پژوهشکده تاريخ معاصر 28 اسفند 1397 ساعت 8:00 https://www.iichs.ir/fa/news/6639/نقطه-آغاز-یک-رویارویی-بزرگ -------------------------------------------------- به مناسبت اعلام عزای نوروز ۱۳۴۲؛ عنوان : نقطه آغاز یک رویارویی بزرگ -------------------------------------------------- با بررسی مواضع امام خمینی در قبل و بعد از انقلاب اسلامی متوجه می‌شویم که ایشان نه‌تنها مخالف مشارکت اجتماعی زنان نبوده‌اند، بلکه همواره مشارکت اجتماعی زنان و حضور فعال در عرصه‌های گوناگون کشور توسط آنها را تشویق می‌کردند، بااین‌حال چرا امام در زمان پهلوی با اعطای رأی به زنان مخالفت نمودند؟ متن : نوروز سال 1342 را می‌توان نخستین طلیعه انقلاب اسلامی قلمداد کرد. در اعتراض به سه رویداد مهم و تأثیرگذارِ، یعنی تصویب اصلاحات ارضی، انجمنهای ایالتی و ولایتی  و رفراندم شش‌ماده‌ای، که با شهادت امام ششم شیعیان، پایه‌گذار فقه شیعه، یعنی امام جعفر صادق، هم‌زمان شده بود، امام خمینی در پایان سال، عزای عمومی اعلام کردند: «من این عید را برای جامعه مسلمین عزا اعلام می‌کنم تا مسلمین را از خطرهایی که برای قرآن و مملکت قرآن در پیش است، آگاه کنم».   ایشان اعلام داشتند که مراجع امسال عید ندارند و در بیوتشان به عزا‏‎ ‎خواهند نشست. این نخستین حرکت اعتراضی امام خمینی در برابر اصلاحات نمادین محمدرضاشاه پهلوی بود که زمینه‌ساز رخدادهای سرنوشت‌سازی همچون تبعید امام، وقایع خرداد ۱۳۴۲ و درنهایت انقلاب اسلامی شد. در این نوشتار تلاش می‌شود دلایل نخستین رویارویی امام خمینی با نظام سیاسی پهلوی، یعنی مخالفت ایشان با سیاستها و اقدامات ضد مذهب پهلوی و سوءاستفاده‌ای که حکومت از مخالفت و اعتراض امام نسبت به‌ حق رأی به زنان داشت، تشریح شود.   رویارویی علما و شاه تاریخ و فرهنگ جامعه ایران با دین آمیخته اسـت. در سراسر تاریخ ایران، مذهب به‌مثابه نیروی عمده و شایان ‌توجه و پیشوایان مـذهبی در نـقش نیروی اجتماعی مؤثر از جایگاهی ویژه برخوردار بوده‌اند. بـخش عمده‌ای از تحولات تاریخ ایران ناشی از تعاملات میان علمای دینی و حکام سیاسی است. برخی از علما به تأسی از تفکر غالب سنتی بر حوزه علمیه، نقش علما را نظارتی می‌دانستند و تمایلی به مداخله در سیاست نداشتند. درگذشت آیت‌الله بروجردی این جریان را تقویت کرد و پس از آن، محمدرضاشاه دیگر سدی به نام روحانیت را در برابر خود نمی‌دید1 و این واقعه فـرصتی مناسب برای او پدید آورد تا نظریه جدایی دین از سیاست را تـحقق بـخشد و به اصلاحاتی دست زند که محتوای آن با اسلام و قرآن در تعارض بود. محمدرضاشاه با بی‌اعتنایی به روحانیان و مقابله یا حـتی سرکوب آنها، درصدد تضعیف جـایگاه و مـنزوی کردن این قشر بود.2   درمقابل، جـامعه روحـانیت نیز نسبت به حکومت در موضع مخالفت و انتقاد شدید قرار گرفت و در رأس آنها، امام خمینی با تدابیر و ژرف‌نگری خاص خود، تمام برنامه‌های این رژیم را خنثی کرد. در حقیقت آیت‌الله خمینی با غلبه بر تفکر سنتی که علمای اسلامی در برابر سلطنت در پیش گرفته بودند، سلطنت را هدف قرار داد و جریان غالب سنتیِ علمای مذهبی از صفویه تا پهلوی را که به سیاست رغبتی نشان نمی‌دادند خلع سلاح کرد. ایشان همچنین با تاختن به آخوندهای درباری فرمودند: آنان از فقهای اسلام نیستند و ساواک آنان را معمم کرده است تا برای جان شاه دعا کنند. از سوی دیگر امام مخالفت با وضع موجود را وظیفه علما می‌شمردند.   مصوبه انجمنهای ایالتی و ولایتی مانع بزرگ پیش روی رژیم شاه با وفات آیت‌الله بروجردی در تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی برداشته شد. رژیم پهلوی در اولین گام، در 16 مهر 1341 به تصویب لایحه اصلاحی قانون انجمنهای ایالتی و ولایتی اقدام نمود. به‌موجب این لایحه، واژه اسلام از شرایط انتخاب‌کنندگان و انتخاب‌شوندگان حذف شد و انتخاب شوندگان نیز به‌جای اینکه مراسم تحلیف را با قرآن به‌جای آورند، ازاین‌پس این کار را با کتاب آسمانی خود انجام می‌دادند. امام خمینی در واکنش به این تصویب‌نامه دولت خطاب به شاه نوشت: «به‌طوری‌که در روزنامه‌‌ها منتشر است، دولت در انجمنهای ایالتی و ولایتی، اسلام را در رأی‌دهندگان و منتخبین شرط نکرده و به زنها حق رأی داده است و این امر موجب نگرانی علمای اعلام و سایر طبقات مسلمین است». امام در انتها «به حذف مطالبی که مخالف دیانت مقدسه و مذهب رسمی مملکت است از برنامه‌‌های دولتی و حزبی اشاره کردند و صلاح مملکت را در حفظ احکام دین مبین اسلام دانستند».3   امام‌ خمینی در زمان ارائه‌ لایحه‌ ایالتی و ولایتی فرمودند: «ورود زنها به مجلسین و انجمنهای ایالتى و ولایتى و شهردارى مخالف [است با] قوانین محکم اسلام که تشخیص آن، به نص قانون اساسى، محول به علماى اعلام و مراجع فتواست و براى دیگران حق دخالت نیست؛ و فقهاى اسلام و مراجع مسلمین به حرمت آن فتوا داده و مى‏دهند. در این صورت، حق رأى دادن به زنها و انتخاب آنها در همه مراحل، مخالف نص اصل دوم از متمم قانون اساسى است؛ و نیز قانون مجلس شورا مصوب و موشح ... سلب کرده است».4   برخی از علما به تأسی از تفکر غالب سنتی بر حوزه علمیه، نقش علما را نظارتی می‌دانستند و تمایلی به مداخله در سیاست نداشتند. درگذشت آیت‌الله بروجردی این جریان را تقویت کرد و پس از آن، محمدرضاشاه دیگر سدی به نام روحانیت را در برابر خود نمی‌دید   ایشان تأکید می‌کنند که با اصل رأی دادن زنان مخالفتی ندارند، بلکه بیشتر نگران نیّت این رژیم به‌منظور به فساد کشاندن زنان هستند. با بررسی مواضع امام(ره) در قبل و بعد از انقلاب اسلامی، متوجه می‌شویم که ایشان نه‌تنها مخالف مشارکت اجتماعی زنان نبوده‌اند، بلکه همواره مشارکت اجتماعی زنان و حضور فعال در عرصه‌های گوناگون کشور توسط آنها را تشویق می‌کردند. بااین‌حال، آنچه باعث شد ایشان در زمان پهلوی با اعطای رأی به زنان مخالفت کنند، نه اصل اعطای رأی، بلکه مخالفت با بسترسازی استفاده‌ ابزاری از زنان در جامعه بود. [برای اطلاع بیشتر درباره محتوای لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی رک: «مبنای تاریخی ـ فکری امام در مخالفت با لایحه دولت اسدالله علم»]   اصول شش­‌گانه (انقلاب سفید) رژیم پهلوی که در اولین گام از اجرای سیاستهای ضد دینی و ضد اسلامی خود در مقابل علما و روحانیان ناکام ماند، تلاش کرد از طریق دیگری این سیاستها را پیگیری کند. بر این اساس، محمدرضا پهلوی در 19 دی 1341 (سالروز تصویب اصلاحات ارضی) به‌طور رسمی اعلام کرد: قصد دارد اصول شش‌گانه‌ای را به رفراندم (همه‌پرسی) بگذارد. دال مرکزی مخالفت امام با گفتمان انقلاب سفید شاه را باید مخالفت با مقوله رفراندم دانست که از نگاه ایشان رژیم شاه برای آنکه به آن رنگ و لعابی مشروع ببخشد بعضا به آن عنوان تصویب ملی نیز داده بود. از نظر امام «در قوانین ایران، رفراندم پیش‌بینی نشده و تاکنون سابقه نداشته؛ جز یک‌مرتبه، آن‌هم از طرف مقامات‏ غیرقانونی اعلام شد و به جرم شرکت در آن جمعی گرفتار شدند و از بعضی حقوق‏ اجتماعی محروم گردیدند. معلوم نیست چرا آن‌وقت این عمل غیرقانونی بود و امروز قانونی است».5   امام خمینی رسما این انقلاب را تجاوز آشکار به اصول مقدسه اسلام دانست و عنوان کرد: این انقلاب هتک حرمت به نوامیس مسلمین را دستور کار خود قرار داده است: «دستگاه حاکمه ایران به احکام مقدسه اسلام تجاوز کرد و به احکام مسلمه قرآن‏ قصد تجاوز دارد. نوامیس مسلمین در شرف هتک است و دستگاه جابره با تصویب‌نامه‌های خلاف شرع و قانون اساسی می‏خواهد زنهای عفیف را ننگین و ملت ایران را سرافکنده کند.».6 امام این «رفراندم اجباری» را مقدمه‌‌ای می‌دانستند برای از بین بردن مواد مربوط به مذهب و بیان می‌نمودند: «این لایحه برای بردن دختران هیجده‌ساله به اجباری و مراکز فحشاست و هدف اصلی برای تضعیف اسلام و روحانیت هست».7   در مجموع، علت مخالفت علما با شرکت زنان در انتخابات را می‌توان این‌گونه ذکر  کرد که سابقه پهلویها از اعطای آزادی به زنان تاریک است؛ چراکه رضاخان هم به بهانه آزادی زنان، به مبارزه با حجاب پرداخت. امام خمینی در خصوص شکلِ حکومت اسلامی و تفاوت جمهوری اسلامی با سایر حکومتهای جمهوری این نکته را خاطرنشان می‌کنند که آنها بر قانون اسلامی استوار نیستند، اما جمهوری اسلامی چنین ویژگی‌ای دارد. اکثریت در نظر امام خمینی زنان را شامل می‌شود. به عقیده امام، زنان در جامعه اسلامی آزادند و از رفتن آنها به دانشگاه و ادارات و مجلسین به هیچ وجه جلوگیری نخواهد شد، اما جلوگیری از فساد اخلاقی در حکومت اسلامی حائز اهمیت است که زن و مرد نسبت به آن مساوی هستند و برای هر دو حرام است.8   امام خمینی نادیده گرفتن حقوق زنان در اسلام را از تبلیغات دشمن می‌دانستند. به عقیده ایشان، این‌گونه نیست که با آمدن حکومت اسلامی، زنان باید خانه‌نشین شوند. اسلام با دانشگاه‌ها مخالف نیست، بلکه با فساد دانشگاه‌، عقب‌ماندگی دانشگاه و استعمار دانشگاه مخالف است. از دیدگاه امام، زن و مرد آزادند تا در حکومت اسلامی، رأی دهند و رأی بگیرند.9   فرجامِ سخن إصلاحات نظام سیاسی پهلوی که در قالب اصول شش‌گانه انقلاب سفید مطرح شد،‌ نقطه عطفی در  رویارویی روحانیان و قدرت سیاسی به‌شمار می‌آید. نظام سیاسی با این پنداشت که پس از فوت آیت‌الله بروجردی، جامعه روحانیت دیگر توانایی نفوذ و بسیج خود را از دست داده است، با طرح اصلاحات غیرمذهبی به سنجش واکنش جامعه و ارزیابی اقدامات علما پرداخت. البته این ارزیابی برای نظام سیاسی وقت،‌ هزینه بسیاری در برداشت؛ زیرا در نتیجه اعتراض به این اصلاحات،  روحانیان تمرینی از رویارویی با شاه را در سال 1342 از سرگذراندند. اگرچه این جنبشها به‌شدت سرکوب شد، آتش مخالفت با نظام سلطنتی را تیزتر کرد و عزم امام خمینی را برای برقراری قوانین اسلامی راسخ‌تر نمود. تحریم عید نوروز توسط امام خمینی ضربه محکمی بر حیثیت سیاسی رژیم پهلوی زد و نهضت امام خمینی را وارد مرحله تازه‌ای کرد.     پی نوشت:     1. محسن میلانی، شکل‌گیری انقلاب اسلامی: از سلطنت پهلوی تا جمهوری اسلامی، ترجمه مجتبی عطار زاده، تهران، گام نو، 1388، چ ششم، ص 105. 2. علیرضا ازغندی، تاریخ تحولات سیاسی و اجـتماعی ایران، تـهران، سمت، 1382، صص 106-108. 3. روح‌الله خمینی، صحیفه نور، مجموعه رهنمودهای حضرت امام خمینی، ج 1، تهران، سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، ویرایش دوم، 1370، ‌چ دوم، ص 37. [برای اطلاع بیشتر درباره علل مخالفت امام خمینی با لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی رک: «اولین لرزه‌های انقلاب اسلامی»] 4. همان، ص 80. 5. همان، ص 23. 6. همان، ص 27. 7. همان، ص 53. 8. روح‌الله خمینی، صحیفه امام: مجموعه آثار امام خمینی، ج 5، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1379، چ سوم، صص 181-183. 9. همان، صص 216- 217.