرا میخواندند و فرمان میدادند که «در میدان دهکده جمع شوند و رو به دیوار بایستند». همه در همان حال تیرباران شدند. در بین اهالی دهکده، زنان حامله نیز بودند که به قتل رسیدند. «یکی از زنان که خود را در گوشهای مخفی کرده بود»، گفت که دید «مردی با خالی کردن گلولهای زیر گلوی خواهر حاملهاش که نه ماهه حامله بود، او را کشت و سپس با چاقوی قصّابی شکم او را درید . . . زن دیگری که میخواست کودک را از درون رحم مادر که شکمش دریده شده بود، بیرون آورد، به ضرب گلوله همان مرد کشته شد». 8
در میان این گروه تروریست، دو زن نیز شرکت داشتند و در حالی که از چاقوهایشان خون میچکید، شوهران خود را همراهی میکردند. آلفرد لیلی ینتال صحنه این جنایت را با قلم توانای خود چنین به تصویر میکشد: «کمکم دیریاسین از صدای شیون و انفجار نارنجک و جوی خون و دود و باروت به جهنمی سوزان تبدیل شد. حمله کنندگان کشتند و به غارت بردند و سرانجام هتک ناموس کردند». و بدینسان جنایت خود را تکمیل ساختند.
در موقع حمله تروریستها، مردان جوان دهکده در مزارع خود مشغول کشاورزی بودند. کسانی که به دست خونخواران اسرائیلی کشته شدند، جملگی زنان، کودکان و مردان مسن بودند. در حدود پانزده خانه که صاحبان آنها بیرون نرفته بودند، با دینامیت منفجر شدند و ساکنین همه در زیر آوار مدفون گشتند.
فلسطینیان از فرمانده انگلیسی برای نجات خود کمک خواستند؛ ولی آنها طفره رفتند و از دخالت سرباز زدند؛ لذا آنها از صلیب سرخ کمک طلبیدند. ولی حتی تا دو روز بعد از آن کشتار فجیع، بگین به مخبرین و نمایندگان صلیب سرخ اجازه بازدید از محل حادثه را نداد. تنها پلیس یهود که آنها هم از اعضای سازمانهای تروریستی بودند، حق عبور داشتند. آنها نیز در نهایت خونسردی و وقاحت در جواب سئوال مخبرین میگفتند: اتفاقی نیفتاده و مسئلهای رخ نداده است؛ فقط «یک مرد عرب کشته شده است». 9
وقتی نمایندگان صلیب سرخ بینالملل اجازه ورود به محل حادثه را یافتند، تعداد صد و پنجاه جسد ــ باقیمانده اجساد کشتهشدگان ــ همچنان برجای مانده بود. تروریستها فرصت نکرده بودند آنها را در گورهای دسته جمعی از انظار مخفی کنند. یکی از اعضای صلیب سرخ در یادداشتهای خود نوشته است: «وقتی من به آنجا رسیدم، تروریستها هنوز کار خود را به اتمام نرسانده بودند. اولین چیزی که من دیدم، این بود که افراد ]گروه ایرگون[ به هر طرف با سرعت حرکت میکردند . . . آنها تقریبآ دیوانه به نظر میرسیدند . . . من دختر قشنگی را دیدم که در دست، یک چاقوی خونآلود داشت و آن را به عنوان افتخار به من نشان داد. صدای ناله میشنیدم. یکی از یهودیان آلمانی عضو گروه ایرگون توضیح داد که :]ما همچنان در حال پاکسازی هستیم[. تنها چیزی که من میتوانستم دربارهاش فکر کنم، گروه اس اس بود که در آتن دیده بودم. و. . . رئیس صلیب سرخ در گزارش خود نوشت: «همه چیز به هم ریخته و زیر و رو شده بود. اجساد همه جا پراکنده بودند و همه میتوانستند ببینند». 10
در این نسلکشی، صهیونیستها حتی به پیران زمینگیر هم رحم نکردند. در حقیقت، قتلعام اهالی دیریاسین به دست تروریستهای اسرائیل، خاطره کشتار فجیع ورود «جاشوعا» را به کنعان زنده کرد. «آنها هر چه در شهر بود، ویران ساختند. زن و مرد، پیر و جوان، گاو و گوسفند و حیوانات، همه را از دم تیغ گذراندند». 11
ولی مناخیم بگین، قتلعام دهکده دیریاسین را غلبه نظامی خواند و گفت: «بدون غلبه نظامی بر دیریاسین، اسرائیل موجودیت نمییافت». 12
صهیونیستها که میرفتند تا دولتی و کشوری به نام اسرائیل تأسیس کنند، با قتلعام دیریاسین، ماهیت وجودی خود را آشکار ساختند. آنان به این وسیله خواستند که قدرت نظامی خود را به رخ اعراب غافلگیر شده بکشند و از این راه، تولید وحشت نموده آنها را وادار به ترک خانه و زندگی خود کنند. «موشه منوهین» که از یهودیان معتقد و متدین میباشد، معتقد است که «بن گورین و مناخیم بگین، قبل از اینکه در دیریاسین دست به کشتار جمعی اهالی بزنند، یک بار واقعه ورود جاشوعا را به کنعان مرور کرده بودند». او با اعتقاد به اینکه صهیونیستها با استفاده از اعتقادات مذهبی یهودیان مغزهای آنان را شستشو دادهاند، نوشته است که آنها «به همان طریقی که جاشوعا عمل کرده بود، عمل میکنند؛ ولی فریاد میزنند: صلح، صلح! آنچه مورد خواست همه میباشد این است که جبران این عمل فجیع را بنمایند» 13
قبلا متذکر شدیم، پیش از اینکه دوره قیمومیت انگلیس بر فلسطین پایان پذیرد، افراد سازمانهای تروریستی «هاگانا ـ اشترن و ایرگون» 14 که از سالها قبل به فلسطین مهاجرت کرده بودند، با جیپهای مسلح و مجهز به بلندگوی قوی در خیابانهای شهرها و روستاها به حرکت درمیآمدند و به مردم اخطار میکردند که دست از مقاومت بردارند؛ زیرا که حاصل آن، چیزی جز آتش و خون و مرگ نخواهد بود.
|
ژاک دورینیر 15 نوشته است: «گروه ایرگون بیست و چهار ساعت زودتر از اعضای هاگانا رسیده و با بلندگو به اهالی فرمان داده بودند که تمام خانهها و اطراف آنها را تخلیه کنند. مهلت هم برای این کار یک ربع ساعت تعیین شده بود. عدهای از این مردم بیپناه را که ]از وحشت[ زودتر بیرون رفته بودند، دستگیر کردند و به زندان بردند. . . کسانی هم که از فرمان سرپیچی کرده بودند، به سرنوشت تلخ خود پیوستند. مناخیم بگین به ری نیر با نگاهی سرد و ظالمانه گفته بود: «مسئله مهمی نیست. فقط تعداد اندکی کشته شدهاند که بزودی پس از پاک سازی روستا دفن خواهند شد. اگر فردی زخمی پیدا شود، آنها را جدا میکنیم؛ ولی مسلمآ زخمی وجود ندارد». ری نیر نوشته است: «از این نحوه بیان، بدنم یخ کرد».
نامبرده به اورشلیم که محل دفتر کار او بود، باز گشت تا برای کمک به زخمیها، آمبولانس و تجهیزات لازم به همراه بردارد. در بازگشت که تعدادی از اعضای صلیب سرخ او را همراهی میکردند، دید که کشتار قطع شده است. گروه ایرگون که اونیفرم ارتش کشور ]تأسیس شده[ یا Helmets بر تن داشتند، همه جوان و مسلح به یک هفت تیر، توپخانه کوچک، نارنجک و چاقو بودند که از بیشتر آنها خون میچکید. یک دختر جوان قشنگ با نگاهی جنایتکار، چاقوی خود را که همچنان از آن خون میچکید، به سوی من گرفت و آن را به علامت پیروزی نشان داد . . . » این تیم ]به قول بگین[ تیم پاکسازی بودند که وظیفه خود را بخوبی انجام داده بودند. » 16
رینیر در دنباله گزارش خود اضافه میکند: «من سعی کردم وارد خانهای شوم. یک دو جین سرباز مرا احاطه کردند. تفنگهای خود را رو به من نشانه رفتند و فرمانده آنان گفت که از جای خود تکان نخورم؛ والا کشته خواهم شد . . . من از غضب به سختترین وجهی در طول زندگیم از جا در رفتم و نظرم را راجع به این جنایت که توسط آنان انجام شده بود گفتم و در برابر آنان با تمام قدرت ایستادگی کردم. آنها را به کناری زدم و داخل خانهای شدم. در اتاق اول همه چیز به هم ریخته بود؛ ولی هیچ کس در آن نبود. در دومی، چند جسد یافتم که سرد شده بودند. در اینجا ]پاکسازی[ با تفنگ انجام شده بود. ولی همچنان که خواستم اتاق را ترک کنم، چیزی مثل یک آه به گوشم رسید. همه جا را نگاه کردم. همه بدنها را بررسی کردم و سرانجام پای یکی از کشته شدگان را گرم یافتم. او دختر ده سالهای بود که با نارنجک دستی به سختی مجروح شده بود؛ ولی زنده بود. خوشبختانه جانیان او را نیافته بودند تا با چاقو کارش را یکسره کنند. . . » 17 در تمام اتاقها همین مناظر دردناک دیده میشد. ری نیر جمعیت ده را چهارصد نفر نوشته است که «پنجاه نفر» از آنان که در مزارع مشغول کار بودند، توانسته بودند فرار کنند. بقیه به دست تروریستهای ایرگون که بسیار منظم بودند و گوش به فرمان بگین داشتند، کشته شدند.
وقتی «رینیر» به دفتر کار خود باز میگردد، در آنجا یکی از فرماندهان ایرگون را در انتظار خود میبیند. او ورقهای را در جلوی نامبرده میگذارد و میخواهد که امضا کند. نامهای بود متضمن این نکته که تمام احتیاجات صلیب سرخ را اسرائیلیان در اختیارشان گذاشتهاند. لذا میخواهند که از همکاری اسرائیلیان که در نهایت احترام انجام شده است، سپاسگزاری کند. «ری نیر» در امضای نامه تعلل کرد. او مینویسد: «فرمانده گفت که اگر برای زندگی خود ارزش قائلم، تردید نکنم. تنها چیزی که توانستم بگویم این بود که: این نامه ارزش زندگی من نیست». 18
باری! بگین از این حمله ناجوانمردانه به یک روستای بیدفاع به عنوان «پیروزی بزرگ» یاد کرده است. او طی پیامی که برای نیروهای ایرگون فرستاد، انجام این قتلعام بیگناهان را تبریک گفت و از آن به نام «فتح عظیم» یاد کرد. سپس گفت: «تبریکات من را به مناسبت این پیروزی با شکوه بپذیرید. ما دستهای شما را میفشاریم. . . شما تاریخ اسرائیل را با «حمله پیروزمندانه خود» به دیریاسین که در دل خود اجساد بیغسل و کفن اهالی را نهفته دارد، «ساختهاید». این خود برای یک صهیونیست افتخار بزرگی است. بگین وقیحانه گفتار خود را با این جمله ختم کرده است که: «دیریاسین یا هر جای دیگر، به حمله و نابودی دشمن]؟![ همت خواهیم گماشت. خدایا! تو ما را برای پیروزی برگزیدهای». 19
آلفرد لیلیینتال در مورد قتلعام دهکده دیریاسین نوشته است که در آن روزهای پرآشوب قبل از تشکیل دولت یهود، گروههای تروریستی ایرگون و اشترن که با یکدیگر در آمیخته بودند، به فرماندهی بگین، وحشت و ترور بسیاری در میان اعراب ساکن دهات فلسطین به وجود آورده بودند. «ایرگون مرتکب جنایات و ترورهای بسیاری شد. خیلی هولناکتر از واقعه هتل داود شاه که فقط نود و پنج نفر عرب و انگلیسی کشته شدند.» در دهکده دیریاسین «دویست و پنجاه و چهار زن، کودک و مردان پیر کشته شدند و جسد آنان به داخل چاهی انداخته شد.» حمله به طور ناگهانی انجام شد؛ ولی بگین ادعا کرد که جیپهای ما که روی آن بلندگو نصب شده بود، اهالی را از وجود و نیت ما آگاه ساخته بود. مردان دهکده به غیر از پیران و از کارافتادگان در اورشلیم مشغول کار زراعت بودند و آنان که در روستا باقی مانده بودند، هیچ نوع سلاحی جهت رویارویی با تروریستها نداشتند.
منبع: برگرفته از کتاب یک پیمانه آب یک پیمانه خون نوشته عذرا خطیبی
تولد شوم؛ قتل عامهای صهیونیستی (دیریاسین) (صفحه 2)
-----------------
1. Victory Parade
2. دیریاسین از دهات نزدیک اورشلیم بود.
3. Alfred. M. Lilienthal. The Zionist Connection what Price Peace? P. 155.
4. همان کتاب، صفحات 352 و 353 .
5. همان کتاب، صفحات 352 و 353 .
6. Shaltiel
7. A. M. Lilienthal. The Zionist Connection. P. 155.
8. Ibid. P. 154.
9. Ibid, P. 155.
10. Ibid
11. رجوع شود به کتاب جاشوعا فصل ششم، کتاب عهد عتیق.
12. Henry Cattan, op. cit, P. 43.
13. همان کتاب، صفحه 45-47 .
14. اکثر اعضای این گروهها را مهاجرین یهودی ـ روسی تشکیل داده بودند.
15. Jacques de Reynier
16. Uri Davis, op. cit, p. p. 6. 7.
17. Ibid, P. 9, 10.
18. A Jerusalem un Drapeau Flottait Sur La Ligne de Fer p. p. 71 - 72.
اصل نوشته در کتاب: The Gun and the Dive. Branch. p. p 127-128
19. این جمله، تحریف گفته اشعیای نبی است که در باب 54 ـ آیه 23 گفته است: «نسل تو، به سایر ملل تسلط خواهد یافت».