به مناسبت انعقاد قرارداد گلستان؛

دریاچه‌ای که از دست ایران رفت!

علاوه بر حقوق و امتیازاتی که روسیه در عهدنامه گلستان کسب نموده بود، امتیاز انحصاری کشتیهای جنگی روسیه نیز به سایر امتیازات این کشور افزوده شد و این فرصت را به روسیه تزاری داد تا به بهانه‌های مختلف کشتیهای جنگی و نیروهای نظامی خود را در مناطق مختلف دریای مازندران از جمله جزایر آشوراده پیاده نماید.
دریاچه‌ای که از دست ایران رفت!
رقابت انگلیس و روسیه بر سر منافع استعماری در قرن نوزدهم، سرآغاز تحولات سیاسی بزرگ در آسیای مرکزی و خاورمیانه بود. این رقابتها که در راستای نفوذ و دستیابی به مستعمرات در خلیج فارس و هند بود، گسترش حوزه نفوذ دو کشور را به دنبال داشت. بر این اساس بخشهای مهمی از سرزمین کشورهای حائل از جمله ایران طی جنگها و قراردادهای استعماری متعدد عرصه رقابت دو کشور گردید و حاکمیت ایران بر سرزمینهای آبی و خشکی همچون دریای خزر را با تغییراتی مواجه ساخت. جنگهای اول و دوم روسیه و ایران از جمله رویدادهای مهم نظامی و سیاسی است که با تحمیل قراردادهای سنگینی چون ترکمنچای، منجربه تغییر رژیم حقوقی ایران بر دریای خزر گردید. با این مقدمه در ادامه به تأثیر جنگهای ایران و روسیه بر حقوق ایران در دریای خزر پرداخته می‌شود.
 
بازی بزرگ و تسلط بر قفقاز و سرزمینهای شمالی ایران
بریتانیا، در سرتاسر قرن نوزدهم، گرفتار این نگرانی و ترس بود که یکی از قدرتهای اروپایی دیگر بخواهد از فروپاشی سیاسی آسیا بهره‌برداری کند. این قدرت، در ابتدا، فرانسه بود و سپس روسیه که از مسیر کاروان فاتحان قدیم عبور کرده بود و تهدید می‌کرد که می‌خواهد بر ویرانه‌های حکومتهای باستانی، یک حکومت جدید پادشاهی جهانی جدید تأسیس کند. دولتهای بریتانیایی از پیامدهای حرکت امپراتوری روسیه به سمت جنوب در آسیا نگرانی داشتند. در نیمه اول این قرن، کانون نگرانی استراتژیک، قسطنطنیه بود. بعداً، ارتشهای تزاری به آسیای مرکزی هجوم آوردند و توجه خود را به سمت ایران، افغانستان و گذرگاه‌های کوهستانی هیمالیا و قفقاز معطوف داشتند.1
 
از حیث تاریخی، درگیریهای دو کشور روس و انگلیس در آسیای مرکزی و قفقاز در قرن نوزدهم سرآغاز تدریجی "بازی بزرگ" شد. در این بازی روسیه که بنا به وصیت پطر کبیر، درصدد دست­یابی به آبهای گرم خلیج فارس بود، همواره بر سرزمینهای جنوب روسیه، آسیای مرکزی و هند چشم طمع داشت. درواقع این وصیت­نامه، «شفاف‌ترین نشانه را از طرحها و اهداف او و امپراتوری روسیه درباره سرتاسر قلمروهای ایرانی، از پایین دست قفقاز گرفته تا آسیای مرکزی به دست می‌دهد».2 به عبارتی سرزمینهای شمالی ایران، قفقاز جنوبی و مرکزی که بخشی از ایران بودند و به‌خصوص دریای خزر عرصه تاخت و تاز و منافع استعماری دو کشور از جمله روسیه قرار گرفت. دریای خزر به دلیل برخورداری از منابع سرشار اقتصادی و اهمیت استراتژیک از اهمیت زیادی برخوردار بود. از این رو، روسیه بارها تلاش نمود با بهانه‌های مختلف و تحمیل قراردادهای استعماری بر منابع آن به طور کامل دست یابد. البته این تلاشها در سایر ادوار تاریخی و از جمله در دوران صفویه نیز قابل مشاهده است.
 
تلاش روسیه بر تحقق حاکمیت خود در دریای خزر در ادوار مختلف
در قرن یازدهم و مقارن با حکومت صفویان، تجارت ماهی دریای خزر در دست ایرانیان بود. شاه‌ عباس دوم صفوی رودخانه‌های منتهی به دریای خزر را از مهر تا فروردین، برای ماهیگیری به ماهیگیران اجاره می‌داد و باقی سال ماهیگیری آزاد بود.3 با این حال ایران از ناوگان دریایی خاصی در خزر برخوردار نبود. اما روسها که همواره به دریای خزر چشم طمع داشتند، بارها تلاش نمودند تا تسلط خود بر دریای خزر را کامل کنند و با عقد قراردادهای تحمیلی، حقوق ایران بر این دریا را انکار کنند که در نهایت به دلیل مقاومت و امتناع پادشاهان صفوی از قبول قراردادهای تحمیلی، این اتفاق صورت نگرفت تا آنکه این کشور به زور و تهدید متوسل شد و حاکمیت خود بر تمام ایالات ساحلی را تثبیت نمود.
 
در عصر صفوی ایران از ناوگان دریایی خاصی در خزر برخوردار نبود، اما روسها که همواره به دریای خزر چشم طمع داشتند، بارها تلاش نمودند تا تسلط خود بر دریای خزر را کامل کنند و با عقد قراردادهای تحمیلی، حقوق ایران بر این دریا را انکار کنند که در نهایت به دلیل مقاومت و امتناع پادشاهان صفوی از قبول قراردادهای تحمیلی، این اتفاق صورت نگرفت...  
 حاکمیت برتر روسیه بر دریای خزر تا دوره نادرشاه ادامه داشت. در زمان نادرشاه، وقتی یک عده از بازرگانان انگلیسی مقیم روسیه به ریاست شخصی به نام جان التون از راهی بحز خزر به رشت آمدند، کشتیهای آنان که در بندر غازان ساخته شده بود مورد توجه نادر قرار گرفت و همین موضوع باعث شد تا نادر او را به ریاست کل کشتی‌سازی ایران منصوب نماید تا به تأسیس نیروی دریایی کوچکی در بحر خزر بپردازد.4 علاوه بر این نادر با عقد قرارداد گنجه در سال 1149/1736 روسها را مجبور به تخلیه ایالات قفقاز و بخشهایی از نواحی دریای خزر نمود. بر اساس این قرارداد حاکمیت برتر روسها بر ایالات ساحلی نیز پایان پذیرفت. با این‌حال روسها تحرکات جدیدی را در زمان قاجار آغاز نمودند تا حقوق خود بر دریای خزر را گسترش دهند. تا این دوره هیچ گونه قرارداد دوجانبه‌ای میان ایران و روسیه در رابطه با موضوع حقوقی دریای خزر وجود نداشت. اما با انعقاد قرارداد گلستان و ترکمنچای، حقوق ایران بر این دریا تغییر کرد.
 
جنگهای دوره ایران و روسیه و قراردادهای گلستان و ترکمنچای
اولین دوره جنگهای ایران و روسیه در سالهای 1218 تا 1228 ه.ق رخ داد. این جنگ که بر سر تصرف گرجستان آغاز شد؛ به‌رغم رشادتهای فراوان ایرانیان و کسب پیروزیهای اولیه، با عهدنامه گلستان و تجزیه بخشهایی از سرزمین ایران و الحاق آن به روسیه خاتمه یافت. در این قرارداد، برای اولین بار موضوع دریای خزر نیز مطرح شد و در اقدام یکجانبه روسیه حاکمیت ایران بر آن با تغییراتی مواجه گشت. چنانچه بر مبنای فصل سوم مقرر شد، «پادشاه ایران برای ابراز دوستی و وفاق نسبت به امپراتور روسیه تمامی ولایات قراباغ و گنجه و خانات شکی و شیروان و قبه و دربند و باکو و هر جا از ولایات طالش را که بالفعل در تصرف دولت روسیه است و تمامی داغستان و گرجستان را تا دریای خزر مخصوص و متعلق به دولت امپراتوری روسیه می‌داند».5
 
قرارداد گلستان و الحاق برخی از سرزمینهای شمالی به ایران سرآغاز تعدی روسیه به مرزهای ایران و آغاز دوره دوم جنگ میان دو کشور بود، با آغاز دوره دوم چنگهای ایران و روسیه، توجه روسیه تزاری بیش از پیش متوجه سرزمینهای شمالی ایران و دریای خزر گرید. این نبرد در سواحل شمالی رود ارس رخ داد و منجربه پیشروی روسها به سرزمینهای ماورا ارس نیز شد و تا مرحله سقوط تبریز هم پیش رفت. با سقوط تبریز و بیم مکدونالد وزیرمختار انگلیس از پیشرفت روسها و خطر سقوط تهران و ناامیدی فتحعلی‌شاه به نتیجه جنگ، انگلیس به اردوی شاه پیوست و پیشنهاد میانجیگری داد.6 نتیجه این میانجیگری، در عهدنامه ننگین ترکمنچای انعکاس یافت که فصل هشتم آن به موضوع دریای خزر مربوط بود. برطبق ماده هشتم، کشتیهای تجاری روسیه همچنان از حق کشتیرانی آزاد در دریای خزر در طول کرانه‌های آن بهره‌مند بودند. این ماده، برای ایران در دریای خزر هیچ‌گونه حقی قائل نبود.7
 
بر اساس این فصل، حق عبور و مرور کشتیهای جنگی نیز انحصاراً به روسیه واگذار شد. البته کشتیهای تجاری ایران حق کشتیرانی در دریای خزر را داشتند و حتی مقرر شد در صورت آسیب و یا غرق کشتیهای ایرانی، به آنها کمک هم شود؛ اما علاوه بر حقوق و امتیازاتی که روسیه در عهدنامه گلستان کسب نموده بود، امتیاز انحصاری کشتیهای جنگی روسیه نیز به سایر امتیازات این کشور افزوده شد و این فرصت را به روسیه تزاری داد تا به بهانه‌های مختلف کشتیهای جنگی و نیروهای نظامی خود را در مناطق مختلف دریای مازندران از جمله جزایر آشوراده پیاده نماید. علاقه و اهمیت دریای خزر و سرزمینهای اطراف آن را می‌توان در گزارش کمبل از افسران انگلیسی به کمیته سری هند مشاهده نمود. او در گزارش خود می‌نویسد: «روسیه به تدریج در همه جهات به خصوص دریای خزر و خلیج‌فارس نفوذ خود را گسترش می‌دهد و با این کار به دو هدفش که استقرار در شرق و دردست‌گرفتن اختیار کامل ایران است... علاقه‌ای که روسها برای تصرف سرزمینهای اطراف دریای خزر دارند، باعث نگرانی ما برای صلح و آرامش مستعمرات شرقی ما می‌باشد».8 البته دست‌اندازی و چشم طمع روسیه به دریای خزر به قرارداد ترکمنچای محدود نماند و تا بعد از آن نیز تا عقد قرارداد مودت، تفوق خود بر این دریا را گسترش داد.
 
سخن نهایی
روسیه تزاری در راستای سیاست دست‌یابی به آبهای گرم خلیج فارس، ایران را مهم‌ترین گذرگاه رسیدن به خلیج فارس و هندوستان می‌دانست. این کشور با تصرف مناطقی از ایران همچون قفقاز و ترکستان، متوجه اهمیت دریای خزر و منابع اقتصادی فراوان آن نیز شد. روسیه از اهمیت استراتژیک دریای خزر به خوبی آگاه بود و می‌دانست با استقرار کشتیهای جنگی و توسعه ناوگان دریایی خود می‌تواند بر سرزمینهای همجوار و رقیب خود مسلط باشد. از این رو طی قراردادهای مختلف، این هدف را تحقق بخشید و احاطه خود بر این دریا را تقویت نمود. روسیه در جریان بازی بزرگ و رقابت با انگلیس از امتیاز خود بر این دریا استفاده نمود و در نهایت با پایان این بازی و انقلاب بلشویکی، تمام قراردادهای استعماری خود با ایران را ملغی اعلام نمود.
 

شماره آرشیو: ۱-7458-193ک

پی نوشت:
 
1 .Evgeny Sergeev, The Great Game, 1856-1907: Russo-British Relations in Central and East Asia, Baltimore, John Hopkins University Press , (2013),  p 209.
2. عمران راستی، «میراث خراسان بزرگ از رقابت ژئوپلیتیکی بازی بزرگ»، مطالعات فرهنگ اجتماعی خراسان، 1390، شماره 19، ص 38.
3. بنیاد دائره‌المعارف اسلامی، "دریای خزر"، دانشنامه جهان اسلام، ص 7035.
4. عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تاریخ روابط خارجی ایران، از ابتدای دوران صفویه تا پایان جنگ جهانی دوم، تهران، امیرکبیر، 1385، چاپ یازدهم، ص 176.
5. علی اصغر شمیم، ایران دوره سلطنت قاجار قرن سیزدهم و نیمه اول قرن چهاردهم، تهران، بهزاد، 1389، چاپ دوم، ص 85.
6. هوشنگ مهدوی، همان، ص 236.
7. بنیاد دائره‌المعارف اسلامی، "ترکمنچای، عهدنامه" دانشنامه جهان اسلام،
جلد 1، ص 3471.
8. محمد پیری و محمدرضا عسگرانی، "حضور فزاینده روسیه در شرق دریای خزر و چالش با منافع راهبری انگلیس تا پایان عصر ناصری"، فصلنامه پژوهشهای تاریخی، دوره 7، شماره 3، پاییز 1394، ص 64. https://iichs.ir/vdcf.0dviw6dytgiaw.html
iichs.ir/vdcf.0dviw6dytgiaw.html
نام شما
آدرس ايميل شما