نظری بر زمانه و کارنامه حزب کومله، در چهار دهه اخیر

با انبانی از تعارض‌ها و توهم‌ها

نظام جمهوری اسلامی ایران از روزهای نخست استقرار خویش، به دلیل وجود گسل‌های متعدد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و امنیتی ــ که ارثیه رژیم گذشته بود ــ با چالش‌های اساسی در کشور مواجه بوده است. یکی از این چالش‌‎ها، وجود گروهک‌های ضد انقلاب کرد بود که از همان ابتدا، رویای تجزیه‌طلبی، استقلال از ایران و داعیه تشکیل حکومت مستقل را داشتند. مقال پی‌آمده سعی دارد با اشاراتی دراین‌باره، ساحت آن را شفاف سازد
با انبانی از تعارض‌ها و توهم‌ها
تاریخچه و سابقه حزب کومله در شمال غرب کشور
هسته اولیه این فرقه، در سال ۱۳۴۷ توسط افرادی چون فواد مصطفی سلطانی از مریوان، معزی از بوکان، کریمی از سقز، کمال‌گر از کامیاران ــ که یک تشکل دانشجویی بودند ــ در دانشگاه تهران تشکیل گردید. آنان دنباله‌رو حزب کمونیست بودند که به علت روحیه ناسیونالیستی، موضوع کردستان را در دستور کار خود قرار دادند. یکی از ویژگی‌‎هایی که حزب کومله را از بقیه احزاب جدا می‌کند، این است که ادعا و شعارهای کومله، بیشتر کشوری است برخلاف ادعای حزب دموکرات، که بیشتر نگره‌ای منطقه‌ای دارد. کومله در تحلیل‌های خود، علت شکست قاضی محمد را عمدتا رهبری و برنامه‌ریزی توسط حزب دموکرات می‌دانست، که بدون اتکا به زحمت‌کشان و به خاطر تمایل حزب به خوانین و رؤسای عشایر و فئودال‌ها شکست خورد؛ لذا کومله این حرکت حزب را مطرود دانست و از اینجا بود که دچار انشقاق شد. کومله خط مشی خود را مارکسیستی و مائویستی می‌دانست و شیوه‌های مبارزاتی چهره‌هایی چون چگوارا و کاسترو را مبنای کار خود قرار داد. این گروه کارهای تبلیغاتی را به سان مائو، با حضور در کارگاه‌ها، کارخانه‌ها و روستاها شروع کردند و معتقد بودند: زمانی در فعالیت خود موفق می‌شوند که از بطن جامعه به‌ویژه روستاها و مناطق حاشیه‌ای شروع کنند. تا پیروزی انقلاب اسلامی، تقریبا چندین بار اعضای هسته اولیه دستگیر و زندانی شدند. در سال ۱۳۵۷ از ادغام چند گروه چپ‌گرا و کومله، سازمان انقلابی موسوم به «زحمت‌کشان کردستان ایران» بنیان‌گذاری شد.
یکی از گروه‌های تشکیل‌دهنده کومله، گروه «چاغه» بود که مهم‌ترین و مشهورترین اعضای آن، شیرین بهاره، فرزند امام جمعه وقت مریوان، فواد مصطفی سلطانی، مهندس الکترونیک و فرزندِ خان روستای آلمانه‌، و سرگرد جهانگرد، قاضی دادگستری و فرزند یکی از خان‌های کامیارانی، بودند. تا سال ۱۳۵۶، تعداد اعضای چاغه در مریوان ۴۸ نفر و در سنندج صد نفر بودند. یک گروه دیگر، اتحادیه کشاورزان در سقز را تشکیل دادند و محمدحسین کریمی، که رابطه خوبی با شیوخ و خانواده‌های آیینی داشت، آن را تأسیس کرد. پس از مرگ وی در ۲۶ بهمن ۱۳۵۷، شیخ عزالدین حسینی، امام جمعه مهاباد، رهبری این اتحادیه را بر عهده گرفت. این جریان در سال ۱۳۶۲ با رهبری سهند و منصور حکمت، به حزب کمونیسم ایران تغییر تشکیلاتی داد! در سال ۱۳۷۰ یک انشعاب در حزب کمونیسم ایران به‌وجود آمد که توسط منصور حکمت انجام گرفت و نهایتا گروه انشعابی حزب کارگری ایران را تشکیل داد.
 
نمایی از میتینگ تجزیه‌طلبان در منطقه کردستان (سال 1358)
نمایی از میتینگ تجزیه‌طلبان در منطقه کردستان (سال 1358)

به نام کردستان و به کام مقابله با جمهوری اسلامی
گروهک تروریستی کومله بر خلاف آنکه ادعای احقاق حق کردها را داشت، در واقع هیچ‌گاه در این مسیر حرکت نکرد و درواقع با هدف مخالفت با جمهوری اسلامی و فریب مردم خود، به فعالیت سیاسی و نظامی پرداخت. واقعیت آن است که شعار «آزادی کردستان»، خواسته تبلیغاتی آمریکا و اسرائیل بود، که دشمنان ایران هم منافع خود را در آن می‌دیدند. آنان پس از پیروزی انقلاب اسلامی، با تغییر رویکرد جریان کومله، بنا داشتند جمهوری اسلامی را به چالش بکشند. به واقع ایجاد گروهک‌ها یکی از سیاست‌های استکبار بود، که از هر یک از آنها با شیوه‌های مختلف استفاده می‌کرد.
 
عملکرد حزب کومله پس از پیروزی انقلاب اسلامی
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، گروهک‌های تروریستی کومله و دموکرات، در مناطقی مانند: کردستان، جنوب استان آذربایجان غربی و شمال آن، فعالیت خود را با جذب نیرو در مناطق تحت تصرف خود ادامه دادند. جنایت‌هایی که در آن دوره حزب کومله انجام داد، از حزب دموکرات نیز فجیع‌تر بود! دو تن از سران گروهک به نام‌های: فواد مصطفی سلطانی و محمدحسین معینی ــ که در رژیم پهلوی با ساواک همکاری داشتند و از طریق آنها دوره آموزشی برای عملیات‌های خرابکارانه و تروریستی دیده بودند ــ به ایران آمدند و بعد از مدتی، در درگیری‌ها به هلاکت رسیدند. بعد از آنها عبدالله مقتدی و سیدابراهیم علیزاده، از سوی سازمان سیا و موساد به عنوان سران حزب معرفی شدند. این دو بارها به کاخ سفید رفتند و با سران آمریکا دیدار کردند و متعاقب آن، جدیدترین تسلیحات را نیز دریافت نمودند. نکته‌ای که بعد از انقلاب اتفاق افتاد، دسترسی این حزب ضدانقلاب به سلاح و مهمات بود. حزب کومله همانند منافقین، با توجه به آشنایی با فنون نظامی و با استفاده از فضای ناامن کشور، به سراغ پادگان‌ها رفت و دست به غارت سلاح و مهمات زد! یکی از گروه‌هایی که به محض پیروزی انقلاب، حتی قبل از حضور هیئت حسن نیّت دولت موقت در کردستان، مبارزه مسلحانه علیه نظام جمهوری اسلامی را اعلام کرد، حزب کومله بود. همان‌گونه که اشارت رفت، آنان با کمک آمریکا و اسرائیل جنایات گسترده‌ای انجام ‌دادند، که شرح آن قلب انسان را به درد می‌آورد! همانند سر بریدن پاسداران جلوی کاروان‌های عروسی خویش، جوشاندن بسیجیان و پاسداران در بشکه قیر، کَندن پوست سر و بدن ارتشی و پاسدار به صورت زنده زنده، که ده‌ها سال حتی گروه داعش نیز بدین سان عمل نکرده بود. کومله‌ها برخی ماموستاهای منطقه و خانواده‌های پیش‌مرگان مسلمان کرد را به رگبار بسته و به فجیع‌ترین شکل ممکن شهید کردند. آنان بیشتر تلاش داشتند شهرهای کردستان را تحت  کنترل خود درآورند، اما هم‌زمان با پاکسازی این خطه، به سوی مرزهای آن رفتند. در جاهایی هم که پاکسازی صورت نگرفته بود، به فعالیت خویش ادامه می‌دادند؛ مثلا در این مناطق مین‌گذاری می‌کردند، اسیر می‌گرفتند، پاسدارهایی را که در مرز بودند به شهادت می‌رسانند و از این قبیل. حمله به پادگان مریوان در سال ۱۳۵۸، که مردم را به رگبار بستند و شهید کردند، یکی از نمونه‌های این رفتارها به‌شمار می‌آید. یکی از اهداف آنان نیز، ارتباط چهره به چهره با مردم و جذب آنها برای مخالفت با نظام جمهوری اسلامی بود.
 
رویکردهای حزب کومله، در چهار دهه اخیر
حزب کومله در اوایل انقلاب اسلامی و دهه 13۶۰، بیشتر حضور فیزیکی داشت و با افکار کمونیستی و شعارهای برابری و کارگری، که منشعب از شوروی سابق بود، به عرصه آمد، اما خیلی زود شعار اصلی را که صورت مسئله بود، فراموش کرد. در دهه 13۷۰ و در پی تحولاتی که در این خطه به وقوع پیوست، شهید سرلشکر احمد کاظمی عملیاتی را در منطقه آذربایجان غربی، از منطقه اشنویه و پیرانشهر به سمت خاک عراق انجام داد و همه مقرهای آنان را نابود کرد! بعد از آن حکومت اقلیم کردستان عراق با میانجیگری مسعود بارزانی، ضمانت داد که حزب در خاک جمهوری اسلامی عملیات مسلحانه نداشته باشد و تنها به فعالیت‌های سیاسی و نشریاتی خود ادامه دهد! این عملیات باعث شد حزب، حضور در خاک جمهوری اسلامی را تنها به سان رویایی در ذهن و ضمیر خویش داشته باشد.
یکی از ویژگی‌های بارز این حزب در چهار دهه اخیر، تشتت داخلی بود. آنان در این مدت، هر دو سال یک بار، به لحاظ ساختار تشکیلاتی دچار انشقاق شدند! در هر دوره در داخل این جریان، یک انشعاب جدید به وجود می‌آمد. پیشاهنگان این جریان، معمولا به جای تحلیل توهم داشتند! به همین دلیل فکر می‌کردند از پتانسیل‌های گسترده و بی‌مانندی برخوردارند که بایستی از آنها استفاده شود! کومله، به واقع یک حزب متعارض است‌؛ از یک‌سو خود را به عنوان جریانی روشنفکر معرفی می‌کند و می‌خواهد با این عنوان در اذهان شناخته شود و با تکیه بر مشی مبارزاتی مائو، در کارخانه‌ها و مناطق محروم از برابری صحبت می‌کرد، اما از طرفی حزبی بسیار خشن و تندخوست. طبیعتا از یک جریان روشنفکری که ادعای آزادی و تسامح دارد، توقع نیست که این همه با مخالفان خشونت ورزد. در سال‌های آغاز انقلاب، اکثر شهدایی که به دست کومله کشته می‌شدند، به صورت مثله‌شده بودند! آنها در روستاها، از مردم اخاذی می‌کردند. اسب و قاطر آنان را به زور می‌بردند و پس نمی‌دادند. از مردم برای تأمین امکانات مالی خویش، به زور پول می‌گرفتند؛ مثلا اگر شخصی تراکتور داشت، برایش مبلغی تعیین می‌کردند، که فلان مقدار پول را باید طی مدت مشخصی بپردازد. این اقدامات را تشکیلات روستا انجام می‌داد؛ چون اهالی روستا را می‌‎شناخت و با توجه به غنی و فقیر بودن خانواده‌ها، از آنان اخاذی می‌کرد.
مجموعا از مهم‌ترین رویکردهای حزب کومله در چهار دهه اخیر، می‌توان به موارد زیل اشاره کرد:
1. تداوم ارتباط با کشورهای آمریکایی و اروپایی، برای کسب کمک‌های مادی و معنوی؛
2. تلاش برای جذب افراد آسیب‌دیده و آسیب‌زا؛
3. گسترش ارتباط با مخالفان نظام، برای تأمین منابع مالی؛
4. جلوگیری از فراموش شدن در اذهان عمومی، با انجام اقداماتی مانند اغتشاش و آشوب، که در ماجرای مرگ خانم مهسا امینی، می‌توان به مشاهده نمونه‌ای از آن پرداخت؛
5. جمع‌آوری پول «یارمتی» در مرزها؛
6. هم‌داستانی با سایر گروه‌های تجزیه‌طلب، مانند دموکرات و پ.ک.ک؛
7. انجام مأموریت‌های جاسوسی، از طریق افرادی که تربیت کرده‌اند. آنها این اطلاعات را به اسرائیل و آمریکا می‌فروشند؛
8. هدایت ان.جی.اُ و نارضایتی‌های اجتماعی، به سمت آشوب‌های خیابانی؛
9. انتقال تجربه و مهارت‌های خود در زمینه تخریب، به نسل جوان. توضیح آنکه وقتی آشوبی در منطقه آغاز می‌شود، نیروهای قدیمی آموزه‌ها و تجربه‌های خویش را به نیروهای جوان منتقل می‌کنند.
 
روش فضاسازی رسانه‌ای حزب کومله
با توجه به نقش رسانه در فضاسازی سیاسی در دنیای امروز، حزب کومله دراین‌باره آرام حرکت می‌کند. معمولا از طریق منابع داخلی، اخبار را می‌گیرد و سپس در فرصتی مناسب، سناریوی جنگ روانی خویش را اجرا می‌کند. این جریان در نهایت و با بازتاب‌های گسترده در رسانه‌ها، چنین ادعا می‌کند که توانسته است امنیت جامعه را بر هم بزند، تا بتواند به اخاذی بیشتر بپردازد! تقویت روحیه اشرار یا هواداران جوان حزب در منطقه، مانند شعارنویسی از جمله رویکردهای این تشکل است. در برخی خانواده‌های مرزنشین، وقتی جوانی با خانواده خویش اختلاف پیدا می‌کند و کاری بر خلاف میل آنان انجام می‌دهد، سریعا به آن سوی مرز فرار کرده و جذب این گروه یا موارد مشابه آن می‌شود. وضعیت اردوگاه‌های این حزب در آن سوی مرزها، به هیچ روی مطلوب نیست. ماه گذشته دختری پانزده‌ساله ــ که دو سال پیش جذب کومله شده بود ــ به دلیل شرایط نامساعد اردوگاه محل اقامت، خودکشی کرده بود! در نگاه کلی آزار جنسی، مصرف مشروبات الکی، مقر آنها را تبدیل به مرکز فساد و فحشا کرده است! جمعی از افراد نیز، با انگیزه گروهکی جذب سازمان می‌شوند. وقتی داخل مقر می‌شوند و محیط آنجا را مطلوب خودشان نمی‌یابند و می‌خواهند برگردند، به آنان اجازه بازگشت داده نمی‌شود و چاره‌ای  جز خودکشی نمی‌بینند! برحسب آمار طی دو سه سال، ده تا بیست نفر از این‌گونه پیوستگان خودکشی کرده‌اند!
 
نقش و اهداف حزب کومله، در اغتشاشات اخیر ایران
حزب کومله از ابتدای تأسیس نظام اسلامی و با کمک ایادی استکبار، قصد تجزیه کشور را داشت. بی‌تردید امروزه با قدرت نظام اسلامی، آنان بیش از گذشته نمی‌توانند به این موضوع فکر کنند! امروزه سران این گونه گروهک‌های تروریستی، به آمریکا و رژیم صهیونیستی وابسته‌اند. حتی چند سالی است که عربستان سعودی نیز، منابع مالی قابل توجهی به آنها اختصاص داده است. اکنون این گونه گروه‌ها اهرم‌هایی هستند که غرب و ایادی آن برای فشار به نظام جمهوری اسلامی، از آنها استفاده می‌کنند. آنان به‌ظاهر در شهر اشنویه، تعدادی هوادار دارند، اما لیدرهای آنها در این منطقه، بیشتر از سی، چهل نفر نیست! آنها از مجموعه‌ای از خانواده‌های معدومین تشکیل می‌شوند یا افرادی که در فضای مجازی با آنها ارتباط برقرار شده است. برخی جوانان نیز متأثر از شبکه‌های ماهواره‌ای کرد زبان، به ایده‌های تجزیه‌طلبانه این گروه نزدیک می‌شوند. در اشنویه معدودی از جوانان در چند سال اخیر، به بهانه عید نوروز یا سالگرد تأسیس گروهک تروریستی کومله، در برخی خیابان‌ها جمع می‌شوند، سنگ‌پرانی می‌کنند، اما نیروهای امنیتی سریعا به غائله پایان می‌دهند. از سال ۱۳۹۵ بدین سو، نزدیک به ۳۵ نفر از وابستگان به این گروه، در کامیاران، سقز و اشنویه به هلاکت رسیدند. هر تیم ده نفره‌ای از ایشان که وارد کشور می‌شود، در طول ۲۴ ساعت منهدم شده است. هم از این روی حزب کومله بیشترین تلاش خویش را بر فعالیت تبلیغی متمرکز ساخته است. معدود عوامل ایشان، از کوچک‌ترین مشکلات معیشتی مردم، سریعا فیلم و گزارش تهیه می‌کنند و برای رسانه‌ها می‌فرستند. گاهی اوقات در این فرآیند، از آرشیو و کشته‌سازی‌های پیشین نیز استفاده می‌شود. گاه زمانی که هنگ مرزی، از وابستگان به این گروه قاچاق کشف می‌کند و در خلال درگیری کشته و زخمی می‌دهند، سریعا آن را به ملات اغتشاش مبدل می‌سازند. این شیوه آنان، مسبوق به سابقه است.
دولت‌های استعماری به حمایت از حزب کومله، به اقلیم کردستان عراق فشار می‌آورند که به این جریان میدان دهد. احضار سفیر بلژیک در خصوص دخالت در اعتراضات و نیز تذکر وزارت امور خارجه به اقلیم کردستان نیز، در همین راستا بوده است. کومله‌ها در دیپلماسی در دهه اخیر، نسبتا فعال بوده‌اند. به‌کرات با سفیر و نماینده آمریکا ارتباط برقرار کرده‌اند. همین ارتباطات نیز باعث شده است خود را در صحنه بین‌الملل مطرح و مظلوم‌نمایی کنند! آنان سعی دارند با برپایی تجمعات و اغتشاشات، ثابت کنند که توانایی بر هم زدن امنیت کشور را دارند.
 
نمایی از روزهای فعالیت تجزیه‌طلبان در منطقه کردستان (سال 1358)
نمایی از روزهای فعالیت تجزیه‌طلبان در منطقه کردستان (سال 1358)

کلام آخر
حزب تروریستی کومله، به دلیل خشونت و تحلیل‌های غلط، دچار انشعابات درونی گشته و گروه‌های زیادی از این تشکیلات زاییده شده‌‎اند. از یاد نبریم که کومله به دو دلیل مهم، در دهه اول انقلاب حذف شد: تضادهای درون حزبی و تمامیت‌خواهی در داخل سران حزب. این عوامل باعث شد کومله از صحنه سیاسی و نظامی حذف و به عنوان جریان نهفته در شمال عراق عمل کند. حال باید از خویش پرسید که چگونه گروهکی مطرود با عملکردی خشن و تفکر الحادی، که حتی رقبای خویش را به معارضه می‌طلبد، می‌تواند اغتشاشات اخیر را به نام خویش بزند؟ طبعا در تحولات اخیر، نمی‌توانیم نقشی جدی به کومله‌ها بدهیم؛ چه اینکه این طیف، مقبولیت مردمی چندانی در منطقه ندارد. یکی از ویژگی‌های مهم مردم کردستان، گرایشات دینی آنان است که کومله فاقد پوشش‌دهی آن می‌باشد. شاید در پشت پرده تحولات اخیر، سناریوهای دیگری با توجه به تحولات منطقه وجود دارد، که باید منتظر رونمایی از آنها باشیم! علاوه بر این، نباید نقش رژیم صهیونیستی را در تحولات اخیر عراق و اقلیم نادیده بگیریم که با حمایت مالی عربستان، درصدد تدوین سناریوی نوینی در منطقه هستند!
گروهک‌های معارض با نظام جمهوری اسلامی، به دلیل ظرفیت متنوع در فضای جنگ نرم، بیشترین استفاده را از این ابزار، در مقابله با نظام جمهوری اسلامی دارند. از سوی دیگر کشور ما در برابر این گونه پدیده‌ها در شمال غرب کشور، بیشتر سخت‌افزاری عمل کرده است. در مقطع کنونی علاوه بر شیوه‌های سخت‌افزاری، نیاز به ایجاد جریانات تبیینی داریم؛ تبیینی که بارها رهبر معظم انقلاب اسلامی، در سال‌های اخیر بر آن تأکید کردند. تبیین جریان‌هایی که در روزگاری نه چندان دور، وحشیانه‌تر از داعش عمل کردند، سر بریدند، تکه تکه کردند و یکپارچگی ایران و حتی سعادت مردم کرد را نیز نمی‌خواهند. تلاش تبلیغی ما باید به این پرسش معطوف شود: چگونه امروز گروهکی تروریستی با کارنامه‌ای سیاه، شعار دفاع از حقوق بشر سر داده است؟

 
 
https://iichs.ir/vdcai6nu.49nya15kk4.html
iichs.ir/vdcai6nu.49nya15kk4.html
نام شما
آدرس ايميل شما