... با ملاقاتی که با سهیلی نخست‌وزیر نمودم معلوم شد که او با این نظر موافق است که یمین اسفندیاری نامزد دولت و شما [رحمان‌قلی خلعتبری] نامزد حزب توده و من نامزد جبهه آزادی در این انتخابات باشیم بنابراین اگر خوب عمل کنیم بر سایر نامزدهای محلی شهرهای بابل و آمل و نور و کجور و شهسوار غلبه خواهیم نمود...
وضعیت انتخابات مجلس شورای ملی در دوره علی سهیلی
«... با ملاقاتی که با سهیلی نخست‌وزیر نمودم معلوم شد که او با این نظر موافق است که یمین اسفندیاری نامزد دولت و شما [رحمان‌قلی خلعتبری] نامزد حزب توده و من نامزد جبهه آزادی در این انتخابات باشیم بنابراین اگر خوب عمل کنیم بر سایر نامزدهای محلی شهرهای بابل و آمل و نور و کجور و شهسوار غلبه خواهیم نمود. اما علی سهیلی که بازی‌های چند پهلو می‌کرد و سعی می‌نمود دست او را کسی نخواند در این موقع چون فطن‌السلطنه مجد نیز خود را نامزد انتخابات از قزوین نموده از پست استانداری مازندران استعفا داد و ثقةالملک سمیعی را که تا آن موقع فرماندار گرگان بود به فشار یمین اسفندیاری که آن موقع وکیل مازندران در مجلس سیزدهم بود به کفالت استانداری مازندران تعیین کرده او را به ساری فرستاد که او نیز مثل خود سهیلی بود یعنی به همه کاندیدای انتخابات وعده می‌داد و از همه پول می‌خواست و مرتب دستورهای متناقض به بخش‌دارها و فرمان‌دارهای حوزه انتخابیه به نفع و یا ضرر یک یا چند نامزد انتخاباتی می‌داد و در توزیع تعرفه انتخابات به حوزه‌ها با اخذ پول دخالت می‌کرد که فلان جا بیشتر بفرستید به نفع کاندیدای زمینه‌دار یا به فلان جا کمتر بفرستید که این‌گونه مداخلات در انتخابات خود یک موضوع مهمی در نتیجه و جمع آراء محسوب می‌شد. خلاصه آنکه بیش از شش ماه این کش و قوس شروع انتخابات و توقف آن به طول انجامید.
 

امان‌الله اردلان (استاندار آذربایجان) در میان اعضای انجمن نظارت بر انتخابات دوره سیزدهم مجلس شورای ملی در تبریز
شماره آرشیو: 104-8ع
 
یادم می‌آید که در 14 شهریور 1322 قرار بود اخذ رأی در شهسوار بشود که با اتومبیل سواری گاز خود به اتفاق حسن متین فرزند شفیع‌‌‌‌‌‌زاده رئیس انجمن نظارت انتخابات از تهران می‌رفتیم ... [به دلیل حادثه رانندگی] نتوانستیم در روز اخذ رأی به شهسوار برسیم ... همان یک روز که رأی ریخته شد به فرماندار آنجا از طرف استان‌دار در ساری ابلاغ شد که انتخابات توقیف است از فردا نباید رأی گرفته شود و با این ترتیب وقفه‌ای جدید در امر انتخابات مازندران به میان آمد که من به ملاقات ثقة‌الملک سمیعی به ساری رفتم و ظاهراً‌ او را نسبت به خود مساعد دیدم در حالی که وقتی چشمم به جمعیت نشسته در اتاق انتظارش افتاد گوش تا گوش کاندیدای انتخابات سراسر حوزه بابل بود که وقتی بعداً‌ یکدیگر را دیدیم همه اظهار رضایت می‌کردند که استان‌دار قول داده است به آنها کمک کند آن وقت بود که من پیش خود گفتم مگر غیر از سه محل وکالت مجلس در این حوزه باز هم محلی وجود دارد؟
 
به هر حال من از آنجا به تهران برگشته نزد سهیلی نخست‌وزیر رفتم که دیدم فوراً‌ به من وقت داد و اظهار مساعدت نمود که کار انتخابات مازندران که رو به راه است زیرا توافق کامل بین نظریات شده است در حوزه بابل یمین اسفندیاری و رحمان‌قلی خلعتبری و شما هستید و در حوزه ساری ایرج اسکندری و مصطفی تجدد گفتم: پس توقیف انتخابات بابل به چه معنی است؟ جواب داد: من نمی‌دانم باید تحقیق کنم،‌ به هر حال من با شما موافق هستم هر کاری از دستم برآید انجام خواهم داد. چندی گذشت خبردار شدم که ثقةالملک سمیعی بند و بست‌های خود را کرده و بار خود را از کاندیداها بسته است زیرا آدم قانعی است از هر کس هر چه داد گرفته و قول مساعدت داد و حالا می‌خواهد انتخابات را شروع کند. مجدداً‌ به ملاقات سهیلی رفتم که با گشاده‌رویی مرا ملاقات نموده و برای ابراز حسن نیّت خود به من گفت: حاضرم نامه‌ای خصوصی و دوستانه نیز به ثقةالملک بنویسم،‌ سپس قلم را برداشت و کاغذی مفصل برایش نوشت که مبتنی بر تعریف از من و تأثیرم در محیط سیاست تهران و ابراز علاقه‌اش که در کار من باید مساعدت شود که توفیق حاصل کنم. سهیلی با این ترتیب مرا آرام می‌ساخت که به امید مساعدت‌های مزبور از انتقادات و حملات روزنامه داد لااقل در این مدت راحت باشد. من هم که سرگرم انتخابات بودم روزنامه‌ام در اختیار سایرین بود،‌ زیرا هنوز مصطفی الموتی نمی‌توانست چیزی بنویسد که خیالم راحت باشد. به هر حال نامه علی سهیلی را همراهم بردم و به ملاقات ثقةالملک شتافتم که به بابل آمده بود و در اتاق شهرداری آنجا که سالن بزرگی داشت پذیرایی می‌نمود. در آنجا هم باز همان سیل نامزدهای انتخاباتی بود که به چشم خورد و همان رویه محافظه‌کارانه سمیعی که به همه قول دهد تا هیچ‌کس از او نرنجد. وقتی در اتاق تنها نامه سهیلی را به او دادم بدون اینکه تغییری در قیافه‌اش پدیدار شود آن را به طور سطحی نگاهی نموده به من گفت: البته حالا که می‌بینم این‌طور مورد علاقه نخست‌وزیر هم هستید دیگر از طرف من خاطر جمع باشید اما فراموش نکنید وقتی موفق شدید،‌ برای تبدیل کفالت من به خود استانداری باید اقدام لازم به عمل آورید. من از او تشکر نموده قول موافق داده پیش خود حساب کردم که دیگر نباید کمترین اشکالی در کارم باشد. اما چند روز بعد که در نور منزل نیازی که مرکز فعالیت انتخاباتی‌ام بود، رفتم از اظهارات او که خود عضو انجمن نظارت انتخابات نور هم بود شنیدم که بخشدار نور به نام «منصور» که اهل آمل است به آنها گفته است آراء نور بر حسب دستور استاندار یمین اسفندیاری،‌ملک‌زاده[و] شریعت‌زاده است و اگر غیر از این آراء به صندوق ریخته شود من دستور دارم آن را عوض کنم البته من و دیگر اعضای انجمن ایستادگی کردیم و گفتیم اینجا خانه نوری‌هاست یمین اسفندیاری و عمیدی نوری هر دو اهل نور هستند باید در صندوق آراء نور نام هر دو باشد حالا در سومی شما مختارید. پس از بحث زیاد و جنگ و جدل قرار شد آراء یمین اسفندیاری صدردرصد آراء شما پنجاه درصد و آراء آنها هم هر یک شصت درصد باشد. من گفتم: ‌این کار بسیار ناصحیح است زیرا آنها در آمل رأی هشتاد درصد دارند در این صورت بر من غلبه می‌کنند شما باید بایستید که رأی من از صددرصد پایین نیاید من الآن می‌روم ساری جلوی این اعمال نفوذ بخش‌دار را خواهم گرفت به علاوه شما تبلیغات کنید تا هر چه رأی ریخته می‌شود نام من در آن باشد حفظ صندوق با خود من است.

بعد به سوی ساری حرکت کردم و یقه سمیعی را چسبیدم که آن قولتان و نامه نخست‌وزیر آیا نتیجه‌اش این است که در مرکز رأی من،‌ یعنی نور بخش‌دار شما چنین حرکتی کند و رأی آملی‌ها را به میل خود با تهدید اعضای انجمن بخواهد در صندوق بریزد؟ ثقةالملک ناچار شد به من بگوید که آخر من چه کنم؟‌ یمین اسفندیاری از طرفی چه شخصاً‌ و چه به وسیله نخست‌وزیر و وزیر کشور به من فشار می‌آورد که به احمد شریعت‌زاده که شخصیت مبرّز مازندران است باید کمک شود حتماً‌ وکیل شود و از طرف دیگر نقابت داماد ملک‌زاده که از وکلای مبرز مجلس شوراست به وزیر کشور و نخست‌وزیر فشار می‌آورد که پدر زنش ملک‌زاده باید وکیل مازندران باشد این است که دستورهای رمز و کشف از نخست‌وزیر و وزیر کشور در این‌باره دارم حالا خودتان حساب کنید تکلیف من چیست؟ آن توقیف انتخابات هم که چندی قبل به عمل آوردم دستور محرمانه وزیر کشور بود برای زمینه‌سازی‌های مزبور.
 

صندوق اخذ رای در یکی از شعبه‌های انتخابات مجلس شورای ملی
شماره آرشیو: 2487-124ط
 
به هر حال با این چند سره بازی‌های مرکز و ساری آن انتخابات از حیث رأی‌گیری پایان یافت و من که در بابل و آمل و نور رأی متناسبی داشتم امیدوار بودم در 12 هزار تعرفه‌ای که برای سه صندوق کجور و شهسوار و کلاردشت از بابل رفته است چون املاک آن حوزه جزو املاک مورد اجاره در اختیار رحمانقلی خلعتبری است رأی خودش و یمین اسفندیاری و من با هم هر کسری آراء بابل و آمل را رفع می‌نماید در نور هم که رأی بیشتری دارم اما هنگام قرائت آراء صندوق‌ها که بیش از دو ماه خواندن و حساب کردن آنها به طول انجامید معلوم [شد] که حزب توده عملاً‌ به من نارو زده است زیرا از 12 هزار رأی آن سه صندوق جز دو هزار و کسری رأی برایم در آن صندوق‌ها نبود در حالی که رحمان‌قلی صددرصد و یمین اسفندیاری هشتاد درصد و بقیه بین کاندیدای حزب توده و اسامی بی‌زمینه تقسیم شده بود و رأی من عقب افتاد به نحوی که 200 رأی از احمد شریعت‌زاده در جمع آراء کم آوردم که او سوم یعنی وکیل سوم مازندران شد و من در ردیف چهارم قرار گرفتم در حالی که ضیاءالدین نقابت داماد ملک‌زاده به مازندران آمده فعالیت می‌کرد آراء شریعت‌زاده که به اسامی «شریعت‌زاده» یا «...» و یا «احمد شریعت‌زاده» بود تجزیه شده همه این آراء به حساب او نیاید بلکه آراء ملک‌زاده جلو بیاید که چون انجمن نظارت که دید من عقب افتادم حاضر نشد به جای شریعت‌زاده وکیل سوم مازندران ملک‌زاده باشد که برای او احترام و موقعیتی قائل نبودند و به همین جهت شریعت‌زاده را وکیل سوم مازندران نمودند. کار دولت در مجلس از همان ابتدای افتتاح مجلس چهاردهم با مخالفت شدید نقابت از طرفی و همچنین ناراحتی‌هایی که احمد شریعت‌زاده در انتخابات خود پیدا کرده بود از طرف دیگر... شد خصوصاً‌ اینکه اغلب وکلای جدید نیز از رنجی که از دولت در انتخابات کشیده شده بودند با عدم رضایت شدید از سهیلی و تدین به ایراد تظاهرات می‌پرداختند که عاقبت هم زمینه محاکمه نخست‌وزیر و وزیر کشور آماده شد.»1

پی نوشت:
 
1.  ابوالحسن عمیدی‌ نوری،‌ یادداشت‌های یک روزنامه‌نگار (تحولات نیم قرن اخیر تاریخ معاصر ایران از نگاه ابوالحسن عمیدی نوری)،‌ به کوشش: مختار حدیدی ـ جلال فرهمند،‌ ج2،‌ تهران:‌ مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران،‌ 1384، صص33-36. https://iichs.ir/vdcd.k0k2yt05ka26y.html
iichs.ir/vdcd.k0k2yt05ka26y.html
نام شما
آدرس ايميل شما