علمای نجف به دلیل مرجعیت حوزه علمیه این شهر، نقش مهمی در حوادث ایران معاصر داشتهاند. یکی از این حوادث، انقلاب مشروطه است که بحثهای فراوانی را بین علمای این حوزه برانگیخت و حتی به تضارب آرا میان آنها انجامید.
به مناسبت رحلت آیتالله شیخ عبدالله مازندرانی؛
تضارب آرایی که بر سر مشروطه شکل گرفت
21 آبان 1398 ساعت 8:00
مولف : زهرا سعیدی
علمای نجف به دلیل مرجعیت حوزه علمیه این شهر، نقش مهمی در حوادث ایران معاصر داشتهاند. یکی از این حوادث، انقلاب مشروطه است که بحثهای فراوانی را بین علمای این حوزه برانگیخت و حتی به تضارب آرا میان آنها انجامید.
فضای فکری و سیاسی دوره مشروطه باعث پیدایش گرایشهای نوینی در میان روحانیان گردید. گرچه اولین مواجهه سیاسی علما پیش از مشروطه و در تقابل با واگذاری امتیازات خارجی رخ داد، مشروطه و حوادث آن اوج نمایش گرایشهای سیاسی علما بود. گذشته از علما و روحانیان داخلی، علمای نجف نیز به دلیل مرجعیت حوزه نجف بر سایر حوزهها و نیز قرابت فکری، فرهنگی و سیاسی، نقش مهمی در حوادث مشروطه ایفا نمودند. البته این تأثیرگذاری لزوما به معنای حمایت همه آنها از مشروطه نبود، بلکه برخی از آنان بنا بر دلایل خود، به مخالفت با جریان مشروطه پرداختند. در این میان آیتالله آخوند خراسانی، آیتالله مازندرانی و آیتالله خلیلی تهرانی از جمله حامیان مشروطه و آیتالله یزدی از مخالفان آن محسوب میشد.
آیتالله میرزا حسین خلیلی تهرانی، آیتالله عبدالله مازندرانی، آیتالله آخوند محمدکاظم خراسانی
شماره آرشیو: 1-891-4ع
آخوند خراسانی و نقش او در مشروطه
ملامحمدکاظم خراسانی معروف به آخوند خراسانی، یکی از حامیان سرسخت مشروطه بود. وی و آیتالله مازندرانی و میرزا حسین خلیلی ــ از دیگر موافقان مشروطه ــ به آیات ثلاث معروف بودند. بااینحال به شهادت تاریخ و اسناد بهجامانده، آیتالله خراسانی بیش از سایر علما بیشترین تأثیر و نقش را در مشروطه ایفا نمود. این نقش هم از لحاظ فکری و هم عملی بینظیر و منحصر بود. تبلور تلاشهای فکری آخوند خراسانی را میتوان در کلام او مشاهده نمود که در آن به مذمت حکومت جائر پرداخت. هرچند قیام در برابر سلطان جائر پدیده تازهای نبود و پیش از خراسانی هم بارها رخ داده بود، غیرشرعی اعلام کردن نظام استبدادی دربرابر حکومتی دیگر، از آن رو که مفسده کمتری دارد، در میان فقیهان شیعی مقوله تازه و گفتمان بیسابقهای بود.1
در بعد مبارزات عملی نیز آخوند خراسانی در جریان مشروطه، بارها با ارسال تلگرافهای متعدد مردم را به ادامه مبارزات علیه حکومت استبدادی تشویق و ترغیب نمود. بعد از استقرار استبداد صغیر، وی در نوشتهای جداگانه به محمدعلیشاه، بازگشت به دوره استبداد را از «ممتنعات و محالات» شمرد و چاره پیشرفت و توسعه کشور را در اجـرای سه اصل دانست: «اول، اصلح کلی از کلیه متصدیان و کارگزاران امور و تربیت آنها؛ دوم، حصول اتحاد کامل بین دولت و ملت؛ سـوم، تـهیه اسـباب اسـتغنا از مـصنوعات خارجه و احداث کارخانجات و افتتاح مکاتب و مدارس کامله به تعلیم و تعلم صنایع و علوم محتاج الیها با کمال مراقبت و تحفظ بر عقاید و اخلق و اعمال اطفال مسلمین».2 آخوند خراسانی در جریان اولتیماتوم روسیه به ایران نیز مواضع سرسختانهای اختیار نمود و حتی با تشویق مردم عراق، آماده حرکت به ایران شد، اما در ابتدای راه درگذشت. برخی معتقدند وفات ایشان ناشی از مسمومیت توسط عوامل روسیه بود.
آیتالله مازندرانی و همراهی با آخوند خراسانی
آیتالله عبدالله مازندرانی نیز از جمله علمای مبارز نجف در جریان مشروطه بود. وی نیز مانند آخوند خراسانی از طریق فکری و عملی، نقش مهمی در پیروزی مشروطه ایفا نمود. وی مسائل مهم ایران و هند و عراق را مشترکا با آخوند خراسانی حل و فصل مىکرد و غالب فتاوى را هر دو امضا مىنمودند.3 مازندرانی نیز مانند آخوند خراسانی در جریان استبداد صغیر و در همراهی با او، اعلامیهای شدیداللحن در تقبیح اقدامات محمدعلیشاه منتشر نمود که طی آن اعلام شد: «الیوم همت در دفع این سفاک جبار و دفاع از نفوس و اعراض و اموال مسلمین از اهم واجبات و دادن مالیات به گماشتگان او اعظم محرمات و بذل جهد و سعى بر استقرار مشروطیت به منزله جهاد در رکاب امام زمان است».4 این اعلامیه نقش مهمی در ترغیب مشروطهخواهان به ادامه مبارزه علیه استبداد داشت؛ چنانکه ستارخان با شنیدن حکم علمای نجف، کمر همت به اجرای آن بست و در این راه از یاری باقرخان نیز بهره برد.
مبارزات آیتالله مازندرانی در تمامی ابعاد و مسائلی که نوعی تهدید علیه مشروطه تلقی میشد ادامه داشت؛ برای نمونه زمانی که روسیه طی اولتیماتومی، نیروهای خود را در خاک ایران پیاده کرد، مجاهدان به عزم جهاد بیرون آمدند. رهبرى این مجاهدان به عهده آخوند محمدکاظم خراسانى و ملاعبدالله مازندرانى بود. آخوند به صورت مشکوک در مسجد سهله درگذشت و مازندرانى به بیمارى سل گرفتار شد و به همین سبب حرکت مجاهدان به تأخیر افتاد، ولى سرانجام مجاهدان پس از مدتى توقف، به رهبرى مازندرانى، که به دلیل کهولت و بیماری پیشین با تخت روان (درشکه) حمل مىشد، حرکت را آغاز کردند و چون روسها چنین دیدند، از ایران عقب نشینى کردند.5
سیدمحمدکاظم طباطبائی یزدی از جمله علمای معروف نجف بود که برخلاف آیات ثلاث، با مشروطه به دلایلی همچون عملکرد خاص روشنفکران غربزده مخالف و از این رو خواستار مشروطه مشروعه بود
آیتالله میرزا حسین خلیلی تهرانی، ضلع سوم آیات ثلاث
ضلع سوم مثلث سیاسی علمای نجفنشین حامی مشروطه، آیتالله میرزا حسین خلیلی تهرانی است که با وجود نقش مهم و حیاتی ایشان در این انقلاب، به این جایگاه کمتر توجه شده است. در حوادث مربوط به زمینههای ظهور مشروطهخواهی، نخستینبار از تهرانی در ماجرای تأسیس شرکت اسلامیه یاد شده است. این شرکت که در ۱۳۱۶ق/ ۱۸۹۸م توسط کسانی چون سیدجمال واعظ و ملکالمتکلمین و برخی تجار شیراز برای تولید پارچه داخلی و مقابله با عرضه منسوجات خارجی بنیاد شده بود، با استقبال و حمایت هشت تن از رهبران برجسته روحانی مواجه شد. یکی از این رهبران حاج میرزا حسین تهرانی بود که بر رساله «لباسالتقوى» تقریظ نوشت و همراه دیگر رهبران، کمک به شرکت اسلامیه را با مبارزه با کفر برابر دانست.6
آیتالله تهرانی نیز بعد از استقرار دوره استبداد صغیر همراه آیتالله خراسانی و مازندرانی، بر مبارزات خود افزود و در کنار اعلامیههایی که علیه محمدعلیشاه و مستبدین منتشر نمود، با قرار دادن مدرسهای در نجف به عنوان کانون مبارزات، بر شدت و عمق مخالفتهای خود علیه مستبدین افزود. وی کوشش در راه استقرار مشروطه را به منزله جهاد در رکاب امام زمان(عج) معرفی نمود. پس از پیروزی نهضت مشروطه و تأسیس مجلس شورا، قانون اساسی برای تصویب نزد وی نیز فرستاده شد و ایشان در کنار آیتالله مازندرانی و آخوند خراسانی آن را تنفیذ کردند.7
آیتالله کاظم طباطبائی یزدی
سیدمحمدکاظم طباطبائی یزدی از جمله علمای معروف نجف بود که برخلاف آیات ثلاث، با مشروطه به دلایلی همچون عملکرد خاص روشنفکران غربزده مخالف و ازاینرو خواستار مشروطه مشروعه بود. ایشان خواستار برپایى حکومت اسلامى و نظام مشروطه موافق با شرع اسلام بود. او از ابتدا سکوت کرد؛ زیرا سه تن از مراجع تقلید نجف، پشتیبان مشروطه بودند. موافقت عدهاى از عالمان سرشناس مانند آیات والامقام خراسانى، بهبهانى، طباطبائى، عبدالله مازندرانى و میرزا حسین تهرانى با مشروطیت، فقط نوعى همراهى و همکارى با بهاصطلاح روشنفکران، در مبارزه با حکومت ظالمانه بود.8 البته مخالفت آیتالله یزدی با مشروطه، هیچگاه او را در تقابل با علمای حامی آن نهضت قرار نداد، چرا که مخالفت ایشان با مشروطه، با بخشی از فلسفه وجودی مشروطه و جدا بودن آن از مشروعیت و اسلام بود؛ ازاینرو عمده مخالفتهای وی بعد از تصویب قانون اساسی و تحولات مربوط به مشروطه صورت گرفت.
آیتالله سیدمحمدکاظم طباطبائی یزدی
شماره آرشیو: 1384-3ع
کمی بعد از استقرار مشروطه، انحرافاتی در نهضت رخ داد و بسیاری از حامیان مشروطه همچون آیتالله بهبهانی و شیخ فضلالله با اعدام یا ترور به شهادت رسیدند. شدت این انحرافات و کجرویها به حدی بود که به نقل از برخی از منابع موجود، آیتالله مازندرانی نیز از حمایت خود دست کشید و با آیتالله یزدی همراه شد. وی در راستای اعتقادات خود چندین بار از سوی افراد و گروههای مختلف جهت انصراف از افکار و اندیشههایش مورد تهدید قرار گرفت، اما هیچگاه از مخالفت خود دست برنداشت و در پاسخ به مخالفان خود اظهار نمود: «شعار شما شعار غربى و قانون شما، گرفتهشده از بیگانه است. اینها که از آزادى و دموکراسى دم مىزنند در پوشش مظاهر غربى، جز نابودى اسلام چیزى در سر ندارند».
سخن نهایی
بیشک نقش علمای نجف اعم از حامیان و مخالفان آن در تغییر مسیر مشروطه بیبدیل و اساسی بود؛ بهویژه نقش آیات ثلاث و حمایت آنها، یکی از عوامل مهم و مؤثر در مشروعیت و پشتوانه اجتماعی نهضت مشروطه بود و ازاینرو دریافت تأییدیه آنان میتوانست به تحقق سریع اهداف و انتظارات مشروطهطلبان کمک کند. در مقابل مخالفت علمای عظام دیگر نیز سنگ بنای اولیه در تغییر مشروطه و برخی از نهادهای آن همچون قانون اساسی را ایجاد نمود که تبلور آن را میتوان در گنجاندن اصل نظارت علما بر مجلس و مصوبات آن مشاهده نمود که توسط شیخ فضلالله نوری پیگیری شد و در متمم قانون اساسی به تصویب رسید.
پی نوشت:
1. محمد رئیسزاده، آخوند ملامحمدکاظم خراسانی، تهران، دانشنامه جهان اسلام، ج 15، 1393، صص 66-69.
2. مصطفی تقویمقدم، فراز و فرود مشروطه، تهران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1384، ص 312.
3. جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه قم، گلشن ابرار، ج 7، قم، نشر معروف، ۱۳۸۶، ص 198.
4. موسی فقیه حقانی، تاریخ تحولات سیاسی ایران بررسی مؤلفههای دین، تجدد و مدنیت در تأسیس دولت ـ ملت در گستره هویت ملی ایران، تهران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1381، ص 262.
5. جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه قم، همان، ص 199.
6. زهرا ابراهیمی، دائرهالمعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامی، ص 603.
7. فریده سعیدی، حاج میرزا حسین خلیلی تهرانی، دانشنامه جهان اسلام، ج 8، 1393، ص 4120.
8. جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه قم، همان، ج 1 و 2، ص 352.
کد مطلب: 8314