ماژور با خدمت شایان خود به رضاخان، نقش مهمی در به قدرت رسیدن او داشت. رضاخان هم به پاس این خدمات بسیاری از افرادی را که به او کمک کردند تا به قدرت برسد، به مناصب مختلف منصوب کرد. بر این اساس ماژور هم به عنوان وزیر جنگ دولت سیدضیاء انتخاب شد، اما رضاخان، خیلی زود این پست را از آن خود کرد
مردی که با کودتاچیان هم‌قسم شد
 
پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ مسعود کیهان، از رجال سیاسی معاصر ایران و از شخصیت‌های تأثیرگذار در کودتای 1299، در سال 1272ش در تهران به دنیا آمد. پدرش میرزا مطلب‌خان یکی از نقاشان ماهر و زبردست آن دوره بود. مسعودخان تحصیلات مقدماتی را در خانه پدری به پایان رساند و سپس به مدرسه علمیه تهران رفت. در آنجا زیر نظر عبدالعظیم‌خان قربی، ناظم‌العلوم و آقاشیخ حمزه تحصیلات ابتدای خود را تکمیل کرد. یازده‌ساله بود که پدرش فوت کرد. در سال ۱۲۸۴ش به فرانسه رفت و پس از گذراندن دوره متوسطه وارد مدرسه سن سیر شد و از آن مدرسه با رتبه افسری بیرون آمد.1  
 
بازگشت به ایران و آغاز فعالیت‌های نظامی
کیهان بعد از گذراندن این دوره به ایران بازگشت و در برخی از تشکیلات نظامی همچون پیاده‌نظام شیراز و ژاندارمری فارس شروع به فعالیت کرد. ماژور در بخش پیاده‌نظام، عنوان فرماندهی را داشت و سپس در ژاندارمری فارس با درخواست مخبرالسلطنه هدایت، به درجه ماژوری دست یافت و به هنگ سوم ژاندارمری فارس وارد شد. او در قالب این تشکیلات، به اقدامات بسیاری دست زد و پایه‌های جدیدی برای تشکیلات ژاندارمری فارس پی‌ریزی کرد.
 
اقدامات ماژور در تشکیلات باعث شد برخی از یاغیان، دل چندان خوشی از او نداشته باشند و نقشه حذف او را طرح کنند. در نهایت یاغیان «ماژور مسعودخان پولادین را که کمی تشابه اسمی با او داشت دستگیر کرده و اشتباهی به جای او اعدام کردند».2 ماژور در این دوره کمیته‌ای را با عنوان کمیته حافظین استقلال تشکیل داد که ظاهرا هدف آن مبارزه با استعمار انگلیس بود، اما عملا گرایشات سیاسی آن در حمایت از آلمان قرار داشت. همین موضوع باعث شد تحت فشار انگلیس به تهران فراخوانده شود.
 
حرکت به تهران و اتفاقات آن
ورود ماژور به تهران هم‌زمان بود با مهاجرت دولت و محاصره کشور توسط قوای روس. در این شرایط ماژور مأموریت تشکیل گردان در اراک را یافت و ازاین‌رو موظف شد در برابر قوای دولتی روس مقاومت کند. او مدتی بر حسب وظیفه، در این سمت خدمت کرد، اما در نهایت مجروح شد و به عثمانی پناه برد. او مدتی در استانبول ماند و در نهایت به ایران بازگشت و در آنجا ضمن آشنایی با سیدضیاءالدین طباطبائی، به عضویت کمیته زرگنده درآمد.
 
بازگشت به ایران و آشنایی با سیدضیاء
مسعود کیهان وقتی به ایران بازگشت با سیدضیاءالدین طباطبائی آشنا شد و این آشنایی بعدها زمینه همکاری او در کودتا را فراهم کرد. گفته شده است «به دنبال انعقاد قرارداد ۱۹۱۹ سیدضیاء‌الدین، مدیر روزنامه رعد، تمام همّ خود را مصروف نمود تا در بین افسران جوان و تحصیل‌کرده قزاقخانه و ژاندارمری دوستان و هم‌پیمانانی برای خود فراهم کند. یکی از کسانی که خیلی زود با سیدضیاء دوست و مأنوس شد، همین مسعود کیهان بود که در آن تاریخ درجه ماژوری، یعنی سرگردی، داشت. بدون شک سیدضیاء و مسعودخان از همان روزهای اول به فکر کودتا افتادند».3 این فکر با عضویت سیدضیاء و ماژور در کمیته زرگنده، بیش از پیش فراهم شد. 
 
کمیته زرگنده و نقش آن در کودتای 1299
کمیته زرگنده یا آهن ظاهرا در سال 1296ش تأسیس شد. در مورد هدف آن صحبت‌های بسیاری نقل شده است. برخی از جمله یحیی دولت‌آبادی، کمیته را محصول سیاست انگلیس دانسته‌اند و برخی هم معتقدند که «هدف اصلی آن کمیته "جلوگیری از نفوذ بلشویک در ایران" و نیز اضمحلال قوای میرزا کوچک جنگلی بود. محل اصلی اقدامات این گروه قلهک، اقامتگاه ییلاقی کارکنان سفارت انگلیس، بود».4
 
حسین مکی معتقد است اولین کسی که طرح تشکیل کمیته آهن را ریخت حسین کی استوان و محل آن در اصفهان بود، ولی بعدا شخصی به نام رنود نقشه وی را ربود و در تهران به تشکیلات مخفی و سری به همان نام موفق شد. به گفته مکی، محل انعقاد جلسات این کمیته در ولی‌آباد و منزل آبکار ارمنی بوده و ریاست آن را هم سیدضیاء‌الدین طباطبائی بر عهده داشته است. مکی تعداد افراد حاضر در کمیته را چهارده نفر معرفی کرده و ماژور را یکی از اعضای اصلی آن برشمرده است.5 
 
بااین‌حال آنچه درباره این کمیته مهم است نقش آن در کودتای 1299 است. درواقع آنچه مدنظر کمیته بود، رسیدن به برخی از منافع شخصی به‌رغم اختلافات سیاسی بود. به عبارتی می‌توان گفت «کمیته زرگنده در آستانه کودتای سیدضیاء مرکب بود از برخی دموکرات‌ها، اعتدالی‌ها و عناصری که ظاهرا پیش‌تر با یکدیگر اختلاف مشرب داشتند. اینها درصدد تشکیل دولتی بودند که با "مقاصد خصوصی" آنها همراه باشد».6
 
ماژور و کودتای 1299
در کودتای 1299 از افراد بسیاری نام برده شده است، بااین‌حال بسیاری بر نقش محوری پنج نفر تأکید دارند که ماژور کیهان مسعود هم یکی از آنهاست. این افراد، که با یکدیگر هم‌قسم شدند و پشت قرآن را مهر کردند، عبارت بودند از:
۱. سیدضیاءالدین طباطبائی؛ ٢. رضاخان میرپنج؛ ٣. ماژور مسعودخان؛ 4. سرهنگ احمد آقاخان امیراحمدی؛ 5. کلنل کاظم‌خان سیاح.
 
ضیاءالدین طباطبائی (نخست‌وزیر) و جمعی از صاحب‌منصبان و عوامل کودتای 3 اسفند 1299
ضیاءالدین طباطبائی (نخست‌وزیر) و جمعی از صاحب‌منصبان و عوامل کودتای 3 اسفند 1299
شماره آرشیو: 37-171ع
 
امیراحمدی، از فرماندهان نظامی حکومت رضاشاه، درباره این موضوع آورده است: صحبت روی این بود که باید به ناامنی و آشفتگی کشور خاتمه داد. آقا سیدضیاء‌الدین قرآنی از جیب خود درآورد و پنج‌نفری، یعنی میرپنج رضاخان و سیدضیاءالدین و ماژور مسعودخان و کاظم‌خان و من، قسم خوردیم که به کشور و استقلال کشور وفادار باشیم و چون نوبت به من رسید، اضافه کردم که به میرپنج رضاخان تا پایان عمر وفادار و فداکار خواهم بود.7
 
بدین‌ترتیب ماژور با خدمت شایان خود به رضاخان، نقش مهمی در به قدرت رسیدن او داشت. رضاخان هم به پاس این خدمات بسیاری از افرادی را که به او کمک کردند تا به قدرت برسد، به مناصب مختلف منصوب کرد. بر این اساس ماژور هم به عنوان وزیر جنگ دولت سیدضیاء انتخاب شد، اما رضاخان، خیلی زود این پست را از آن خود کرد.
 
سیدضیاءالدین طباطبائی، نخست‌وزیر، و اعضای کابینه وی در روز برگزاری مراسم سلام رسمی در حضور احمدشاه قاجار (سال 1300)
سیدضیاءالدین طباطبائی، نخست‌وزیر، و اعضای کابینه وی
در روز برگزاری مراسم سلام رسمی در حضور احمدشاه قاجار (سال 1300)
شماره آرشیو: 439-4ع
 
عزل ماژور از سمت وزارت جنگ
مسعودخان کیهان در سال 1300 از وزارت جنگ برکنار و رضاخان خود عهده‌دار این سمت شد. در باب علت این برکناری دلایل متعددی ذکر شده است. برخی همچون یحیی دولت‌آبادی این تغییر و انتقال سیاسی را متأثر از اختلاف میان ماژور و رضاخان دانسته و در خاطرات خود آورده است: «سیدضیاء‌الدین پیشرفت کارش به حسن موافقت با رضاخان سردار سپه است که او شخص دارای عزم و اراده و بی‌نهایت نامجوست و البته می‌خواهد هر چه می‌شود به نام وی بوده باشد... سیدضیاءالدین با اینکه این نکته را می‌داند، باز می‌کوشد فرمانده قوا را مطیع خود سازد و بلکه مسعودخان کیهان، وزیر جنگ او که صورتی بیش نیست و در جنبه عزم و اراده و خیالات بلند سردار سپه بس ناتوان به نظر می‌آید، می‌خواهد سردار سپه را محکوم و زیردست خود بداند.  این است که به‌زودی روح اختلاف کلمه میان رئیس‌الوزرا و فرمانده کل قوا حکم‌فرما می‌شود و طولی نمی‌کشد که مسعودخان خواه یا ناخواه خارج شده سردار سپه خود وزیر جنگ می‌گردد».8
 
 مسعود کیهان
مسعود کیهان
شماره آرشیو: 4619-5ع
 
سرنوشت ماژور بعد از وزارت جنگ
کیهان بعد از برکناری از وزارت جنگ مدتی به اروپا رفت و به طور کلی از امور نظامی کناره گرفت. او در سال 1303 مجددا به کشور بازگشت و به تدریس در رشته‌های مختلف پرداخت. ماژور کیهان بعد از چند سال تدریس، عازم اروپا شد و این بار به کشور فرانسه رفت و در رشته تاریخ و جغرافیا به تحصیل مشغول شد. با تأسیس دانشگاه تهران در ۱۳۱۳، از او برای تدریس دعوت شد و کرسی جغرافیای انسانی را به او دادند. بعد از آن هم مسعود کیهان به عضویت فرهنگستان درآمد. در ۱۳۲۵ به جای مرحوم غلامحسین رهنما، معاون دانشگاه تهران شد. در ۱۳۲۹ در کابینه على منصور، که سه ماه بیشتر دوام نکرد، وزیر فرهنگ شد. مدتی نیز نایب‌التولیه مدرسه عالی سپهسالار بود. همسر وی دختر عبدالله وثوق (معتمدالسلطنه) بود. ماژور مسعود کیهان نهایتا در ۱۳۴۵ در تهران وفات یافت.9
 
رجبعلی منصور، نخست‌وزیر، و اعضای کابینه وی (سال 1329)
رجبعلی منصور، نخست‌وزیر، و اعضای کابینه وی (سال 1329)
شماره آرشیو: 1-1481-4ع
 
فعالیت‌های فرهنگی مسعود کیهان
مسعود کیهان علاوه بر امور سیاسی و نظامی، در امور فرهنگی نیز فعال بود. بخش عمده فعالیت‌های فرهنگی او بعد از کناره‌گیری از وزارت جنگ آغاز شد و عمدتا به رشته تاریخ و جغرافیا محدود بود؛ برای نمونه هنگامی که اعتمادالدوله وزیر معارف شد، از مسعودخان تقاضا کرد که کتاب کاملی درباره جغرافیای ایران تدوین کند. او با نهایت علاقه و دقت، سه سال و نیم وقت صرف کرد و بیش از سه‌هزار جلد کتاب و سند مطالعه کرد و سرانجام موفق شد کتاب نفیس و جامعی از جغرافیای ایران در سه جلد بزرگ با ذکر نقشه‌ها و آمارها و هزاران مطلب مهم و تازه تدوین کند.10
 
مسعود کیهان
مسعود کیهان
شماره آرشیو: 4674-5ع
 
پی نوشت:
 حسن مرسلوند، زندگی‌نامه رجال و مشاهیر ایران، ج 5، تهران، الهام، 1369، ص 319.
همان‌جا.
باقر عاقلی، شرح رجال سیاسی و نظامی ایران، ج 3، تهران، نشرگفتارها و علمی، ۱۳۸۰، ص 1309.
حسین آبادیان، بحران مشروطیت در ایران، تهران، موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، 1383، ص 351.
حسین مکی، تاریخ بیست ساله ایران، ج 1، تهران، نشر ناشر، 1361، ص 189.
حسین آبادیان، همان، ص 351.
احمد امیراحمدی، خاطرات نخستین سپهبد ایران، غلامحسین زرگری‌نژاد، تهران، مؤسسه پژوهش و مطالعات فرهنگی فرهنگی، 1373، ص 170.
یحیی دولت آبادی، حیات یحیی، ج 4، تهران، انتشارات عطار، 1362، صص 245- 246.
باقر عاقلی، همان، ص 1309.
حسن مرسلوند، همان، صص 320- 321.
https://iichs.ir/vdca6wnu.49nwa15kk4.html
iichs.ir/vdca6wnu.49nwa15kk4.html
نام شما
آدرس ايميل شما