قصر قاجار، یکی از کاخ‌های قدیمی شاهان قاجار در تهران، در نزدیکی چهارراه قصر امروزی واقع بود. این قصر در دوره رضاشاه نابود و به جای آن زندان قصر ایجاد شد. با تأسیس این زندان، که نام آن لرزه بر اندام مخالفان حکومت می‌انداخت، نظام معنایی جامعه ایرانی دچار تغییراتی شد
تغییر کاربری یک قصر با نظام معنایی جامعه ایرانی چه کرد؟
 
پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ یکی از مهم‌ترین وجوه تمایز عصر پهلوی اول از دوران ماقبل آن، تحول در شیوه‌های انقیاد و مطیع‌سازی رعایاست. در حقیقت آن تغییر شگرفی که عصر پهلوی را از عصر قاجار جدا می‌کند دخالت رأس دیکتاتوری پهلوی در زندگی روزانه افراد است. برای این منظور نیاز بود که قوانین و از آن مهم‌تر مکانی برای ضمانت اجرای آنها تعبیه شود. زندان قصر به همین منظور در نظر گرفته شد. هدف از نظام جدید رشد قدرت، که زندان قصر تنها یکی از تجلیاتِ آن بود، مراقبت، ایجاد نظام آموزشی منظم و نظام‌مند، و نظارت بر بدن بود. مشخصه ظهور جامعه مبتنی بر مراقبت تأکید بر بازداشت، مشاهده سلسله‌مراتبی، تفتیش و بهنجارسازی بود. نمونه بارز در مورد مشاهده سلسله‌مراتبی زندان قصر به‌شمار می‌آید.
 
در این سامانه فکری، علاوه بر تعذیب بر روی بدن و جسم، تعذیب روح و روان آدمی نیز مدنظر بود. این نهاد مدرن، به‌منظور تنبیه و مجازات مخالفان رضاشاه و برای ایجادِ یک نظمِ نمادین ایجاد شد و در ایجاد حکومت متمرکز و اقتدارگرای پهلوی سهم اساسی داشت. در این نوشتار کوتاه، به اهمیت زندان قصر در نظام معنایی دوران پهلوی اول توجه خواهد شد.
 
زندان قصر ضامنِ ایجاد نظم امنیتی
درنتیجه هرج‌ومرج به‌وجودآمده پس از انقلاب مشروطه، امنیت مهم‌ترین دغدغه حکومت و جامعه شد. برای ایجاد امنیت، رضاشاه با استفاده از ترتیبات مدرن کوشید فرد را به ابژه‌ای قابل‌کنترل تبدیل کند و با این هدف بود که بدن به شیوه‌ای جدید تعریف شد و در کانون توجه قرار گرفت. در دیکتاتوری پهلوی هر فرد فی‌نفسه خطری برای حکومت مرکزی به‌شمار می‌آمد و باید با ابزارها و شیوه‌های مختلف و حتی از طریق مواد فرهنگی کنترل می‌شد؛ مقولاتی که تا پیش از آن در حوزه زندگی روزانه قرار می‌گرفت و معمولا عرف و سنّت‌های دیرپای اجتماعی و دینی آنها را تعریف و بازتولید می‌کرد در عصر پهلوی تحت کنترل دولت قرار گرفت.1
 
نمای بیرونی عمارت زندان قصر تهران در قدیم
نمای بیرونی عمارت زندان قصر تهران در قدیم
شماره آرشیو: 4779-1ع
 
همگام با تمرکزِ امور سیاسی، سازمان‌هایِ نظامی و انتظامی رو به توسعه نهاد و به‌مثابه یکی از پایه‌های اصلی رژیم به‌تدریج نظارت خود را بر شئون مختلف حیات اجتماعی و سیاسی و حتی خصوصیِ افراد گستراند. دو راهبرد ترساندن و ناتوان ساختن2 رویکرد عملیاتی پلیس در دوره پهلوی اول بود. در این دوره برایِ اولین‌بار قدرت حکومت به زیست ـ قدرت بدل شد و به همان نحو، سیاست‌های مربوطه زیست ـ سیاست ایرانی را شکل داد؛ بنابراین می‌توان گفت بااینکه شمار نیروهایِ مسلح از چهل‌هزار در دهه 1300 به 127 هزار نفر در سال 1320 می‌رسید،3 دوران حکومت رضاشاه پیش از امنیت‌سازی، ابتدا به امنیت‌زدایی پرداخته بود.
 
ترتیبات مدرنِ نظامی که رضاشاه آنها را ایجاد کرد از جمله ارتش، پلیس و سازمان‌های اطلاعاتی امنیتی، اگرچه از اغتشاش و سلبِ امنیتِ محلی ممانعت به عمل آورد، در دوره سلطنت شانزده‌ساله وی در نقص صریح حقوق فردی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی اقشار و گروه‌های مختلف مردم کشور گام‌های استواری برداشت و موجبات دستگیری، بازداشت، شکنجه و قتل ده­ها تن از ایرانیان را فراهم کرد. کلِ ترکیب و بافت ارتش جدید، از همان آغاز شکل‌گیری، حولِ محور وجود شخص رضاخان متمرکز شده بود.4 نظام اطلاعاتیِ امنیتی، که پیش از آن بخش کم‌اهمیت‌تری از تشکیلات نظمیه و شهربانی بود، در دوره رضاخان گسترش بیشتری یافت و گستره عملیاتی آن فعالیت شهربانی را به‌شدت تحت‌الشعاع قرار داد و آن را قسمتی از سیاست‌هایِ کلی عملیاتی و اجراییِ خود ساخت. ارتش و نیروهایِ آن از 29 هزار نفر در آغاز راه به 183 هزار در سال 1320 رسید.5 تعداد نیروهای پلیسی و شهربانی در اواسطِ دوره رضاشاه به هفده‌هزار نفر رسید و این گونه، نظامی پر از رعب و وحشت، که به‌وسیله
دستگاه‌های شهربانی و نظام اطلاعاتیِ امنیتی آن اعمال می‌شد، پدید آمد. این حکومت هرگونه مخالفت با روش غیراصولی خود را سرکوب و از عرصه سیاسی و اجتماعیِ کشور حذف می‌کرد.
 
رضاشاه شخصا در 11 آذر 1308 زندان قصر را افتتاح کرد؛6 زندانی که نام آن لرزه بر اندام مخالفان حکومت می‌انداخت. زندان‌های دوره رضاشاه عمدتا به کشتارگاهی غیررسمی تبدیل شدند که صدها تن به شیوه‌های غیرقانونی در آنها به قتل می‌رسیدند. بی‌جهت نبود که آن دوران را دورانِ «کابوس وحشت و ترور» نامیدند.7
 
زندانیان زندان قصر در دوره رضاشاه پهلوی
زندانیان زندان قصر در دوره رضاشاه پهلوی
شماره آرشیو: 1-30-118ص
 
زندانِ قصر؛ قانونِ بی‌قانونی
در هرجایی که نهادهای مدرن تأسیس شدند، میان قانون و زندان ارتباط وثیقی وجود داشت. در دوره رضاشاه بر اثر قوانینی که علی‌اکبر داور، وزیر عدلیه وی، اجرا کرد کریدورهایِ خالی زندان قصر مملو از زندانی شد.8 کریستین دلانوآ شمار کشته‌شدگان مخالف رژیم رضاشاه در جنگ‌هایِ داخلی و سرکوب عشایر را بیش از 24000 نفر عنوان می‌کند.9 زور و خشونت و بهره‌گیری از روش‌های عجیب‌وغریب شکنجه زندانیان سیاسی در زندان قصر سبب شده بود ساواک به‌عنوان گرداننده اصلی این زندان هیچ‌گاه به تحلیل دقیقی از انگیزه‌های زندانیان سیاسی نرسد و همین تحلیل‌های نامتوازن را نیز در اختیار شاه قرار می‌داد. 10 مدیران و نگهبانان زندان قصر بارها به زندانیان تحت امر خود گوشزد کرده بودند که قانون از درز زندان تو نمی‌آید؛ به همین دلیل هم بود که خشونت طاقت‌فرسایی که در درون زندان درباره زندانیان اعمال می‌شد هیچ‌گاه انعکاس بیرونی نمی‌یافت و دستگاه حکومت نیز مایل بود زندانبانان قهار شهربانی هرچه می‌خواهند در مورد زندانیان انجام دهند. در همان حال، دستگاه دادگستری هیچ‌گونه نفوذ و قدرتی در اداره زندان‌ها نداشت و نمی‌توانست درباره کم و کیف رفتار شهربانی با زندانیان پرس‌وجویی احتمالی کند. برای رضاشاه و دستگاه حکومتی او اهمیتی نداشت که سالانه چه تعداد از زندانیان با شکنجه و رفتار غیرانسانی مأموران شهربانی جان خود را از دست می‌دهند. مهم این بود که زندان باید آرام باشد و هیچ‌کس نباید بفهمد درون آن چه اتفاقی می‌افتد. در نتیجه همین سیاست و نبود نظارت بر اوضاع زندان‌ها، زندانبانان آنچه می‌خواستند با زندانیان انجام می‌دادند و تا می‌توانستند بر آنان فشارهای متعدد روحی و جسمی وارد می‌کردند.11
 
زندانیان زندان قصر در دوره رضاشاه پهلوی در محوطه زندان (سال 1310)
زندانیان زندان قصر در دوره رضاشاه پهلوی در محوطه زندان (سال 1310)
شماره آرشیو: 42-118ص
 
یکی از مهم‌ترین موردها برای اینکه فضای حبس پشت میله‌ها برای دیگران ملموس‌تر شود توضیح در مورد نحوه برخورد پلیس و بازجویی زندانیان است. آبراهامیان در کتاب «اعترافات شکنجه‌شدگان» به این نکته اشاره کرده است که زندانیان اغلب از شکنجه شکایت داشتند، اما منظور از شکنجه آنها سیلی به صورت، پس‌گردنی، لگدزدن به ساق پا، فحاشی، بی‌غذایی یا در بدترین شرایط چند روزی انفرادی بود.12 روش‌هایی غیرانسانی که پلیس برای به حرف آوردن مبارزان به‌کار می‌گرفت می‌تواند گویای تمامی رنج‌هایی باشد که یک فرد می‌تواند به‌عنوان هزینه مبارزه در جهت آزادی بدهد. تضعیف روحیه و کاستن توان جسمی فرد در اثر شکنجه‌های پی‌درپی، کمترین اتفاقی بود که برای یک زندانی می‌افتاد. اولین اقدام پلیس بعدازاینکه شخصی را به کمیته می‌آورد، تخریب روحیه‌اش بود تا هنگام بازجویی به مطالب موردنظر به‌آسانی دسترسی یابد. به‌محض ورود، فرد را احاطه می‌کردند و به تمسخر و تهدید و ارعاب او می‌پرداختند؛ انگار که دست کفتارها، طعمه‌ای افتاده باشد.13
 
فرجام سخن
تأسیس زندان قصر لحظه مهم و حیاتی در تغییر نظام معنایی جامعه ایرانی بود. در حقیقت در دوران پهلوی اول و با تأسیس زندان قصر کیفرمندی بر روح و روان جامعه ایرانی چنگ انداخت. آن‌گاه از منظر حکومت باید به‌جای کفاره‌ای که بر بدن وارد می‌آمد، مجازاتی می‌نشست که بر اعماق قلب و اندیشه و اراده و امیال تأثیر می‌گذاشت. به‌واسطه زندان قصر دستگاه عدالت تنبیهی دندان‌های خود را بر واقعیتِ بی‌بدن جامعه ایرانی فروکرد؛ واقعیتی که از طریق سازوکار وارسی، افراد را در میدان دید قرار داد و تابع سازوکار ابژه‌سازی، و سپس آماج اعمال قدرت کرد. قدرت انضباطی، برخلاف آیین و تشریفات نمایش عمومی قدرتِ شاه، نامرئی ماند و در یک تغییر حیاتی قربانیان خود در جامعه را مرئی ساخت؛ درنتیجه، این نهاد به‌راحتی مسیر ایجاد یک نظام نوآیینِ متمرکزگرا و استبدادی را هموارتر از دوران گذشته کرد.
 
پی نوشت:
 
https://iichs.ir/vdci3zar.t1auy2bcct.html
iichs.ir/vdci3zar.t1auy2bcct.html
نام شما
آدرس ايميل شما