کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

مختصات تلاش بیدارگر زنده‌یاد آیت‌الله محمدتقی مصباح یزدی

او در انجام وظیفه، محکم و استوار عمل می‌کرد

13 دی 1401 ساعت 16:48

مولف : آیت‌الله سیدمحمدرضا مدرسی یزدی

آنچه در پی می‌‌آید، گفتاری از آیت‌الله سیدمحمدرضا مدرسی یزدی، از فقهای شورای نگهبان، در بازخوانی کارنامه علمی و عملی زنده‌یاد آیت‌الله محمدتقی مصباح یزدی است. این یادمان به مناسبت سالروز ارتحال آن حکیم مجاهد، به شما تقدیم می‌شود


 
بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین(ع).
 خدا را شاکرم که توفیق حاصل شد تا در این مجال، ذره‌ای از حقوقی را که این بزرگوار بر من داشتند، ادا کنم و خدمت شما عزیزان باشم. از شما و روح آن بزرگوار، به دلیل اینکه نمی‌توانم حق مطلب را ادا کنم، عذرخواهی می‌کنم.
 
 ایشان بحرالعلوم خواهد شد!
آن مرد بزرگ از اول، یک هدیه الهی به حوزه‌های علمیه و جامعه اسلامی بود. خداوند بزرگ، ابعاد مختلفی را در این وجود عزیز به ودیعه گذاشته بود. استعدادهای متعددی از نظر ظاهر و معنا، در ایشان بود. به اندازه‌ای که بنده طی پنجاه سالی که خدمت ایشان بودم، اطلاع دارم این بزرگوار بعد از تحصیلات ابتدایی، وارد حوزه علمیه یزد شدند و مورد عنایت خاص بودند. مرحوم آیت‌الله ابوترابی (اعلی‌الله مقامه‌الشریف) نقل می‌کردند که پدربزرگ مرحوم آقای مصباح، که از صنف بازاری‌ها بودند، چنان توجه به نوه خود و هوش او داشتند که می‌گفتند ایشان بحرالعلوم خواهد شد! معلوم بود که از همان آغاز یک نوع برجستگی خاصی داشتند.
حدود نوزده‌سالگی به قم مشرف می‌شوند و در درس مرحوم امام (قدس سره) ــ که یکی از درس‌های اصلی و مهم حوزه آن زمان بود ــ وارد می‌شوند. از همان آغاز وقتی نام ایشان در مجامع علمی برده می‌شد، یک نام ممتازی از نظر اخلاق و برخورد بود. معمولا بعد از طی دروس اصلی حوزه، طلبه باید تصمیم بگیرد که تلاش خود را در کدام قسمت متمرکز کند. طلاب در آن زمان، معمولا انتخاب نمی‌کردند و با روال حوزه جلو می‌رفتند. افراد معدودی انتخاب ویژه داشتند. ایشان در عین اینکه بحث‌های فقهی را ادامه می‌دادند، اما یک تصمیم سرنوشت‌ساز گرفتند. ایشان با توجه به شرایط آن زمان و نیازهای جامعه اسلامی و نیازهای حوزه، تلاش خود را در تفسیر و فلسفه متمرکز کردند. این مصداق روایت «العالِمُ بِزمانِهِ لا تَهجُمُ عَلَیهِ اللّوابِس» بود.
 
آیت‌الله سیدمحمدرضا مدرسی یزدی

مبارزه فکری
در زمان هجوم مارکسیست‌های غرب‌گرا و بعد التقاطیون علم‌گرای بریده از دین، شبهات دشمن نسبت به دین و قرآن و اهل بیت(ع)، پی در پی وارد می‌شد. این مرد هوشیار و متدین متعهد تصمیم می‌گیرد که تلاش خود را بر تفسیر، فلسفه و معارف اسلامی متمرکز کند. نه تنها خود، بلکه تلاش می‌کند جریانی را به همراه دوستان متعهد، عالم و زمان‌شناس، در این مسیر فعال کند. حضور ایشان در مدرسه حقانی، به همراه شهید قدوسی و شهید بهشتی و دیگر علمای برجسته آن زمان، یک حرکت بنیادی عظیم و ارزشمندی بود. انصافا کار و خدمات ایشان بزرگ بود. وقتی آن بزرگوار به مؤسسه در راه حق منتقل شدند، با توجه به فعالیت‌های دشمن و انحرافی که در جوانان به‌وجود آمده بود، طلابی را پرورش داد که علاوه بر ذخیره علمی، توان مبارزه و مقابله با اینان را داشته باشند.
یکی از ویژگی‌های این بزرگوار این بود که علاوه بر خود، که یک محقق، روشنفکر، عالم و متعهد بودند، یک انسان تشکیلاتیِ دارای برنامه و دارای قدرت اجرایی نیز بودند. به عبارتی دیگر ایشان علاوه بر کار علمی، برنامه‌ریز هم بودند و کار مدیریتی و اجرایی هم انجام می‌دادند. ویژگی دیگر ایشان، این که هم‌زمان با کار علمی و اجرایی، نسبت به مسائل انقلاب بی‌تفاوت نبودند و دراین‌باره حساسیت ویژه‌ای داشتند و کاملا مسائل را رصد می‌کردند.
 
مرزبان بیدار
مرحوم طبرسی در کتاب الاحتجاج، روایتی از امام صادق(ع) نقل می‌کند: «عُلَماءُ شیعَتِنا مُرابِطونَ فِی الثَّغرِ الّذی یلی إبلیسَ و عَفاریتَهُ، یمنَعونَهُم عَنِ الخُروجِ عَلى ضُعَفاءِ شیعَتِنا و عَن أن یتَسَلَّطَ عَلَیهِم إبلیسُ و شیعَتُهُ»، یعنی علمای شیعه ما، نگهبانان مرزی هستند که در آن سوی آن، مرز ابلیس و بچه‌های او قرار دارند و این علما جلوی یورش آنها به شیعیان ناتوان ما و تسلّط یافتن ابلیس و پیروان او بر ایشان را می‌گیرند. آن عالم بزرگوار انصافا یک مرزدارآگاه بود: «لَا یخَافُونَ لَوْمَهَ لَائِمٍ»، در راه خدا از هیچ سرزنشی نمی‌ترسید. ایشان وقتی احساس می‌کرد که باید با فکر انحرافی و التقاطی مبارزه کند، همچون مولایش امیرالمؤمنین(ع)، شجاعانه، عالمانه و زیرکانه به وظیفه خود عمل می‌کرد. صفی‌الدین حلی در شأن امیرالمؤمنین(ع) گفته است: «جمعتْ فی صفاتِک الأضدادُ، فلهذا عزتْ لک الأندادُ». صفات ضد در ایشان جمع شده بود. حضرت علامه مصباح در عین اینکه بسیار متواضع بود، عابد هم نیز بود. به استادان، نزدیکان، شاگردان و دوستان خود بسیار احترام می‌گذاشت، اما وقتی قضیه اسلام و دفاع از اسلام پیش می‌آمد، همه این ملاحظات را کنار می‌گذاشت و گاهی دوستان هم از ایشان می‌رنجیدند، ولی ایشان تشخیص وظیفه داده بود و محکم و استوار عمل می‌کرد.
 
مبارزه با دشمنان فکر و عقیده
ایشان پیش از انقلاب، گاهی از دوستان مرارت‌ها کشید! بعد از انقلاب گروه‌های مختلفی که مورد پشتیبانی سرویس‌های جاسوسی شرق و غرب قرار داشتند، فضای فرهنگی کشور را در اختیار گرفتند. البته این افراد کم و بیش در انقلاب مشارکت داشتند، اما در مقابل توده‌های عظیم و میلیونی مردم قابل مقایسه نبودند، در عین حال فضای فرهنگی کشور در اختیار آنها قرار گرفت. سرِ هر کوی و برزن، خاصه شهرهای پرجمعیت و فرهنگی، نشریات مارکسیستی توده‌ای‌ها و چریک‌های فدایی و التقاطی‌ها و... مشغول بمباران فکری بودند و جوانان مسلمان را جذب می‌کردند. به‌رغم اینکه انقلاب، انقلاب اسلامی بود، فضا، فضای فرهنگی و اجتماعی و حتی سیاسی، در اختیار دیگران بود. در اینجا، نیاز به اقدام حوزه علمیه بود. از طرفی با مارکسیست‌ها و از طرفی با توده‌ای‌ها و بعضا التقاطی‌ها، باید مقابله فکری می‌کرد. قرار شد یک مناظره تلویزیونی اتفاق بیفتد. باید نماینده‌ای از حوزه علمیه قم، که توان علمی و فلسفی داشته باشد و بتواند در مقابل آنها بایستد، انتخاب می‌شد. نامزد اول این قضیه، مرحوم آیت‌الله مصباح بودند. تقریبا در این زمینه، همه اتفاق نظر داشتند و درست هم بود. وقتی که آن مناظره اتفاق افتاد، چنان دشمنان و طرفداران نظریه مادی‌گرایی رسوا شدند که دیگر دست از مناظره در این مسائل برداشتند و فهمیدند فایده‌ای ندارد و مسلمانان و متدینین خوشحال شدند.
جناب طبرسی از امام حسن عسکری(ع) نقل می‌کند: دو خانم خدمت حضرت زهرای اطهر(س) رسیدند، یک معانده و یکی مؤمنه. بحث اعتقادی و جدلی کردند و خانم مؤمنه از حضرت زهرا(س) کمک گرفت و ایشان یک نکته کلیدی به او فرمودند و آن خانم مؤمنه با همان نکته کلیدی، بر دیگری غالب شد. او خیلی خوشحال شد. حضرت زهرا(س) فرمود: ملائکه از این پیروزی تو خوشحال‌ترند و شیاطین از آن کسی که مغلوب شد، ناراحت‌ترند. آیت‌الله مصباح با آن مناظره معروف خود و نیز با کتاب‌هایی که خود یا شاگردانش تحت نظر ایشان نوشته بودند، مانند پاسداری از سنگرهای ایدئولوژیک و چکیده چند بحث فلسفی و نیز سخنرانی‌هایی که داشت، هم خود بر مخالفان انقلاب و اسلام غلبه پیدا کرد و هم دیگران به واسطه این منابع، قدرت غلبه پیدا کردند. در انتهای همین روایت آمده است: خداوند به ملائکه خود فرمود: هر چه نعمت در عالم جنّت و عالم آخرت برای فاطمه(س) مهیا شده، آن را یک‌میلیون برابر کنید، «ألِفَ ألِفَ ضِعف»، برای هر کسی که مؤمنین را هنگام احتجاج بر معاندین کمک کند. حالا ببینید این عالم بزرگوار چقدر ثواب برده است! هر چه بنا بود از خیرات و برکات عالم دیگر به ایشان داده شود، به واسطه این خدمت بزرگ ــ که تقریبا از اوایل زندگی علمی ایشان تا آخر ادامه داشت ــ در همین دنیا هم شامل شده و جریان داشته است.
 
همکاری حوزه و دانشگاه
فعالیت‌هایی که ذکر شد، مربوط به مرحله اول انقلاب بود. بعد از پیروزی انقلاب، دانشگاه‌ها گرفتار بمباران معاندین بودند؛ لذا برای اینکه این نظام ناصحیح دانشگاهی اصلاح شود، دانشگاه تعطیل شد، تا برنامه‌ای برای اصلاح و اسلامی‌سازی آن تدارک شود. باید متون و محتوای مناسب برای آینده دانشگاه، مطابق با مبانی اسلام ارائه می‌شد. حوزه در این زمینه، باید حداقل در علوم انسانی و پایه، محتوا ارائه می‌داد؛ لذا می‌بایست همکاری بین حوزه و دانشگاه شکل می‌گرفت. تنها کسی که همه بر تصدی این مهم توسط او اتفاق داشتند، مرحوم آیت‌الله مصباح بود. ایشان کمر همّت بر این امر بست و انصافا برای این کار، سنگ تمام گذاشت. ایشان به بنده لطف داشتند و سه سال با ایشان، در این زمینه همکاری داشتم و در خدمتشان بودم. علامه مصباح در تمام گروه‌های علمی و کلاس‌ها، شرکت می‌کردند. ایشان برنامه‌ها را ضبط می‌کردند و گاهی در تابستان، ساعت‌ها زیر نور پروژکتور در کلاس‌ها حاضر بودند. گروه‌های علمی می‌آمدند و می‌رفتند، ولی ایشان عضو ثابت تمام گروه‌ها و جلسات بود. در بخشی از ساعات روز، مباحث ارائه می‌شد و ایشان هم گوش می‌کردند و بخش دیگر از ساعات روز، به نقادی مباحث ارائه‌شده می‌پرداختند و نگاه اسلام را ارائه می‌دادند و در نهایت، نتیجه مباحث توسط استادان به صورت مقالات و جزواتی منتشر می‌شد. این عالم مجاهد بسیار صبوری کرد، تا نشاط دوستان و همکاران حفظ شود. ایشان خود را در سطح آنان قرار می‌داد و با آنها نشست و برخاست می‌کرد، می‌گفت و می‌خندید، اما در عین حال تولید کار علمی بر اساس مبانی دینی را هم، از آنها طلب می‌کرد.
 
تلاش‌های فلسفی
ایشان در همان زمان تهیه محتوای اسلامی برای دانشگاه‌ها و حتی قبل از آن، مشغول تحقیقات فلسفی خود بود. خدمتی که ایشان به فلسفه و برخی موضوعات آن کرد، در حوزه علمیه کم‌نظیر است. بنده در کتاب «فلسفه اخلاق» ایشان ــ که حدود سال 1370 منتشر شد ــ نوشتم که در مسئله بایدها و نبایدها، تنها کسی که مطلب را به آخر رسانده و درست نتیجه‌گیری کرده، استاد محقق آیت‌الله مصباح یزدی است. این کتاب از نادر کتاب‌های فلسفی تحقیقی است، که نوشته شده و شایسته مراجعه محققین است. عمده تلاش‌ها توسط اساتید فلسفه در این حوزه، به دلایل مختلف، انتقادی و تحقیقی نبود و بیشتر شرح و توضیح بود. استادان و محققان چه در فلسفه مشاء یا حکمت متعالیه، به توضیح و تبیین و حاشیه‌نگاری بسنده می‌کردند. البته همین کار هم که توسط بزرگان انجام شد، خدمت بسیار بزرگی است؛ مثل شرح منظومه که کتاب درسی بسیار عالی است؛ همچنین حاشیه مرحوم هیدجی و مرحوم آملی، که رویکرد توضیحی دارند. در سایر موضوعات، رویه معمول حوزه همین بود، اما ایشان در عین اینکه متعبد نسبت به شرعیات بود، اما فلسفه را جای تعقل می‌دانست نه تعبد، ولو آن سخن از ملاصدرا یا استاد خود علامه طباطبائی (قدس سره) می‌بود، نسبت به آن با تفکر و تدبر روبه‌رو می‌شد. به همین دلیل در برخی موارد، به «فیلسوف ناقد» از آن بزرگوار تعبیر می‌کردند.
به یاد دارم همان اوایل که این کتاب «فلسفه اخلاق» منتشر شد، ایشان نسخه‌ای را به بنده هدیه کردند. من به استاد بزرگوار گفتم: آن‌قدر به نقادی‌های شما در این کتاب علاقه دارم که مدت‌ها قبل آن را مطالعه کرده‌ام؛ چون آن زمان بنده فلسفه هم تدریس می‌کردم و نقادی‌ها، تحقیقات و نکات ایشان را با خودشان مطرح می‌کردم. این روحیه بسیار خوبی است که ایشان از آن برخوردار بود و به شاگردان خود نیز منتقل کرد و امیدوارم این روحیه تحقیق، انتقاد و ابتکار، در فلسفه اسلامی گسترش و عمق پیدا کند و یکی از مراکز مهمی که می‌تواند این را دنبال کند، همین مؤسسه امام خمینی (قدس سره) است.
 
تعبدِ استاد فکر
جالب این است که این مرد منتقد، وقتی به تعبدیات می‌رسید، چنان در مقابل اسلام تسلیم بود که ناخودآگاه به یاد سخن عبدالله ابی یعفور به امام صادق(ع) می‌افتم. جناب کشی در رجالش نقل می‌کند: یک روز ابن ابی‌یعفور به امام صادق(ع) عرضه داشت: آقا اگر یک اناری را دو نیم کنید و بگویید نصف آن حلال است و نصف دیگر آن حرام، من هم شهادت می‌دهم که نصف آن حلال است و نصف دیگر آن حرام است! با اینکه از نظر عقل، این دو نیم انار از یک درخت، یک جوانه، آبیاری شده، با یک آب، تغذیه شده، از یک زمین است، اما اگر امام بفرماید این حلال و آن نیم دیگر حرام است، اینجا جای تعبّد است و قبول می‌کنم. آیت‌الله مصباح چنین بود. واقعا در مقابل اسلام و قرآن، تعبّدی کامل داشت. این خیلی مهم است که شخصیتی که وقتی به فلسفه می‌رسد، مسلمات فلسفه را به چالش می‌کشد و نقادی می‌کند، اما در مقابل شرع و مقدسات، که جای تعبّد است، متعبد است. البته ایشان در عین تعقل و تعبّد و با این فهم بالا، بدون محاسبه وارد هیچ عرصه‌ای نمی‌شد.
 
تواضع مثال‌زدنی
تواضع ایشان به حدی بود که از نزدیکان خود نیز استفاده می‌فرمود! من شاهد این تواضع ایشان بودم. حتی از شاگردان و دوستان خود استفاده می‌فرمود و نسبت به آنها احترام و تکریم هم می‌کرد. من در بعضی از مجالس شاهد بودم بعضی از کسانی که دوستان ایشان بودند، در مجلس فاتحه یا هر فرصتی پیش می‌آمد، نزد ایشان می‌رفتند و سؤال می‌کردند. اگر پیشنهادی صحیح بود می‌پذیرفت، یا تصدیق می‌کرد. اگر مطلبی را درست تشخیص می‌داد، فوری آن را می‌گرفت و از آن استفاده می‌فرمود. استاد گرامی قبل از اینکه به مناظره‌های مربوط به بحث‌ خشونت برود، خدمتشان بودم. گفتم آقا یک روایت داریم که پیامبر اکرم(ص) درباره امیرالمؤمنین(ع) فرمود‌ه‌اند: «یا ایها الناس لا تشکوا علیا فَوَالله انه لأخشن فی ذات الله من ان یشکی»؛ یعنی ایشان خشن‌تر است در ذات خداوند، از اینکه مورد شکایت قرار بگیرد. دیدم بعدا از همین روایت، استفاده کرد. در بعضی مباحث دیگر، خدمت استاد بعضی مسائل را عرض می‌کردیم، که ایشان گاهی در سخنرانی‌ها و نوشته‌ها استفاده می‌فرمودند. یعنی در عین اینکه در اوج بود، اما یک پیشنهاد مناسبی که داده می‌شد، به راحتی می‌پذیرفت و استفاده می‌کرد.
حضرت علامه در مقابل مخالفان، سعه صدری بسیاری داشت. امیدوارم این مؤسسه، آقازاده‌های مکرم ایشان، شاگردان و دوستان آنها، این مسائل را به‌تفصیل آماده و منتشر کنند تا الگوی نسل آینده ما باشد. در دوران اصلاحات که همه کشور را فراگرفته بود، معدود افرادی بودند که مقابل آنها با منطق و بیانی رسا و مهم‌تر اینکه باشجاعت بایستند. ایشان از جمله کسانی بودند که در سخنرانی‌ها، نوشتارها و مناظره‌های خود، با شجاعت تمام در مقابل اربابان اصلاحات ایستادند. حضرت آیت‌الله مصباح به‌‌رغم اینکه یک انسان متبسم، خوش‌اخلاق و عطوف بودند، متهم به خشونت‌طلبی و تندی و بداخلاقی می‌شدند!
  
آیت‌الله سیدمحمدرضا مدرسی یزدی

مظلومیت
این قوت فکر، بیان رسا، شجاعت در مقابله‌ها، پاکی و نورانیت، بر دشمن و معاندین سخت می‌آمد؛ ازهمین‌رو حضرت علامه مصباح (رضوان‌الله علیه)، یکی از افرادی بود که مورد تهمت‌ها و افترائات رادیو رژیم منحوس اسرائیل و صهیونیست، تلویزیون‌های بیگانه، آمریکا و... قرار می‌گرفت. نورانیت و پاکی و ایمان در ایشان باعث شد این تهاجمات که ممکن است بر انسان‌های سالم اثر بگذارد، در ایشان اثر نکند. حمایت‌های مقام معظم رهبری نیز موجب شد دشمنان به اهداف خود نرسند. توهینی که به ایشان در سال 1378 شد و موجب تحصن طلاب و فضلا در مسجد اعظم شد، موجب شد جریان داخل مقداری خود را عقب بکشد. چه اینکه به‌رغم خدمات سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و علمی ایشان، برخی علاقه نداشتند این خدمات دیده شود. در روایت آمده است: «کانَ رَسول‌الله «ص» مُکفَّرا لَا یشکرُ مَعْرُوفُهُ.... و کذلک نحن اهل البیتِ مُکفرُونَ لا یشکر مَعروفُنا و خیارُ المومنینَ مُکفرونَ لا یشکرُ معروفهم. کان رسول‌الله صلی الله علیه و آله مکفرا لا یشکر معروفه، و لقد کان معروفه علی القرشی و العربی و العجمی و من کان أعظم معروفا من رسول‌الله(ص) علی هذا الخلق؟» معروفه است که پیامبر اکرم(ص) مکفر بود؛ یعنی خدماتی که از پیامبر(ص) به مردم می‌رسید، مورد تقدیر و شکر قرار نمی‌گرفت، بااین‌حال نعمت پیغمبر همچنان بر قرشی و عربی و عجمی جاری بود. اما شهرت حضرت در میان خلق بیشتر از هر کسی بود؛ چون حضرت رسول(ص) واسطه فیض خدا در تکوین و تشریع بود، اما در عین حال مورد تقدیر مردم نبود! در ادامه حضرت می‌فرماید: «... کذَلِک نَحْنُ اَهْلَ الْبَیتِ مُکفَّرُونَ لَا یشکرُ مَعْرُوفُنَا»، ما اهل بیت نیز مکفر هستیم، نسبت به برکات و معروف ما شکرگزاری نمی‌شود. در ذیل روایت آمده است: خوبان از مومنین نیز همین گونه هستند و کارهای نیک آنها مورد تشکر قرار نمی‌گیرد. در روایت دیگر می‌فرماید: «یدُ اللّه ِ فوقَ رَأسِ الحاکمِ تُرَفرِفُ بالرَّحمَهِ»، دست خدا بالای سر افرادی است که معروف و خیر آنها مورد تقدیر قرار نمی‌گیرد. امیدواریم که روح بلند این بزرگوار، مشمول رحمت‌های بی‌پایان الهی باشد و به بازماندگان ایشان خیر و اجر و صبر عنایت بفرماید و باقیات الصالحاتی که از ایشان علما و عملا باقی مانده است در طول زمان امتداد پیدا کند. والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته.


کد مطلب: 24415

آدرس مطلب :
https://www.iichs.ir/fa/article/24415/او-انجام-وظیفه-محکم-استوار-عمل-می-کرد

تاریخ معاصر
  https://www.iichs.ir