فراز و فرود زندگی امان‌الله جهانبانی؛

روایتی از اولین افسر تحصیل‌کرده نظامی

روزی رضاشاه از سرلشکر جهانبانی پرسید: نیروهای نظامی ما در مقابل قدرت‌های جهانی چقدر توان مقابله و رویارویی دارد؟ سرلشکر جهانبانی در پاسخ گفت: به محض اینکه نیروهای خارجی حمله کنند، ارتش ایران از هم فرو خواهد پاشید
روایتی از اولین افسر تحصیل‌کرده نظامی
 
سپهبد امان‌الله جهانبانی، فرزند جهانگیرخان، از نوادگان فتحعلی‌‎شاه قاجار، در سال 1274ش در شهر تهران به دنیا آمد. پدر وی از فرماندهان شاخص و از افسران ارشد نیروی قزاق بود و به روایتی تنها افسر قزاق بود که در انقلاب مشروطیت نقش فعال داشت و حتی به نمایندگی دوره اول مجلس شورای ملی نیز رسید. پدر امان‌الله‌میرزا، که بیشتر به لقب ضیاءالدوله شهرت داشت، در مقام فرماندهی نیروی قزاق در آذربایجان با مجاهدین آذربایجان به رهبری روحانی بنام و شهید، ثقه‌الاسلام تبریزی، در برابر نیروهای متجاورز روس به خاک ایران همکاری کرد و هم زمان با شهادت ثقه‌الاسلام و یارانش و پیش از آنکه به اسارت نیروهای روس درآید خودکشی کرد.1 
 
تحصیل در روسیه
امان‌الله‌میرزا، که بعدها نام خانوادگی جهانبانی را برای خود برگزید، از همان سنین کودکی برای تحصیل به روسیه رفت و از نزدیک شاهد وقایعی بود که نخست به انقلاب سال 1905م روسیه و سپس به انقلاب سال 1917م یا همان انقلاب اکتبر ختم شد. وی در واقع از ایرانیان انگشت‌شماری به‌شمار می‌آید که از نزدیک این وقایع تأثیرگذار تاریخی را به چشم دیده و حتی خاطرات خود از این وقایع را بیان کرده است. نکته بسیار جالب در مورد او این است که وی هنگام تحصیل در آکادمی نظامی تزاری روسیه با یوسوپف، قاتل راسپوتین، آشنا شده و جزئیات واقعه را از زبان او نقل کرده است. راسپوتین کشیشی مسیحی است که نقش مهمی در قتل تزار روسیه و خانواده‌اش و در نهایت سرنگونی نظام تزاری داشت.2
 
آغاز فعالیت‌های نظامی
وی پس از بازگشت از روسیه و اتمام دوران تحصیلش، برای ورود به فعالیت نظامی وارد تنها نیروی نظامی متشکل آن دوران، یعنی نیروی قزاق، شد. او ازآنجاکه تحصیل‌کرده روسیه بود و روسی را به‌خوبی می‌دانست، مورد توجه خاص فرماندهان روسی بریگارد قزاق قرار گرفت و روابط بعضا نزدیکی با آنها برقرار کرد. امان‌الله‌خان همچنین در این مقطع زمانی برای اولین بار با رضاخان، که یکی از افسران ایرانی نیروهای قزاق بود، از نزدیک آشنا شد.3
 
امان‌‌الله‌میرزا قبل از کودتای 3 اسفندماه سال 1299ش، در میان اعضای هیئتی بود که همراه محمدعلی فروغی به کنفرانس صلح ورسای اعزام شدند. نکته جالب توجه این است که او پس از بازگشت از این سفر، در میانه راه و در نزدیکی قزوین، با نیروهای قزاق، که قصد ورود به تهران را داشتند، روبه‌رو شد. امان‌الله، که پیش‌تر در قزاقخانه سابقه آشنایی با رضاخان را داشت، به دیدار وی رفت و رضاخان از او خواست که همراه وی به تهران بیاید و درواقع در راه به نتیجه رسیدن کودتا او را یاری رساند؛ بنابراین امان‌الله همراه نیروهای کودتا وارد تهران شد. پس از کودتا، رضاخان، که در این مقطع عنوان سردار سپهی را یدک می‌کشید و فرماندهی کل نیروهای نظامی را برعهده دارد، امان‌الله‌خان را به ریاست توپخانه قوای خود برگزید. کار به همین جا ختم نشود و دیری نپایید که امان‌الله‌خان از طرف رضاخان، به یکی از حساس‌ترین و تاریخی‌ترین مناصب نظامی منصوب شد. درواقع رضاخان، که قصد نظام‌مند کردن نیروهای نظامی و تشکیل ارتش مدرن و متحدالشکل را در ایران داشت، امان‌الله‌خان را به ریاست ارکان حرب کل قشون منصوب کرد.4
 
مسئولیت‌های امان‌الله‌خان در زمان رضاخان
امان‌الله جهانبانی اولین رئیس حرب ارکان کل قشون یا به تعبیر امروزی آن، اولین رئیس ستاد ارتش ایران، یکی از بنیان‌گذاران ارتش نوین ایران به‌شمار می‌آید که بلافاصله پس از کودتای 3 اسفندماه سال 1299ش توسط رضاخان کار سازماندهی قشون متحدالشکل یا همان ارتش نوین ایران را برعهده گرفت و برای بیش از 25 سال در مشاغل اداری، آموزشی و فرماندهی، نقش حساس سازمان‌دهی ارتش و عملیات نظامی در نقاط مختلف ایران را عهده‌دار شد. با توجه به اینکه فرمانده کودتا، یعنی شخص رضاخان، تحصیلات نظامی چندانی نداشت و فقط تجربه‌ مدتی نظامی‌گری را یدک می‌کشید، پس از پیروزی کودتا و احراز مقام وزارت جنگ و فرماندهی کل قوا، برای سازماندهی قشون یا ارتش نوین ایران به تنها افسر تحصیل‌کرده نظامی آن زمان، یعنی امان‌الله جهانبانی، روی آورد و او را در مقام رئیس ستاد ارتش ایران، مأمور برنامه‌ریزی تشکیلاتی و سامان‌دهی ارتش نوین ایران کرد. انتخاب امان‌الله جهانی به این عنوان تعجب‌آور
و غیرمنتظره بود؛ ازآن‌رو که وی یک شاهزاده قاجاری به‌شمار می‌آمد و برای افسران قزاق و اطرافیان رضاخان، که مستقیما در عملیات کودتا دخیل بودند، عجیب بود. همین امر حسادت برخی از افسران ارتش رضاشاهی و اطرافیان وی را برانگیخت و باعث شد بعدها مشکلاتی برای شاهزاده میرزا امان‌الله‌خان به‌وجود آید.5
 
البته مسئولیت و نقش او به عنوان یک فرمانده نظامی به این مورد محدود نماند و مناصب مختلفی را در مقاطع حساس بر عهده گرفت. رضاخان که قصد داشت نیروهای رقیب خود را از صحنه به در کند و قدرت را در دستان خود به نوعی قبضه نماید و زمینه را برای سلطنت خود مهیا کند، از امان‌الله‌خان در مصاف با رقبا استفاده کرد؛ برای مثال او در قضیه ختم غائله سمیتقو در آذربایجان، که اهداف رضاشاه و در عین حال تمامیت ارضی کشور را تهدید می‌کرد، فرماندهی عملیات نیروهای رضاخان را بر عهده داشت و نقش پررنگی را در این عملیات مهم نظامی ایفا کرد.
 
سرلشکر جهانبانی و دوران رضاشاه
از دیگر مناصبی که وی بر عهده گرفت امیرلشکری شرق کشور از خراسان تا سیستان و بلوچستان بود. نیروهای نظامی کشور در این بازه زمانی، با توجه به گستردگی و پهناور بودن خاک کشورمان، به چند منطقه تقسیم شده بودند که سرلشکر جهانبانی مسئولیت شرق کشور را بر عهده داشت و توانست غائله بزرگی را که در بلوچستان به پا شده بود خاتمه دهد. به موازات این عملیات‌ها و به دلیل روابط بسیار نزدیک امان‌الله‌خان با شخص رضاشاه، وی برخی مأموریت‌های خارج از کشور و رایزنی‌های سیاسی و نظامی با همتایان خارجی خود را بر عهده گرفت. او همچنین مسئولیت تأسیس دانشگاه جنگ در سال 1312ش را برعهده داشت تا از این طریق بتوان نیروهای آموزش‌دیده و تحصیل‌کرده را جذب ارتش ملی کند. در نهایت او مسئولیت وزارت صنعت را که در آن دوران اداره کل صناعت نام داشت، بر عهده گرفت.6
 
در همین دوران بود که وی مغضوب شاه قرار گرفت، از کار برکنار شد و بعد از مدتی خلع درجه و راهی زندان شد. درواقع در دوران پادشاهی رضاشاه و از میانه این دوران است که وی به‌تدریج به اطرافیان خود ظنین شد و تلاش کرد آنها را یکی پس از دیگری از سر راه بردارد و قدرت را به نوعی شخصی کند. شانسی که امان‌الله خان آورد این بود که بر خلاف برخی از اطرافیان رضاشاه، که به کام مرگ فرستاده شدند، وی پس از هیجده ماه تحمل زندان، بدون تفهیم اتهام و محاکمه، از زندان آزاد شد و تا شهریور 1320ش و استعفای رضاشاه، خانه‌نشین و به نوعی منزوی گردید. درباره بهانه مغضوب شدن جهانبانی نزد رضاشاه نقل قول جالبی مطرح شده است که ذکر آن جالب به نظر می‌رسد. می‌گویند روزی رضاشاه از سرلشکر جهانبانی پرسید: نیروهای نظامی ما در مقابل قدرت‌های جهانی چقدر توان مقابله و رویارویی را دارند و تا چه اندازه می‌توانند در مقابل آنها ایستادگی کنند؟ سرلشکر جهانبانی در اظهار نظری جالب گفت: به محض اینکه نیروهای خارجی حمله کنند، ارتش ایران از هم فرو خواهد پاشید و قشون ایران از بین خواهد رفت. رضاشاه نیز، که از این نظر سرلشکر جهانبانی عصبانی شده بود، دستور داد وی را برکنار و از ارتش اخراج کنند و بعد از مدتی طبق روالی که در دوران رضاشاه متدوال بود برای وی پرونده‌سازی و وی دستگیر و به زندان انداخته شد.7
 
از سرلشکری تا سپهبدی
اما وقایع شهریور سال 1320ش و برکناری رضاشاه از قدرت و روی کار آمدن محمدعلی فروغی و پشت سرگذاشتن دوران گذار سبب شد از سپهبد امان‌الله‌خان جهانبانی اعاده حیثیت شود و با روی کار آمدن محمدرضا پهلوی، وی از زندان آزاد شد. او در کابینه فروغی، که اولین دولت دوران سلطنت محمدرضا پهلوی است، سمت وزارت کشور را برعهده گرفت. سرلشکر جهانبانی سپس وزارت راه، وزارت جنگ و در نهایت فرمانده سپاه جنوب شد و پس از ختم غائله فارس، به درجه سپهبدی ارتقا پیدا کرد. از این مقطع به بعد است که وی وارد صحنه سیاست نیز شد و درواقع به شکلی مناصب نظامی را ترک و بیشتر، سمت‌های سیاسی را عهده‌دار شد. سپهبد جهانبانی در به‌اصطلاح اولین انتخابات مجلس سنا، به سناتوری برگزیده شد و تا پایان عمر در این سمت باقی ماند. او ابتدا از حوزه شیراز نماینده شد و سپس در ادوار بعدی از آذربایجان غربی و آذربایجان شرقی سناتور شد. او در مجموع حدود بیست سال از عمر خود را در سمت نمایندگی و سناتوری انتصابی سپری کرد و نقش مهمی در اجرای سیاست‌های شخص محمدرضا پهلوی داشت. به موازات این فعالیت‌ها، او مناصب مهم دیگری نیز همچون ریاست هیئت نمایندگی ایران در کمیسیون حل اختلافات مرزی ایران و شوروی و تعیین حدود و تثبیت مرزهای طولانی دو کشور را بر عهده داشت. وی در نهایت در سال 1353ش فوت کرد. از میان فرزندان او، نادر جهانبانی جا پای پدر گذاشت و پلکان ترقی را در دوران سلطنت محمدرضا پهلوی طی کرد.8
 
 
پی نوشت:
 
1. محمود طلوعی، از تزار تا شاه: زندگی و خاطرات سپهبد امان‌الله جهانبانی، تهران، انتشارات علم، 1388، ص 12.
2. همان، ص 54.
3. همان، ص 110.
4. باقر عاقلی، خاندان‌های حکومتگر ایران، تهران، نشر نامک، 1393، ص 295.
5. محمود طلوعی، همان، ص 11.
6. امان‌الله جهانبانی، بلوچستان و مرزهای آن، تهران، بی‌نا، 1338، ص 8.
7. جعفر پیشه‌وری، یادداشت‌های زندان، تهران، انتشارات پسیان، 1356، ص 18.  
8. باقر عاقلی، همان، ص 295.  
  https://iichs.ir/vdcgqx9x.ak9zx4prra.html
iichs.ir/vdcgqx9x.ak9zx4prra.html
نام شما
آدرس ايميل شما