قطب بندی نیروهای سیاسی در مقابل کاپیتولاسیون

خفقان، اختناق و اعتراضات امام خمینی

روحانیت با اطلاع از عمق فاجعه لایحه کاپیتولاسیون که عملا آمریکاییها را در خاک ایران از هر نظر برتر از مردم ایران می‌دانست، به صورت پنهان و آشکار به مخالفت با آن پرداختند. در این میان افرادی همچون سیدمحمد کاظم قریشی که از علمای شهر خمین و از شاگردان امام خمینی محسوب می‌شد، سخنرانی بسیار تندی نسبت به تصویب لایحه کاپیتولاسیون انجام داد که در نهایت این مسأله منجر به دستگیری وی شد.
خفقان، اختناق و اعتراضات امام خمینی
در یکی دو سده اخیر، اروپاییان و به طور کلی غربیان به دستاوردهای بزرگی در زمینه‌های مختلف دست پیدا کردند و این دستاوردها به گونه‌های متفاوتی وارد سرزمینهای شرقی از جمله ایران شد. با این حال و در میان تمامی این دستاوردها و خدمات، همواره نخستین موضوعی که نزد غربیان اهمیت داشت، برخورداری و استفاده از منابع موجود در شرق بوده است. هرچند نمی‌توان هیچگاه برای منابع به یغما رفته کشورهایی مانند ایران تأسف نخورد ولی تحمیل برخی معاهدات از سوی کشورهای غربی به مراتب سخت‌تر بود. تا جایی که دیگر مجالی برای افسوس منابع از دست رفته وجود نداشت.
 
بی‌شک کاپیتولاسیون که سابقه آن به قرن 14 و 15 میلادی باز می‌گردد یکی از همین معاهدات است. به طور کلی کاپیتولاسیون عبارت است از: «معاهداتی که به موجب آن بیگانگان حق اقامت در کشور دیگری را برای خود تحصیل و از برخی حقوق و مزایا به طور اختصاصی بهره‌مند می‌شوند و به عبارت دیگر کاپیتولاسیون عبارت است از حق قضاوت خارجیان در کشور بیگانه.»1 در این تعریف که دهخدا از واژه «کاپیتولاسیون» ارائه داده است، می‌توان سه رویکرد متفاوت استخراج کرد ولی تعریف رایج مربوط به حق قضاوت خارجیان در کشورهای بیگانه است. سابقه کاپیتولاسیون در ایران مربوط به جنگهای ایران و روس در دوران قاجار است، با این حال اجرای کاپیتولاسیون در دوران پهلوی بسیار متفاوت نسبت به گذشته بود، تا حدی که دولت منصور در سال 1343 با ارسال لایحه کاپیتولاسیون به مجلس، موجبات تصویب آن را فراهم ساخت. در این دوران است که موجی از انتقادات و واکنشهای مختلف نسبت به این لایحه در کشور ایجاد شد. در یادداشت پیش رو برآنیم نگاه طیفها و گروه‌های سیاسی و اجتماعی داخل ایران را نسبت به کاپیتولاسیون مورد نظر قرار دهیم و نیز واکنش جریان‌های مختلف در مقابل موضع‌گیری امام خمینی نسبت به این لایحه را بررسی کنیم.
 
موافقین داخلی کاپیتولاسیون
پس از کودتای 28 مرداد سال 1332 و بازگشت مجدد محمدرضا شاه به قدرت، دو مسأله تا پایان حکومت پهلوی ثابت و بدون تغییر ماند؛ نخست اینکه از آن پس هیچگاه احزاب و جریانهای سیاسی نتوانستند مانند دهه 20 فعالیت گسترده داشته باشند تا جایی که در بازی قدرت سهیم شوند. مسأله دوم نیز مربوط به نفوذ بی‌بدیل آمریکا در ساختار حکومت پهلوی است که به جرأت می‌توان گفت نمونه‌ آن در هیچ یک از دوران تاریخ ایران قابل مشاهده نیست. شاه که بازگشت به قدرت خود را مدیون حمایت تام آمریکا در کودتای 28 مرداد می‌دانست، به طرق مختلف سعی در جبران این حمایت داشت.
 
پس از ایجاد اصلاحات ارضی در دوران علی امینی، محمدرضا شاه که سودای تبدیل ایران به قدرت نخست نظامی منطقه را داشت، به آمریکا سفر کرد. شاه که به دنبال مهمترین دستاورد خود می‌گشت، درخواست کمک نظامی از آمریکا کرد. ایالات متحده نیز اعطای برخی امتیازات به دولت پهلوی را منوط به وضع مقررات قضایی و مصونیت نظامیان این کشور اعلام کرد. بنابراین باید اذعان داشت که نخستین طرفدار داخلی این لایحه بی‌شک شخص محمدرضاشاه پهلوی می‌باشد. این زمان که مصادف است با دوران صدارت حسنعلی منصور، فرصت بسیار مناسبی برای طرح این لایحه در مجلس و تصویب آن بود. کاری که دو نخست وزیر پیشین یعنی علی امینی و اسدالله علم در انجام آن موفق نبودند. دوران نخست وزیری منصور بسیار کوتاه بود ولی وی که از دیرباز به عنوان غلام حلقه به گوش دربار پهلوی خدمت می‌کرد، سرسپردگی شدیدی به آمریکا داشت و بلافاصله پس از نشستن بر کسی نخست وزیری، تلاش خود را برای تصویب لایحه کاپیتولاسیون به خرج داد. اهتمام وی در این زمینه به حدی بود که با دروغ و نیرنگ نزد نمایندگان مجلس و حتی خبرنگاران، این لایحه را بی‌اهمیت جلوه داده و مرتبا اعلام می‌کرد که این لایحه فقط شامل نظامیان آمریکایی است و افراد دیگر را شامل نمی‌شود.2
 
امام خمینی  در بخشی از سخنرانی خود، ماحصل تصویب این لایحه را اینگونه بیان می‌کند: «اگر یک خادم آمریکایی، اگر یک آشپز آمریکایی، مرجع تقلید شما را وسط بازار ترور کند... دادگاه‌های ایران حق محاکمه ندارند... اگر شاه ایران یک سگ آمریکایی را زیر بگیرد بازخواست خواهد شد...».  
بی‌شک نقش اصلی و موافقین اصلی تصویب و اجرای این طرح در کشور، شخص شاه و افرادی همچون علم بوده که حیات سیاسی و حتی غیر سیاسی خود را مدیون آمریکا بودند. ساختار سیاسی ایران در آن برهه از زمان به این صورت بود که تنها جریانها و گروه‌های سیاسی می‌توانستند فعالیت کنند که مورد اعتماد و تأیید شخص شاه بودند. در جریان تصویب نیز، منصور روز قبل از مطرح شدن لایحه در مجلس با اعضای حزب ایران نوین که همگی با نظر دربار به مجلس راه یافته بودند دیدار کرد و این افراد را که منافعشان پیوند با منافع دربار بود، قانع کرد که تصویب این طرح به سود کشور است. سرانجام در روز 21 مهرماه سال 43 مجلس کار خود را برای بررسی این لایحه آغاز کرد، نکته قابل تأمل این است که در آن روز بیش از 25 نفر از اعضای مجلس از جمله عبدالله ریاضی، رئیس مجلس بدون دلیل موجهی در مجلس حضور نیافتند و شرایط را برای تصویب لایحه آسانتر کردند زیرا اکثر نمایندگان حزب ایران نوین با سخنرانیهای منصور حمایت خود را از تصویب لایحه اعلام کرده بودند. در نهایت این لایحه با 74 رأی موافق و 61 رأی مخالف در میان 136 رأی به تصویب رسید.3
 
مخالفان داخلی کاپیتولاسیون
همانطور که گفته شد در این دوران به دلیل سرکوب تمامی احزاب و گروه‌های سیاسی از سوی دولت پهلوی، عملا شرایطی برای اعتراض مدنی از سوی جریانها وجود نداشت. در واقع هیچ جریان و حزبی به صورت رسمی وجود نداشت به‌جز دو یا سه حزبی که از سوی دولت تأسیس شده بود. بنابراین مادامی که حزب و گروهی امکان فعالیت آزادانه را نداشته باشد، امکان اعتراض مدنی نیز وجود ندارد. در خصوص کاپیتولاسیون نیز شرایط به همین شکل بود. بعد از کودتای 28 مرداد و سرکوب جدی گروه‌ها و شروع دوران اختناق پهلوی، احزابی مانند حزب توده، جبهه ملی، نهضت آزادی به کلی سرکوب شدند. این گروه‌ها در کنار مردم، هر از گاهی به صورت مختصر ضعیف نسبت به برخی تصمیمات اعتراض می‌کردند. به نظر می‌رسد تصویب لایحه کاپیتولاسیون در مجلس، از دو جهت قابل تأمل است؛ نخست اینکه تصویب این لایحه برخلاف دیگر اقدامات دولت پهلوی و در حالی که دربار تلاش زیادی برای سرپوش گذاشتن و کم اهمیت جلوه دادن آن نمود، موجب تحرک جدی مردم شد. در واقع باید گفت جریان انقلاب اسلامی از همین زمان آغاز شد. مسأله دیگر ورود روحانیت به عرصه نخست فعالیت سیاسی بعد از دوران مشروطه بود.4
 
بعد از انقلاب مشروطیت و در طول دوران حکومت پهلوی، روحانیونی همچون آیت‌الله مدرس و آیت‌الله کاشانی در برهه‌های زمانی مختلف نقش چشمگیری ایفا کردند ولی هیچ کدام در بسیج توده‌وار مردم برای مدت زمان طولانی که سرانجامی همچون پیروزی انقلاب داشته باشد، موفق نشدند. روحانیت با اطلاع از عمق فاجعه لایحه کاپیتولاسیون که عملا آمریکاییها را در خاک ایران از هر نظر برتر از مردم ایران می‌دانست، به صورت پنهان و آشکار به مخالفت با آن پرداختند. در این میان افرادی همچون سیدمحمد کاظم قریشی که از علمای شهر خمین و از شاگردان امام خمینی محسوب می‌شد، سخنرانی بسیار تندی نسبت به تصویب لایحه کاپیتولاسیون انجام داد که در نهایت این مسأله منجر به دستگیری وی شد.5 هم‌زمان با گسترش فعالیت روحانیون در مقابله با کاپیتولاسیون، برخی از گروه‌های دانشجویی نیز همچون مهندس بازرگان نسبت به آن واکنش نشان دادند.
 
همانطور که گفته شد، روحانیون به عنوان فعالترین جریان به لایحه کاپیتولاسیون اعتراض کرد. در میان روحانیون امام خمینی که در آن زمان به عنوان یکی از روحانیونی که بدون ترس علیه اقدامات حکومت پهلوی سخنرانی می‌کرد، نقش انکار ناپذیری ایفا کرد. در واقع پس ازسخنرانی پرشور ایشان در مخالفت با این لایحه بود که ایشان به عنوان رهبر نهضت انقلاب شناخته شد.
 
عکس‌العمل گروه‌های مختلف نسبت به اعلام موضع امام خمینی
کمتر از دو هفته از تصویب لایحه کاپیتولاسیون در مجلس نمی‌گذشت که مخالفتها با این اقدام شروع شد. در این میان بدون شک سخنرانی تاریخی امام خمینی در چهارم آبان، نقش بسیار مهمی در آگاهی بخشی به مردم ایفا کرد. حضرت امام در بخشی از سخنرانی خود، ماحصل تصویب این لایحه را اینگونه بیان می‌کند: «اگر یک خادم آمریکایی، اگر یک آشپز آمریکایی، مرجع تقلید شما را وسط بازار ترور کند... دادگاه‌های ایران حق محاکمه ندارند... اگر شاه ایران یک سگ آمریکایی را زیر بگیرد بازخواست خواهد شد...».6
 
در پی موضع‌گیری صریح و تند امام خمینی نسبت به تصویب این لایحه، دو رویکرد متفاوت ایجاد شد: رویکرد نخست از جانب حکومت پهلوی و طرفدران آن بود که از این پس رقیب و دشمن خود را شناختند و پس از اینکه نتوانستند پاسخی برای اعتراضات طرح کنند، اقدام به دستگیری و پس از آن تبعید ایشان نمودند. این عمل حکومت پهلوی نه تنها به سودش تمام نشد بلکه فروپاشی خویش را تسریع بخشید. رویکرد دوم نیز از سوی گروه‌های مبارز و منفعل داخلی صورت گرفت.
 
برخی گروه‌های فعال مانند حزب موتلفه اسلامی که پیش از این نیز سابقه مبارزه علیه رژیم را داشتند و به صورت پراکنده و البته محدود علیه رژیم پهلوی اقدام می‌کردند، بعد از تبعید حضرت امام (ره) به صورت جدی‌تری وارد عمل شدند و در نهایت توانستند در روز یکم بهمن سال 1343، یکی از مسببین اصلی تصویب لایحه کاپیتولاسیون یعنی حسنعلی منصور، نخست وزیر وقت را ترور کنند.
 
در پی این حوادث، بسیاری از روحانیون نیز واکنش متفاوتی نسبت به گذشته داشتند. گروهی از روحانیون پیش از این اقدام و مخالفت علنی علیه رژیم پهلوی را تأیید نمی‌کردند ولی بعد از موضع‌گیری آشکار حضرت امام نسبت به کاپیتولاسیون و نیز تبعید ایشان به ترکیه، شرایط متفاوت شد و این افراد که عموما از شاگردان حضرت امام محسوب می‌شدند، هدایت نهضت انقلاب را با رهبری امام بر عهده گرفتند. گروه‌های فعال دانشجویی داخل و حتی خارج از کشور نیز پس از این موضع‌گیریها بود که مبارزه علیه رژیم پهلوی را جدی گرفته و به صف انقلابیون پیوستند.
 
در نهایت باید گفت که لایحه‌ای که قرار بود پیوند رژیم پهلوی و آمریکا را محکم‌تر کند و استمرار رژیم پهلوی را قطعی سازد، موجبات برچیده شدن آنها را فراهم ساخت. لایحه شوم کاپیتولاسیون، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و در زمان دولت موقت در تاریخ 23 اردیبهشت سال 1358 رسما لغو شد.
 
امام خمینی در منزل شخصی در دوران تبعید به شهر نجف

پی نوشت:
 
 
1.علی‌اکبر دهخدا، لغتنامه، تهران، دانشگاه تهران، 1372، ص36.
2.حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، خاطرات ارتشبد فردوست، ج 1، تهران، اطلاعات، 1370، ص514_516.
3.عبدالرضا هوشنگ مهدی، سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی(1300 تا 1357)، تهران، پیکان،1377 ،312_313.
4.سیدحمید روحانی، نهضت امام خمینی، ج2، تهران، مرکز اسناد، 1376، ص58.
5.محمدجواد مرادی‌نیا، سیدمحمد کاظم قریشی؛ قربانی مخالفت با کاپیتولاسیون، فصلنامه مطالعات تاریخی، شماره 16، ص221.
6.سیدحمید روحانی، نهضت امام خمینی، تهران، واحد فرهنگی بنیاد شهید، 1364، ص708. https://iichs.ir/vdcj.8eifuqeyvsfzu.html
iichs.ir/vdcj.8eifuqeyvsfzu.html
نام شما
آدرس ايميل شما