به بهانه آغاز نخست‌وزیری علی امینی؛

واکاوی علل رویگردانی آمریکا از علی امینی

علی امینی پس از چهارده ماه نخست‌وزیری، استعفا کرد تا میزان حمایت آمریکا از خود را محک بزند، اما این‌بار آمریکا پشت او را خالی کرد. واکاوی اینکه چرا آمریکا از دولت امینی روی برگرداند موضوع مهمی است که نیازمند بررسی کنش‌ها و واکنش‌های عناصر گوناگون در این دوره چهارده‌ماهه است
واکاوی علل رویگردانی آمریکا از علی امینی
 
علی امینی مجدی، معروف به علی امینی، فرزند محسن‌خان امین‌الدوله (داماد مظفرالدین‌شاه قاجار) اردیبهشت ۱۳۴۰ تا تیر ۱۳۴۱ نخست‌وزیر ایران بود. دوران چهارده‌ماهه نخست‌وزیری امینی با پستی و بلندی‌های بسیاری همراه بود که در نهایت منجر به استعفایش شد. علی امینی را می‌توان یکی از آخرین نخبگان سیاسی با تبار قاجاری در دوران پهلوی دانست که براساس میراث مشروطه خواستار سلطنت محمدرضا پهلوی بود نه حکومت او، اما این خواست با حذف امینی هیچ‌گاه تحقق پیدا نکرد.
 
علی امینی و آمریکا
علی امینی در کابینه‌ زاهدی به عنوان وزیر دارایی و رئیس هیئت نمایندگی ایران برای حل مسئله نفت در نظر گرفته شده بود. سرانجام وی با عقد قرارداد کنسرسیوم به این مشکل بین‌المللی به نفع بیگانگان خاتمه داد. به این دلیل، امینی نزد خارجیان و به‌ویژه آمریکاییان موقعیت ویژه‌ای داشت.
 
دوران نخست‌وزیری علی امینی، از مقاطع مهم و حساس تاریخ روابط ایران و آمریکا در دوران پهلوی دوم است. آمریکایی‌ها به محمدرضا پهلوی فشار آوردند تا علی امینی را نخست‌وزیر کند. شاه در گفت‌وگو با یک خبرنگار آمریکایی انتصاب امینی را به علت فشار کندی بیان کرده است.۱
 
در واقع، امینی نخست‌وزیر تحمیلی به شاه بود؛ چون امینی خودش روابط حسنه‌ای با آمریکا داشت و سیاستمدار مورد اعتماد دموکرات‌های آمریکا بود. پیتر آوری می‌نویسد: کندی، امینی را بهترین انتخاب از جانب آمریکا برای مواقع بحرانی و اضطراری می‌دانست.۲
 
محمدرضا پهلوی و آمریکا
محمدرضا پهلوی بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، با کمک آمریکایی‌ها بار دیگر به تاج و تخت سلطنت دست یافت؛ لذا تاج و تخت خود را مدیون آنها می‌دانست و سعی در روابط هرچه بیشتر با این کشور داشت. شاه علاوه بر احساس دین نسبت به آمریکا خود را نیازمند به کمک آنها می‌دید و سعی داشت از این کشور کمک بیشتری دریافت کند.
 
کندی با درک این وضعیت، نخست‌وزیری علی امینی را به عنوان پیش‌شرط اصلی و اولیه کمک مالی به ایران معین نموده و پیشنهاد کرده بود در صورت صدور فرمان نخست‌وزیری امینی، وام ۳۵ میلیون دلاری مورد تقاضای ایران را در اختیار رژیم پهلوی می‌گذارد.
 
حسین فردوست می‌نویسد: «دولت آمریکا به محمدرضا پهلوی فشار آورد که هرچه سریع‌تر علی امینی را با اختیارات کامل به نخست‌وزیری منصوب کند. شدت فشار آمریکا به حدی بود که ظاهرا در مسافرت زمستانی سال ۱۳۳۹ او به سوئیس به وی اعلام شد که اگر با خواست جدید آمریکا موافقت نکند، با سقوط سلطنت و ریاست‌جمهوری امینی مواجه خواهد شد».۳
 
از سویی، دلیل توجه آمریکا به ایران علاوه بر موقعیت استراتژیک و منابع طبیعی آن، جلوگیری از نفوذ کمونیسم در ایران بود. به علاوه، آمریکا بزرگ‌ترین سهامدار نفت ایران بود. با روی کار آمدن کندی در آمریکا و موقعیت ایران، آمریکا را در وضعیتی قرار داد که برای انجام برنامه‌های خود، بر روی ایران بیشتر تمرکز کند.    
 
اصلاحات ارضی
در حقیقت، علی امینی برای اجرای برنامه‌های مورد نظر آمریکا انتخاب شده بود که مهم‌ترین آن اصلاحات ارضی بود. جان فوران می‌نویسد: «جان. اف. کندی، رئیس‌جمهور وقت آمریکا، از خارج فشار می‌آورد تا شاه دکتر علی امینی، منتقد لیبرال رژیم، را به نخست‌وزیری برگمارد و برنامه اصلاحات ارضی را به اجرا گذارد».۴
 
رئوس برنامه چهارده‌ماده‌ای دولت امینی عبارت بود از: تعقیب سوءاستفاده‌کنندگان از اصلاحات ارضی و تحدید مالکیت‌های بزرگ، پایین آوردن قیمت‌ها و تقلیل هزینه زندگی.۵ مقایسه برنامه دولت امینی در ایران با برنامه دولت کندی در آمریکای لاتین، آشکار می‌کند برنامه‌های کندی در ایران همان نسخه‌ای بود که برای کشورهای آمریکای لاتین پیچیده شده بود. اما این برنامه در ایران نتیجه عکس به دنبال داشت؛ چون کندی مطالعه و شناخت درستی از نفوذ و جایگاه طبقات اجتماعی به‌خصوص روحانیان در ایران نداشت.
 
رسانه‌های آمریکایی از برنامه‌های در حال اجرا در ایران تعریف و تمجید می‌کردند. روزنامه «واشنگتن‌پست» در سرمقاله خود در تاریخ ۳۰ دی ۱۳۴۰، به بحث و بررسی پیرامون برنامه اصلاحات ارضی در ایران پرداخت و آن را مورد ستایش و تمجید قرار داد.۶ اصلاحات مورد نظر سه هدف اصلی را دنبال می‌کرد: محدود کردن قدرت زمین‌داران بزرگ، پیوستن نسق‌داران به جمع مالکان اراضی و فروپاشی ساز و کارهای قدیمی جامعه روستایی از طریق تحمیل سرمایه‌داری.۷
 
مقایسه برنامه دولت امینی در ایران با برنامه دولت کندی در آمریکای لاتین، آشکار می‌کند برنامه‌های کندی در ایران همان نسخه‌ای بود که برای کشورهای آمریکای لاتین پیچیده شده بود، اما این برنامه در ایران نتیجه عکس به دنبال داشت  
از اختلاف با محمدرضا پهلوی تا استعفا
اما کم‌کم اعتراض‌ها علیه امینی شروع شد. او اختیارات زیادی از شاه گرفته بود که انحلال مجلس بیستم مهم‌ترین آن بود. او سپهبد تیمور بختیار، اولین رئیس ساواک، را برکنار کرد، سانسور مطبوعات را کاهش داد، از فشار سیاسی و اختناق حاکم کاست و به نخبگان و جریان‌های سیاسی سال‌های پیش اجازه فعالیت داد.۸
 
از سوی دیگر، بسیاری از زمین‌داران از اصلاحات وی ناراضی بودند. محمدرضا پهلوی هم که دل خوشی از امینی نداشت، سعی کرد وجه او را نزد آمریکایی‌ها خراب کند. به علاوه، جبهه ملی نیز با کابینه امینی مخالف بود. این مخالفت‌ها، شاه را بر سر دو راهی قرار داد. محسن میلانی می‌نویسد: «شاه در وسط عرصه تبادل آتش میان نیروهای طرفدار و مخالف اصلاحات قرار داشت و ناچار به انتخاب یکی از این دو گزینه بود؛ حذر از خسارت‌های ممکن با کنار زدن امینی یا تشکیل ائتلافی جدید و تداوم اصلاحات».۹
 
محمدرضا پهلوی اطمینان داشت دولت آمریکا از بین تداوم اصلاحات یا عزل امینی، مورد اول را خواهد پذیرفت؛ لذا مصمم به تداوم اصلاحات بدون امینی شد. در این تنش میان امینی و شاه، چستر باولز، مشاور کندی، به تهران آمد. در این سفر، باولز با امینی و محمدرضا پهلوی ملاقات‌هایی کرد. در نهایت، شاه توانست در دو دیدار با باولز موافقت او را جلب کند. این سفر برای محمدرضا پهلوی موفقیت نسبی دربرداشت.۱۰
 
محمدرضا پهلوی تلاش کرد به رهبران کاخ سفید بفهماند تنها اوست که می‌تواند اصلاحات مورد نظر آنها را به فرجام برساند و حمایت آنها از امینی بی‌فایده است. سرانجام در فروردین ۱۳۴۱ شاه تصمیم به مسافرت به واشنگتن و دیدار با کندی گرفت. در نهایت، همکاری شاه و کندی تحت عنوان انقلاب سفید، نقطه پایان دولت امینی بود.
 
روند سست شدن پایه‌های دولت امینی سرعت بیشتری گرفت و حمایت آمریکا نیز از وی یکباره برداشته شد. در نهایت، امینی به بهانه اختلاف با محمدرضا پهلوی بر سر تعیین بودجه نظامی استعفا داد تا میزان حمایت آمریکا را از خود محک بزند. استعفای او توسط شاه پذیرفته شد و امینی فهمید مأموریت وی پایان یافته و آمریکا دیگر حمایتی از او به عمل نخواهد آورد.۱۱
 
علی امینی با سفارش و حمایت آمریکا روی کار آمده بود، اما این‌بار آمریکا پشت او را خالی کرد و از اعطای وام هفتصدمیلیون دلاری نیز سرباز زد. عبدالحسین انصاری، از رجال بانفوذ پهلوی، دلیل استعفای امینی را در سه مورد برمی‌شمرد: نابسامانی اوضاع اقتصادی، اختلاف با محمدرضا پهلوی بر سر کاهش بودجه ارتش و عدم حمایت مالی آمریکا.۱۲ امینی در خاطراتش می‌نویسد: «شاه به سفر آمریکا رفته بود ... در مراجعت، شاه روحیه مطمئن‌تری پیدا کرده بود ... در کار قوه مجریه دخالت می‌کرد. درباره بودجه ارتش اختلاف نظر پیش آمد. عاقبت تصمیم به استعفا گرفتم».۱۳
 
تغییر جهت آمریکا از امینی به شاه
واکاوی اینکه چرا آمریکا دست از حمایت دولت امینی برداشت، موضوع مهم و درخور توجه‌ای است. علی امینی نتوانست پشتیبانی و پایه مردمی مهمی برای خود کسب کند. از سویی، طبقات مختلف جامعه مخالف اصلاحات و برنامه‌های او بودند. از نظر آمریکایی‌ها، اصلاحات امینی شکل غیر مشخصی به خود گرفته بود و به کُندی پیش می‌رفت. ناخشنودی و مخالفت محمدرضا پهلوی با وی نیز یکی دیگر از عوامل مهم است.
 
آمریکا در نتیجه سازش با محمدرضا پهلوی توانست کنترل نهادهای اقتصادی و نظامی ایران را در اختیار بگیرد و اصلاحات را نه آن‌گونه که صلاح ملت ایران بود، بلکه آن‌گونه که مصلحت و منافع خود ایجاب می‌کرد پیش ببرد. بدین ترتیب، محمدرضا پهلوی تلاش کرد اصلاحات را از امینی گرفته و خودش به دست گیرد و آمریکایی‌ها را نیز با خود همراه کند، اما شاه موفق نشد و سعی کرد با سیاست سرکوب اوضاع را آرام کند. سرکوب هم نه نتها کاری از پیش نبرد، بلکه موجب پررنگ‌تر شدن مخالفت با رژیم پهلوی و قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ شد که یکی از اصلی‌ترین ریشه‌های انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ است.
 
ریچارد نیکسون ــ فضل‌الله زاهدی ــ علی امینی
مراسم میهمانی به مناسبت سفر ریچارد نیکسون (معاون رئیس‌جمهور آمریکا) به ایران با حضور فضل‌الله زاهدی، علی امینی و جمعی از مقامات دولتی
شماره آرشیو: 492-115ز
 
پی نوشت:
1. یرواند آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ترجمه احمد گل‌محمدی و ابراهیم فتاحی، تهران، نشر نی، ۱۳۷۷، ص ۵۲۱.
2. پیتر آوری، تاریخ معاصر ایران از کودتای ۲۸ مرداد تا اصلاحات ارضی، ترجمه محمد رفیعی مهرآبادی، ج ۳، تهران، نشر عطایی، ۱۳۷۱، ص ۹.
۳. حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج ۲، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، ۱۳۶۹، ص ۳۰۶.
۴. جان فوران، مقاومت شکننده، ترجمه احمد تدین، تهران، نشر رسا، ۱۳۷۸، ص ۴۶۲.    
۵. محمدعلی سفری، قلم و سیاست، ج ۲، تهران، نشر نارمک، ۱۳۷۳، ص ۳۹۱.
۶. غلامرضا کرباسچی، روزشمار روابط ایران و آمریکا، تهران، نشر بقعه، ۱۳۸۰، ص ۱۲۶.
۷. محسن میلانی، شکل‌گیری انقلاب اسلامی از سلطنت پهلوی تا جمهوری اسلامی، ترجمه مجتبی عطارزاده، تهران، نشر گام‌نو، ۱۳۸۱، ص ۱۰۰.
۸. علی‌رضا ملایی توانی، تحولات سیاسی ـ اجتماعی ایران ۱۳۲۰ ـ ۱۳۵۷، تهران، نشر روزبه، ۱۳۸۰، ص ۳۵۶.
۹. محسن میلانی، همان، ص ۱۰۱.
۱۰. جیمز بیل، شیر و عقاب، ترجمه فروزند و برلیان، تهران، نشر فاخته، ۱۳۷۱، ص ۱۹۷.
۱۱. همان، ص ۲۰۶.
۱۲. عبدالحسین مسعود انصاری، مروری بر پنجاه سال تاریخ، تهران، نشر علمی، ۱۳۷۴، صص ۹۱۳ـ۹۱۴.
۱۳. علی امینی به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، ۱۳۷۹، ص ۴۱. https://iichs.ir/vdcjmoev.uqeyizsffu.html
iichs.ir/vdcjmoev.uqeyizsffu.html
نام شما
آدرس ايميل شما