پژوهشکده تاريخ معاصر 7 تير 1401 ساعت 15:56 https://www.iichs.ir/fa/article/23906/راهکار-آمریکا-انگلیس-مشروعیت-زدایی-دولت-مصدق -------------------------------------------------- شبکه بدامن برای سقوط دولت مصدق چه کرد؟؛ عنوان : راهکار آمریکا و انگلیس برای مشروعیت‌زدایی از دولت مصدق -------------------------------------------------- آمریکا و انگلستان در مسیر سرنگونی دولت مصدق، با یک سد بزرگ مواجه بودند و آن، پیوند قشرهای مختلف ملی و مذهبی با دولت ایران بود. این پیوند، کار را برای آمریکا و انگلیس دشوار کرده بود و برای تحقق هدف یادشده لازم بود نخست این پیوند از بین رود متن :   پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ دولت مصدق، در فضای باز سیاسی پس از سقوط رضاشاه و در سایه حمایت‌های مردمی، رجال ملی، مجلس و نیز روحانیان برسر کار آمد. این دولت بر اثر حمایت قشرهای مختلف مردم از ملی‌گرایان تا مذهبی‌ها و قیام مردمی 30 تیر 1331، فرماندهی قوای نظامی و نیز قدرت و مشروعیت لازم را برای ایستادن در مقابل اقتدارگرایی سلطنت و نیز مطامع غربی‌ها به‌ویژه انگلستان برای چانه‌زنی به منظور کسب استقلال در همه حوزه‌ها از جمله سیاست خارجی و نفت به‌دست آورد.   سرسختی مصدق در ماجرای ملی شدن نفت و سازش‌ناپذیری وی برای احقاق حقوق ایران در برابر شرکت نفت انگلیس، اندک اندک آمریکا را نیز، که به‌ظاهر در کنار مصدق و آرمان‌های استقلال‌طلبی ایران در حوزه نفت ایستاده بود، به این نتیجه رساند که تثبیت قدرت مصدق و استقلال ایران، آینده سیاسی آمریکا و به‌ویژه بهره‌مندی آن از موقعیت راهبردی ایران برای مقابله با شوروی و نیز موفقیت در جنگ سرد را با مشکل جدی مواجه خواهد کرد؛ به همین دلیل آمریکا، به یکباره با چرخش آشکار و تغییر مواضع خود، در کنار انگلیس قرار گرفت و وجه همت خود را بر سرنگونی دولت استقلال‌خواه مصدق قرار دارد.   آمریکا و انگلستان در مسیر سرنگونی دولت مصدق، با یک سد بزرگ مواجه بودند و آن، پیوند قشرهای مختلف ملی و مذهبی با دولت ایران بود. این پیوند، کار را برای آمریکا و انگلیس دشوار کرده بود و برای تحقق هدف یادشده لازم بود نخست این پیوند از بین رود. مسئولیت این کار را شبکه بدامن برعهده گرفت.   شبکه بدامن که در روزهای منتهی به کودتای 28 مرداد 1332 در ایران فعال شده بود، وظیفه داشت با حساس کردن قشر مذهبی و ملی‌گرا نسبت به توده‌ای‌ها در ایران و بیان خطر سلطه کمونیسم بر کشور، مردم و روحانیان و ملی‌گراها را به یکباره در مقابل دولت مصدق قرار دهد.1   شبکه بدامن برای سرنگونی مصدق به‌وجود نیامد با توجه به آنچه گفته شد ممکن است این تصور در ذهن ایجاد شود که علت وجودی شبکه بدامن سرنگونی دولت مصدق از راه کمونیسم‌هراسی و کاهش سرمایه اجتماعی این دولت بود، اما زمان تأسیس این شبکه نشان می‌دهد که فعالیت آن به این هدف محدود نبود. شبکه بدامن از زمان آغاز جنگ سرد میان غرب به رهبری آمریکا و شرق به رهبری اتحاد جماهیر شوروی تأسیس شده بود. فعالیت این شبکه بر تبلیغات روانی استوار بود و ازهمین‌رو عمده تلاش اعضای آن بر نفوذ میان روزنامه‌نگاران و سایر ارباب جراید متمرکز شده بود. در بحبوحه کودتای 28 مرداد، شبکه بدامن با این کارویژه، مشروعیت‌زدایی دولت مصدق را در دستور کار خود قرار داد.    غرب به رهبری آمریکا و انگلستان دریافته بود که اگر بخواهد در مقابل ناسازگاری مصدق به‌ویژه در ماجرای ملی شدن نفت و استقلال‌طلبی‌های وی بایستد، لاجرم مانند گذشته ــ مانند آنچه در قیام 30 تیر سال 1331 رخ داده بود ــ در مقابل مردم مذهبی و همراهان ملی‌گرای مصدق قرار خواهد گرفت؛ بنابراین لازم بود ادامه حضور مصدق را مغایر با آرمان‌های استقلال‌طلبی و آرمان‌های ملی و مذهبی مردم ایران ــ که به‌شدت به آن حساس بودند و آن را موضوع مذاکره نمی‌دانستند ــ جلوه دهند.2   خطر نفوذ و سلطه کمونیسم در ایران، نه تنها محمدرضا پهلوی را می‌ترساند، بلکه مردم، روحانیان و چه بسا ملی‌گراها را در یک نقطه مشترک قرار می‎داد؛ ازهمین‌رو مهم‌ترین سلاحی بود که انگلستان و آمریکا می‌توانستند علیه دولت مصدق از آن بهره‌برداری کنند. آنها با این سلاح می‌توانستند حمایتگران حقیقی و قوام‌بخش دولت ملی‌گرای مصدق را از آن جدا و با این کار، پایه‌های این دولت را سست کنند. طبیعی است که سست کردن پایه‌های اولیه شکل‌دهنده، مقوم و نمادین یک سیستم یا حاکمیت مهم‌ترین راه حمله و فروریزی آن نظام به‌شمار می‌آید. برای این کار به تبلیغات روانی نیاز بود.   حزب توده در مسیر دلخواه بدامن حرکت کرد همان‌گونه که گفته شد فعالیت شبکه بدامن در حوزه تبلیغات روانی بود؛ بنابراین نفوذ در سیستم‌های اطلاع‌رسانی ایرانی‌ها، ازجمله روزنامه‌نگاران و رجال مؤثر ملی و مذهبی و نیز احزاب فعال ملی و مردمی در ایران در دستور کار این شبکه قرار گرفت. اعضای شبکه یادشده با این کار کوشیدند خطر کمونیسم را بیش از آنچه بود در میان قشرهای مختلف مردم ایران بزرگ‌نمایی کنند. هموارسازی این راه گاهی با پرداخت کمک‌های مطبوعاتی به نویسندگان یا در قالب هدایا و گاه در پوشش کارهای خیریه انجام می‌شد.3    طبیعی بود که نگرانی از نفوذ کمونیسم چه در شاه به دلیل ترس از سقوط سلطنت، و چه روحانیان و مردم و نیز ملی‌گراها به دلیل آنچه کمونیسم می‌توانست بر سر مذهب، استقلال و آرمان‌های ملی بیاورد، کم‌وبیش وجود داشت، اما شبکه بدامن با بهره‌گیری از رجال ایرانی همکار سیا و نیز سرویس‌های مخفی انگلستان همچون رشیدیان‌ها، شاپور ریپورتر،4 برادران بزرگمهر، اسدالله علم و... کوشید این احساسات و حوادث سیاسی ناشی از آن را به سوی هدف خود هدایت کند. این هدف چیزی نبود جز شکستن مقاومت، استقلال‌طلبی و آزادی‌خواهی مردم ایران که در آن سال‌ها در قالب نهضت ملی شدن نفت ایران در ماجرای نفت در برابر شرکت نفت ایران و انگلیس تجلی یافته بود.   شبکه بدامن تلاش کرد با دو طرح عملیاتی به هدف یادشده، یعنی تضعیف پایه‌های قوام‌بخش دولت مصدق، دست یابد. یکی از این طرح‌ها، عملیات نفوذ در میان جراید، احزاب و رجال ملی بود و دیگری عملیات تبلیغی با محور کمونیسم‌هراسی از طریق بزرگ‌نمایی قدرت حزب توده ایران. در طرح نخست، یعنی عرصه نفوذ، شبکه بدامن از سویی رخنه در حزب توده را در دستور کار قرار داد و از سوی دیگر، رخنه در سایر احزاب، رجال ملی و مذهبی و نیز مردم حامی این جریان‌ها را.   شبکه بدامن با تحریک اعضای حزب توده برای عرض اندام خیابانی علیه حکومت و غرب و دفاع ظاهری از منافع ایران در حوزه نفت و مبارزه با سلطه خارجی به‌ویژه انگلستان، در آنها نوعی اعتمادبه‌نفس به‌وجود آورد و از سویی دیگر با نشان دادن خطر حزب توده به سایر احزاب، رجال ملی و مذهبی و نیز مردم حامی این جریان‌ها کوشید ایران را در پرتگاه سقوط به آغوش کمونیسم نشان دهد. این تبلیغات روانی در حالی انجام می‌شد که به گواه آگاهان، حزب توده ایران، نه آن‌قدر بزرگ بود که خطری جدی برای سلطنت داشته باشد و نه می‌توانست تأثیر مهمی بر عقاید مذهبی بگذارد و نه نیز آن‌‎قدر توانا نبود که احزاب دیگر را از میدان سیاست به‌در کند. مهم‌تر از همه اینها، این حزب با توجه به شعارها و سابقه‌اش از پشتیبانی گسترده‌ای در میان توده واقعی ایران برخوردار نبود.    تظاهرات اعضا و طرفداران حزب توده در روز 18 مرداد سال 1332 در خیابان شاهپور تهران شماره آرشیو: 1-6051-11ع   زمانی اهمیت این ترفند سیاسی مشخص می‌شود که دریابیم شعارهای غرب‌ستیزانه حزب توده با آرمان‌های مصدق در ماجرای نفت همسو بود. این همسویی از یک‌سو می‌توانست مردم ایران را در مقابل حمایت از دکتر مصدق دچار تردید و منفعل کند و از سوی دیگر در افکار عمومی آمریکا، که پیش از آن مخالف هرگونه اقدام نظامی یا کودتا علیه دولت ایران بود، مؤثر واقع شود و کار دولت دموکرات آمریکا را ــ که براساس شعارهایش، با مداخله نظامی انگلستان در ایران بر سر ملی شدن نفت مخالف بود ــ آسان‌تر کند.   تبلیغات دیگر شبکه بدامن، که با کمک مطالب روزنامه‌های داخلی وخارجی به آن دامن زده می‌شد، تبلیغ رابطه خوب مصدق با حزب توده و نزدیکی آن دو بود. در واقعیت مصدق و جایگاه قدرت او همواره بر سه محور نیروهای ملی و مذهبی مجلس، و مردم و تکیه بر قانون اساسی مشروطه استوار بود؛5 افزون بر این، با توجه به اعتقاد مصدق بر اجرای قانون اساسی مشروطه با وجود مخالفت با اقتدارطلبی و استبداد شاهی می‌توان گفت وی در عمل، بر ثبات سلطنت به شیوه سلطنت‌های اروپایی و قدرت گرفتن سایر ارکان مشروطیت از جمله پارلمان و افکار عمومی تأکید داشت و این برخلاف شعارهای حزب توده بود و درنتیجه اساسا آرمان مصدق با قدرت‌گیری کمونیسم در ایران مغایرت آشکار داشت.   علاوه بر این، مجریان اهداف بدامن درباره تعداد اعضای فعال حزب توده در ایران نیز اغراق می‌کردند و آنها را بین پنجاه تا صدهزار نفر برمی‌شمردند؛ درحالی‌که تعداد آنها در تهران هشت‌هزار نفر و درکل کشور بیست‌هزار نفر بیشتر نبود؛ دامی که خود توده‌ای‌ها نیز در آن افتادند و ناخواسته برای بزرگ‌نمایی خود با ترتیب دادن تظاهرات، بر آنچه داشت براثر فعالیت‌های شبکه بدامن در افکار عمومی شکل می‌گرفت مهر تأیید زدند.6   توده‌ای‌ها متأثر از فعالیت اعضای بدامن، تظاهرات وسیعی را علیه هریمن، که در ظاهر برای ایجاد آشتی میان دولت و شرکت نفت ایران و انگلیس، به ایران سفر کرده بود، برپا کردند. این تظاهرات با مداخله احزاب دیگر به زدوخورد‌های خونینی منجر شد. این حوادث و هرج‌ومرج‌های ناشی از آن مصدق را نیز به عکس‌العمل واداشت. در پی این رخدادها، او با تکیه بر فرمانداری نظامی با حضور مردم در خیابان‌ها مقابله کرد. همین اقدام باعث شد خیابان‌ها از حضور حمایتگران اصلی دولت مصدق نیز خالی شود و درنتیجه در روز 28 مرداد میدان عمل به دست کودتاگران و عوامل آنها بیفتد.   محمدرضا پهلوی همراه اسدالله رشیدیان و عده‌ا‌ی دیگر شماره آرشیو: 867-11ع   روش دیگر مقابله با مصدق تبلیغات منفی فرهنگی بود. این تبلیغات بر پایه نگارش جعلیات برای قریب‌الوقع نشان دادن خطر کمونیسم در ایران قرار داشت. در این عرصه، حزب توده پیاده‌نظام و اسب تروای تسلط شوروی و کمونیسم بر ایران نشان داده می‌شد. برای این کار، برخی از کتاب‌های مشوق سلطه کمونیسم را شبکه مطبوعاتی شاپور ریپورتر و برخی ناشران حکومتی منتشر می‌کردند، اما انتشار آنها را به توده‌ای‌ها نسبت می‌دادند.7 هدف از این کار جلب رجال ملی، مذهبی و مردم مسلمان به سوی همدردی با شاه و القای این موضوع بود که او عامل قوام‌بخش استقلال ملی و سلطه حکومت مرکزی برای مقابله با کمونیسم است و از طریق تثبیت سلطنت و اقتدار وی سد محکمی دربرابر سلطه تمام‌عیار شوروی بر ایران و اشغال کشور از سوی این ابرقدرت شرق ــ نظیر آنچه در اروپای شرقی حادث شده بود ــ ایجاد خواهد شد.   فرجام سخن تمام این تبلیغ‌ها، نفوذها و فعالیت‌های فرهنگی به پیاده‌نظامی مردمی نیاز داشت تا عملا دولت قانونی مصدق را در قالب یک قیام مشروع و مردمی از اریکه قدرت به زیر آورد و آن چیزی نبود جز به میدان آوردن اوباش جنوب شهر که در سایه حمایت برخی اصناف، افراد سرشناس محلات تهران و نیز مأموران ژاندارمری به‌ویژه برخی پاسبان‌های فاسد و باج‌گیر به قدرت‌نمایی خود مشغول بودند.   حلقه اتصال این افراد با شبکه بدامن و مخالفان جدی مصدق، رشیدیان‌ها بودند که نفوذ زیادی در میان این لات‌ها و باج‌خواهان داشتند. با هدایت و کمک مالی و تقسیم پول میان آنها و در غیاب نیروهای مردمی، که فرمانداری نظامی در روزهای منتهی به کودتا ورود آنها به صحنه‌های خیابانی را منع کرده بود، این قشر به صحنه آمد و چه بسا در عمل، برخی از نیروهای مردمی را نیز غافلانه در مسیر سرنگونی دولت مصدق ــ این بار به نفع انگلستان و مطامع غرب، که استقلال ایران را در عرصه‌های سیاسی و اقتصادی و نظامی نافی مطامع آمریکا به‌ویژه در مقابله با شوروی در جنگ سرد می‌دانستند ــ قرار داد.     تظاهرات جمعی از چماقداران در یکی از خیابان‌های تهران به طرفداری از کودتای 28 مرداد 1332 شماره آرشیو: 3775-4ع   طبیعی است اقرار کنیم که هیچ کشور خارجی با هر میزان قدرت سیاسی و نظامی هرگز نخواهد توانست ملتی را با این پیشینه تمدنی، قدرت ملی و دینی، بدون همکاری و همیاری عوامل داخلی ناآگاه یا دلداده به فریب قدرت مهاجم، به زانو درآورد.   تأیید آخرین شاه ایران بر مردمی بودن قیام 28 مرداد و افتخار به آن، که از همان نخست در میان اهل معنا، پژوهشگران داخلی و خارجی به کودتای 28 مرداد 1332 مشهور شد، تأیید دوباره‌ای است بر همکاری این عوامل ناآگاه و فریب‌خورده داخلی، که در شخصیت برخی از لات‌ها و قمه‌به‌دست‌های تاج‌بخش به پهلوی دوم تبلور یافته بود، یا عوامل خارجی.   ------------------------------------- پی نوشت: 1. مالکوم برن و مارک گازیوروسکی، مصدق وکودتا، ترجمه علی مرشدی راد، تهران، نشر قصیده‌سرا، ص 148. 2. همان، ص 148. 3. اسماعیل رایین، اسرار خانه سدان، تهران، امیرکبیر، 1358، صص 21-25. 4. حسین آبادیان، «ریپورترها و تحولات تاریخ معاصر ایران»، فصلنامه مطالعات تاریخی، سال اول، ش 2 (بهار 1383)، ص 139. 5. هوشنگ مهدوی، اسناد روابط خارجی آمریکا درباره نهضت ملی شدن نفت ایران، ج 1، تهران، علمی، 1377، ص 1093. 6. همان، ص 1093. 7. غلامرضا نجاتی، از کودتا تا انقلاب، تهران، رسا، 1378، صص 20-32.