یکی از مسائلی که در همه انقلابها به چشم میخورد نقاط عطفی است که سبب میشود انقلابها سریعتر از آنچه تصور میشود به نتیجه برسند. این اصل در مورد انقلاب اسلامی نیز مصداق و نمود عینی دارد. در این برهه زمانی چند اتفاق مهم سبب شد روند تحولات انقلابی بیش از پیش سرعت پیدا کند و در نهایت انقلاب زودتر از آنچه انتظار میرفت به پیروزی رسد
یکی از مسائلی که در همه انقلابها به چشم میخورد نقاط عطفی است که سبب میشود انقلابها سریعتر از آنچه تصور میشود به نتیجه برسند. در واقع، این نقاط عطف همچون کاتالیزوری هیزم بر آتش انقلاب میریزند و مسیر به پیروزی رساندن آن را هموار میسازند. این اصل در مورد انقلاب اسلامی نیز مصداق و نمود عینی دارد. در این برهه زمانی چند اتفاق مهم سبب شد روند تحولات انقلابی بیش از پیش سرعت پیدا کند و در نهایت انقلاب زودتر از آنچه انتظار میرفت به پیروزی رسد.
یکی از این وقایع که تأثیر مهمی در برگرداندن ورق به نفع مردم انقلابی ایفا کرد، شکستن حکومت نظامی توسط مردم و به نوعی زیرپاگذاشتن اقتدار رژیم شاهنشاهی بود؛ همچنین تسخیر صداوسیما به وسیله انقلابیون به عنوان رسانهای که تحولات را پوشش میداد از دیگر وقایعی بود که تأثیر بسزایی در روند پیروزی انقلاب داشت. به تعبیری دو قدرت سخت و نرم رژیم شاهنشاهی از میان رفته بود و راه برای مردم هموارتر شده بود. بر این اساس، تلاش خواهیم کرد در سطور زیر به این دو واقعه مهم پرداخته و ابعاد و زوایای آن را مورد کنکاش قرار دهیم.
شکستن مقررات منع عبور و مرور (حکومت نظامی)
یکی از ویژگیهای اصلی دولتهای مدرن در عصر حاضر، انحصار کاربرد زور مشروع در قلمرو سرزمینی مربوط به آن است؛ انحصاری که اگر شکسته شود امکان جنگ داخلی و حتی سرنگونی نظام حاکم بیش از پیش فراهم میشود. در واقع به تعبیر علمای تئوری انقلاب، اگر حکومتی قدرت سرکوب خود را از دست دهد دیگر شانسی برای بقا نخواهد داشت و باید جای خود را به حکومتی دیگر دهد یا کشور را به جنگ داخلی کشاند. در این میان یکی از راههایی که انقلابیون هر کشوری میتوانند این انحصار را از میان بردارند و قدرت سرکوب حاکمیت را به چالش کشند شکستن مقررات منع عبور و مرور است. در واقع اگر انقلابیون هر کشور بتوانند آنچه را تحت عنوان حکومت نظامی از آن یاد میشود زیر پا گذارند و اقتدار حاکمیت را در این عرصه به چالش کشند بسیاری از راه انقلاب را پیمودهاند؛ موضوعی که در مورد انقلاب اسلامی نیز مصداق پیدا کرد.
در تابستان 1357 بود که کشور با موج اعتصابها و اعتراضها روبهرو شده بود و ثبات و کارآمدی واژگانی غریب به نظر میرسیدند. با گسترش اعتراضها در مردادماه در شهر اصفهان نیروهای شهربانی و ژاندارمری نتوانستند امنیت را برقرار سازند و شهر را به کنترل خود درآورند؛ به همین دلیل ارتش وارد عمل شد و کنترل شهر را بهدست گرفت. متعاقب این حوادث شورای تأمین استان اصفهان تشکیل جلسه داد و برای اولین بار حکومت نظامی اعلام شد. سرلشکر رضا ناجی به فرمانداری نظامی شهر منصوب شد و برخورد با مردم انقلابی شدت گرفت.1
این روند ادامه داشت و گروههای گوناگون به انقلاب میپیوستند و مبارزات مردم روز به روز جدیتر میشد؛ به نحوی که در اوج انقلاب، یعنی بهمن ماه 1357 شاهد درگیری میان نیروی هوایی و گارد شاهنشاهی بودیم. در واقع نیروی هوایی با حمایت مردم به اسلحهخانهها هجوم برده و حدود دوهزار اسلحه را میان مردم پخش کرده بودند. درست یک روز پیش از پیروزی انقلاب در 21 بهمنماه درگیریها شدت بیشتری به خود گرفت؛ به نحوی که حکومت نظامی که تا ساعت 5 صبح روز 22 بهمنماه برقرار شده بود تا ساعت 12 ظهر طول کشید. در همین حال، شاپور بختیار، نخستوزیر شاه که قصد داشت از سرنگونی رژیم پهلوی جلوگیری کند، در مجلس سنا مدعی شد که حاضر به مذاکره با سران انقلاب است.2
اما امام با تیزهوشی و درایتی که داشتند نقشه بختیار را نقش برآب کردند و با قاطعیت تمام از مردم خواستند که حکومت نظامی را شکسته و تا پیروزی تمام و کمال انقلاب از پای ننشینند. ایشان در بیاناتی فرمودند: «اعلامیه امروز حکومت نظامی خدعه و خلاف شرع است و مردم بههیچوجه به آن اعتنا نکنند. اخطار میکنم که اگر دست از این برادرکشی برندارند و لشگر گارد به محل خودش برنگردد، تصمیم آخر خود را به امید خدا میگیرم».3
در ارتباط با فرمان شکستن حکومت نظامی توسط امام خمینی نقل قولهای بسیاری وجود دارد. یکی از مهمترین اینها روایتی است که از مکالمه امام با آیتالله طالقانی میشود
البته مسئله به همین سادگیها هم نبود. در ارتباط با فرمان شکستن حکومت نظامی توسط امام خمینی نقل قولهای بسیاری وجود دارد. یکی از مهمترین اینها روایتی است که از مکالمه امام با آیتالله طالقانی میشود. مکالمه تلفنی که در آن آیتالله طالقانی بر این امر تأکید میورزد که در صورت شکستن حکومت نظامی توسط مردم ممکن است خونهای بسیاری ریخته شود. امام در پاسخ به ایشان میفرماید که اگر دستور از جای دیگری آماده باشد باید چه کار کنیم. در واقع منظور ایشان به حضرت ولی عصر میباشد. آیتالله طالقانی با شنیدن این جمله از امام دست از اصرار خود میکشد و مکالمه بیدرنگ پایان میپذیرد. در نتیجه با قاطعیتی که امام از خود نشان میدهد و شکستن حکومت نظامی توسط مردم، هسته سخت نظام که ناتوان از مقابله با آحاد جمعیت ملت ایران است از پای در میآید و انقلاب به پیروزی میرسد.4
بااینحال، این مبارزه تنها به ابعاد نظامی و امنیتی محدود نمیشود، بلکه جنبههای نرمتر رژیم پهلوی را نیز دربرمیگیرد. در واقع یکی از ابزارهایی که هر نظام سیاسی برای توجیه و اقناع افکار عمومی استفاده میکند رسانه بهخصوص صداوسیما است که نقش بسزایی در تحولات انقلابی ایفا مینماید. این امر در مورد انقلاب اسلامی نیز موضوعیت داشت.
تسخیر صدا و سیما
اعتراضهای تابستان، پاییز و زمستان سال 1357 که دامنه آن بسیار گستره بود دامن نهادهای فرهنگی و تبلیغاتی رژیم را نیز گرفته بود. به تعبیر دقیقتر، دامنه اعتراضها و اعتصابها به کارکنان صداوسیما نیز کشیده شده بود و بسیاری از نیروهای این سازمان به صف مردم انقلابی پیوسته بودند. ماجرا از این قرار بود که برخی کارکنان رادیو و تلویزیون ملی به علت عدم صداقت در پوشش درست حوادث توسط این سازمان و مغایرت آن با اهداف و ارزشهای رسانه ملی که رسانه باید در خدمت مردم باشد، دست به اعتصاب زده و در اواخر آبان از ادامه فعالیت خود سرباز زدند. با نزدیک شدن به مقطع منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ۱۳۵۷ و افزایش بیشتر نیروهای این سازمان، درگیری و تنش در فضای رادیو و تلویزیون بیش از پیش شد. نقطه اوج این حوادث را میتوان ده روز پایانی رژیم پهلوی دانست که با ورود امام در تاریخ ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ آغاز شد.5
در واقع، هرچند شاپور بختیار اعلام کرده بود که ورود حضرت امام به کشور را توسط رسانه ملی تحت پوشش قرار خواهد داد، اما کارکنان صداوسیما که در اعتصاب به سر میبردند، خود به درون این سازمان رخنه و تلاش کردند سررشته امور را بهدست گیرند و خود این وقایع را پوشش دهند. بااینحال، پوشش تلویزیونی ورود امام دقایقی بیشتر ادامه پیدا نکرد و با دخالت نظامیها تلویزیون به پخش تصاویری از شاه و سرود شاهنشاهی پرداخت. در پی این حادثه بختیار اعلام کرد که رسانه نمیتوانسته به دلیل محدودیت امکانات تمام مراحل ورود امام به کشور را تحت پوشش قرار دهد. مضاف بر این، ورود نظامیان به صداوسیما برای دستگیری عناصری از ساواک بوده و ارتباطی با برخورد با انقلابیون ندارد. اما با حضور امام در تهران و سخنرانیهای روشنگرایانه ایشان در ارتباط با نقش رسانه ملی روزبهروز بر اعتصابکنندگان این بخش از دستگاه حاکمیت افزوده شد. بااینحال، نقش این اعتصابکنندگان جالب بود. در واقع آنها هرچند دست به اعتصاب زده بودند، اما در لحظات حساس در رسانه حاضر میشدند و تحولات مهم را پوشش میدادند؛ به عنوان نمونه روز 17 بهمنماه سخنرانی امام به صورت زنده پخش شد و ایشان توانستند به صورت مستقیم از طریق تلویزیون با مردم صحبت کنند.6
اما از بعدازظهر روز 21 بهمنماه، در خیابان جام جم، از میدان ونک تا محمودیه جوانان انقلابی همراه کارکنان رادیو و تلویزیون ملی، که در اعتصاب به سر میبردند، زنجیره انسانی تشکیل دادند و تا اواسط روز 22 بهمنماه همانجا ماندند. در این میان، ارتش نیز با چند تانک و نفربر به مردم انقلابی پیوست و به نشانه پیروزی تیر هوایی شلیک کرد. با گذشت زمان نظامیان طرفدار شاه که در سازمان رادیو و تلوزیون مستقر بودند دست خالی بیرون آمدند و به مردم پیوستند. در این میان، گروههای مسلح انقلابی برای تصاحب سازمان اعلام آمادگی کردند. پس از آن تعدادی سرباز که مسلح بودند با اتومبیلهای نظامی و چراغهای روشن وارد خیابان جام جم شدند. در پی ورود آنها، مردم شروع به سر دادن شعارهای انقلابی کردند. در این بین، درگیری کوچکی میان آنها و مردم مسلح رخ داد که با پیروزی مردم به پایان رسید. در نتیجه مردم به محوطه بیرونی سازمان صداوسیما وارد شدند و سرود «ای ایران، ای مرز پرگهر» همراه بوق اتومبیلها در فضای سازمان طنینانداز شد و صدای انقلاب مردم از رسانه ملی به گوش تمام دنیا رسید.7
در مجموع باید گفت که پیروزی انقلاب ایران هرچند معلول علل و عوامل مختلفی بود یکی، دو رویداد مهم در پیروزی آن تأثیر بسزایی داشت. شکستن حکومت نظامی و تسخیر صداوسیما توسط نیروهای انقلابی دو ابزار قدرت نرم و قدرت سخت رژیم را فرسوده کرد و سبب شد انقلاب سریعتر از آنچه انتظار میرفت به پیروزی دست پیدا کند.
مقابله سربازان حکومت نظامی با تظاهرات مردم مشهد در ایام انقلاب اسلامی
شماره آرشیو: 94-115ه
پی نوشت:
1. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک (شرح مبارزات مردم اصفهان در جریان انقلاب اسلامی)، ج 3، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1395، ص 22.
2. روزنامه کیهان، ش 10637 (23 بهمن 1357).
3. روحالله موسوی خمینی، صحیفه امام، ج 6، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، صص 121- 122.
4. خاطرات آیتالله سیدعلیاکبر قرشی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۸، صص 135-136.
5. علیاکبر عبدالرشیدی، «این صدا و تصویر راستین انقلاب است»، ۱۲ بهمن ۱۳۸۷ قابل بازیابی در:
http://jamejamonline.ir/online/670224926476615883.
6. مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی، «انقلابیون سال 57 چگونه صداوسیما را به دست گرفتند؟»، قابل بازیابی در:
https://www.cgie.org.ir/fa/news/212766.
7. همان.