رضاشاه بر این باور بود که چادر و حجاب اسلامی مانع ترقی و آزادی بشر است و زنان برای «پیشرفت جامعه» باید به شکل غرب لباس بپوشند؛ به همین منظور پروژه کشف حجاب را در دی‌ماه 1314 آغاز کرد، اما این پروژه چقدر در رسیدن به اهداف اولیه‌ای که برای آن تصور شده بود موفق بود؟
کشف حجاب چقدر از اهداف اولیه را محقق کرد؟
 
با سقوط سلسله قاجاریه و روی کار آمدن رضاشاه در ایران شاهد تحولی گسترده در ساختار حاکمیت و جامعه ایران آن روزگار بودیم؛ چراکه پادشاهی به قدرت رسیده بود که داعیه نوسازی و توسعه ایران را داشت و بنا داشت کشور را به سطح قدرت‌های جهانی برساند؛ امری که نیازمند برنامه‌ریزی دقیق و منطبق بر واقعیت‌های جامعه آن روزگار بود، اما رضاشاه که بنای کار خود را بر تقلید از آتاتورک، رهبر ترکیه مدرن، گذاشته بود به مقتضی و مصالح جامعه ایران آن روزگار توجهی نداشت. او به منظور «مترقی ساختن»! جامعه دست به اقداماتی زد؛ اقداماتی که در عرصه‌های مختلف نظامی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی صورت می‌پذیرفت. یکی از این اقدامات که در عرصه فرهنگی انجام شد و از قضا آثار و عواقب نامطلوبی بر جامعه گذاشت وارد کردن زنان به حوزه فعالیت‌های اجتماعی به سبک غربی با هدف «پیشرفت جامعه»! و غربی شدن آن، آن هم به صورت آمرانه بود؛ امری که با استقبال جامعه سنتی آن روزگار ایران روبه‌رو نشد و هزینه و پیامدهای بسیاری را بر کشور تحمیل کرد. این در حالی بود که رضاشاه سیاست کشف حجاب را موجب «آزادی زنان»! و سبب «رشد و ترقی‌شان» در جامعه می‌دانست. بر این اساس تلاش خواهیم کرد میزان موفقیت این سیاست را در دوره رضاشاهی مورد ارزیابی قرار دهیم.
 
آغاز سیاست کشف حجاب توسط رضاشاه
هرچند مسئله آزادی حجاب و پوشش در دوران قاجاریه و در میان محافل روشنفکری مطرح شد، اما اجرای این سیاست به صورت سیستماتیک و در سطح کلان مربوط به دوره پادشاهی رضاشاه است. او که به‌شدت تحت تأثیر تحولات ترکیه عصر آتاتورک بود، بر آن شد تا کشف حجاب را اجرا کند. رضاشاه خود به‌صراحت به محمود جم، که این طرح در دوران نخست‌وزیری او اجرایی می‌شد، گفت: این چادر چاقچورها را به چه صورت می‌توان از میان برداشت؟ دو سال است که این مسئله ذهن من را درگیر کرده است. از وقتی که به ترکیه سفر کردم و از نزدیک دیدم که چگونه زنان ترکیه حجاب را دور انداخته و دوش به دوش مردها کار می‌کنند دیگر از هر چه زن چادری است نفرت دارم.1
 
بدین‌ترتیب طرح کشف حجاب در دی‌ماه سال 1314ش آغاز شد. البته رضاشاه پیش از این و در فاصله سال 1313ش تا 1314ش تلاش کرد زمینه و بستر لازم برای توجیه افکار عمومی را فراهم آورد؛ برای مثال جشن‌ها و مراسم سخنرانی متعددی در این مقطع در تهران و دیگر شهرهای کشور برگزار شد. به هر صورت رضاشاه در روز عملی کردن این سیاست به تمامی وزارتخانه‌ها به‌خصوص وزارت دربار و معارف دستور داد که مقدمات مراسم بزرگی را که به مناسبت «آزادی زنان» و «احقاق حقوق»! ایشان بود فراهم کنند. او در این مراسم که به مناسبت اعطای دانش‌نامه به فارغ‌التحصیلان دانشگاهی برگزار شد، ضمن تبریک و تهیّت به مردم ایران ابراز امیدواری نمود که این «پیشرفت» نصیب همه زنان کشور حتی کسانی که در روستاهای دور و دراز کشور زندگی می‌کنند شود.2
 
صدرالاشرف، که در آن دوره وزیر عدلیه بود، می‌گوید: همسر و دخترانم بدون داشتن حجاب در مجلسی به همین مناسبت شرکت کردند. از فردای آن روز زنم از غصه از خونه بیرون نرفت و در بستر بیماری افتاد تا یک سال بعد که جنازه‌اش را از خانه بیرون آوردند  
ایجاد شکاف بیشتر میان دولت و مردم
اما این پایان کار نبود. طرحی که رضاشاه در ذهن خود می‌پروراند با تمایل جامعه همسو نبود و با واکنش آحاد مختلف جامعه به‌خصوص طیف‌های مذهبی روبه‌رو شد. در نتیجه برنامه کشف حجاب با اهرم فشار و زور همراه شد؛ به نحوی که نظام شاهنشاهی مجبور شد از نیروی شهربانی برای اجرایی کردن این سیاست استفاده نماید. رضاشاه بر این باور بود که چادر و حجاب اسلامی مانع پیشرفت و ترقی و آزادی بشر است. البته آنچه در عمل اتفاق افتاد دقیقا در جهت عکس این برنامه بود؛ چون این سیاست نه تنها آزادی را برای زنان ایرانی به ارمغان نیاورد، بلکه سبب شد زنان بیشتر منزوی شوند و از محیط اجتماعی فاصله گیرند. در نتیجه برای مدتی طولانی زنان ایرانی که حاضر به کشف حجاب نبودند در خانه محبوس شدند، بسیاری از دختران از تحصیل محروم گشته و بخش گسترده‌ای از زنان از انجام فعالیت‌های اجتماعی و فرهنگی خود دور شدند؛ روندی که دقیقا در جهت عکس توسعه کشور بود.3
 
در واقع اگر بخواهیم به صورت دقیق‌تر صحبت کنیم بعد از طرح جنجال‌برانگیز کشف حجاب، تعداد کمی از زنان کشورمان بودند که با آن همراه شدند. این زنان بیشتر اقشار فرنگی‌مآب را تشکیل می‌دادند که مسیر غرب‌گرایی را در پیش گرفته و در زمینه کشف حجاب فعالیت می‌کردند. این امر همچنین شامل زنان دربار نیز می‌شد. در واقع به واسطه حضور افراد در قدرت، زنان این متنفذین از اولین کسانی بودند که به طرح کشف حجاب پاسخ مثبت دادند. در مرتبه بعد زنان افرادی به این طرح پیوستند که در مشاغل دولتی همچون ارتش و آموزش و پرورش مشغول فعالیت بودند. در عین حال زنان بخشی از طبقه تجار و مرفه جامعه نیز از آن استقبال کردند. هرچند زنان روستایی و طبقات فقیر و تهیدست جامعه نیز تا حدودی مجبور شدند از این سیاست پیروی کنند، اما از هر فرصتی برای احیای ارزش‌هایی که بدان باور داشتند دریغ نورزیدند و در بسیاری از مواقع دوباره حجاب اختیار می‌کردند.4
 
عکس‌العمل زنان مخالفت در برابر قانون حجاب
اما آنچه بیش از پیش مشهود بود عدم استقبال قاطبه ملت از این طرح بود. در واقع زنان شهری و روستایی که در محیطی کاملا مذهبی و سنتی رشد یافته بودند و از باورهای عمیق دینی و ارزشی برخوردار بودند برای حفظ و پاسداری از هویت اصیل ایرانی ـ اسلامی خود در برابر این سیاست عکس‌العمل نشان دادند. گستردگی این مخالفت‌ها به حدی بود که حتی برخی از وزرای رضاشاه نیز به سختی حاضر به پذیرش آن شدند و اگر غم نان و بیم جان نبود با آن مخالفت می‌کردند؛ به عنوان نمونه هنگامی که رضاشاه به وزرای خود دستور داد هر کدام از وزارتخانه‌ها جداگانه برنامه‌ای برای کشف حجاب ترتیب دهد بسیاری از کارمندان در برابر آن از خود مقاومت نشان دادند؛ به عنوان مثال صدرالاشرف که در آن دوره وزیر عدلیه بود می‌گوید: همسر و دخترانم بدون داشتن حجاب در مجلسی به همین مناسبت شرکت کردند. از فردای آن روز زنم از غصه از خونه بیرون نرفت و در بستر بیماری افتاد و تا یک سال بعد که جنازه‌اش را از خانه بیرون آوردند... همچنین برخی از کارمندان رده‌های پایین‌تر و در عین حال افسران ارتش دست به خودکشی زدند و از زنان خود نیز خواستند این کار را انجام دهند.5
 
واکنش سخت رژیم  
اما حکومت رضاشاه به‌شدت با کسانی که با طرح مخالفت می‌کردند برخورد کرد و مشی و شیوه سرکوب‌گرانه را در زمینه سیاست کشف حجاب در پیش گرفت. مأموران نظامی در روستاها چادر از سر زنان برمی‌داشتند و آن را بر سر نیزه کرده و آتش می‌زدند. حتی به خانه‌های مردم می‌ریختند و صندوقچه‌خانه را مورد بازرسی و تفتیش قرار داده و در صورت پیدا کردن چادر در آن به‌شدت با صاحبخانه برخورد می‌کردند. بر اساس قانون اگر زنی با حجاب دستگیر می‌شد مرد او نیز به این بهانه که باید زن خود را برای کشف حجاب توجیه می‌کرد مورد بازخواست قرار می‌گرفت.6
 
رضاشاه تصور می‌کرد ترقی و توسعه ایران تنها از طریق الگوی توسعه آمرانه امکان‌پذیر است. پیش‌فرض او نیز این بود که توده مردم جاهل و نادان هستند و سره خود را از ناسره نمی‌توانند تشخیص دهند، مصالح و منافع خود را به خوبی درک نمی‌کنند و اهمیت پیشرفت و ترقی را متوجه نیستند؛ ازهمین‌رو ضروری است که نخبگان حامی پیشرفت و توسعه، رسالت هدایت عامه مردم را بر عهده گیرند و در این مسیر هرجا اهداف و مقاصد نخبگان با مردم دچار زاویه شود با زور و اجبار با مردم برخورد کنند و آنان را در مسیر و ریل خود قرار دهند؛ امری که با واقعیت جامعه ایران بسیار فاصله داشت و سبب شد مانعی بر سر راه برنامه رضاشاه برای «توسعه» و «نوسازی» کشور ایجاد شود.7
 
در پایان باید گفت که سیاست کشف حجاب رضاشاه نه تنها به آزادسازی زنان منجر نشد، بلکه آنان را محدودتر و محبوس‌تر نیز نمود. در نهایت طرح رضاشاه به خانه‌نشین شدن زنان آن روزگار کشورمان منتهی شد و به تعبیری به حبس خانگی‌شان منجر گردید. مردان بسیاری از کارهای روزمره زنان را که در خارج از خانه انجام می‌شد بر عهده گرفتند و حضور زنان در سطوح مختلف بسیار کم‌رنگ‌تر از گذشته گردید؛ روندی که خود نه تنها باعث توسعه کشور نشد، بلکه تقریبا نیمی از جامعه را که زنان تشکیل می‌دادند از مدار و چرخه توسعه خارج ساخت و سبب شد ظرفیت این بخش از جامعه به هدر رود.     
 
کشف حجاب در دوره رضاشاه

پی نوشت:
 
1. مهدی قلی‌خان هدایت، خاطرات و خطرات، تهران، انتشارات زوار، 1372، ص 404.
2. جلال‌الدین مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1377، ص 84.
3. مهدی صلاح، کشف حجاب، زمینه‌ها، پیامدها و واکنش‌ها، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، 1384، ص 118.
4. همان، ص 120.
5. محسن صدر (صدرالاشراف)، خاطرات صدرالاشراف، تهران، وحید، 1364، ص 302.
6. حسین مکی، تاریخ بیست‌ساله ایران، تهران، امیرکبیر، 1364، ص 302.
7. اسماعیل معظم‌پور، نقد و بررسی ناسیونالیسم تجددخواه در عصر رضاشاه، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1383، صص 113-114.
  https://iichs.ir/vdcjvxev.uqehizsffu.html
iichs.ir/vdcjvxev.uqehizsffu.html
نام شما
آدرس ايميل شما