نقش پشت پرده بریتانیا در کودتای 28 مرداد 1332؛

انگلیسی‌ها چگونه راه را بر آمریکایی‌ها گشودند؟

پس از اعلام قطع روابط ایران و انگلستان توسط مصدق، سرهنگ مونتی وودهاووس در رأس هیئتی به واشنگتن رفت و برنامه براندازی مصدق را که موسوم به «عملیات چکمه» بود، با روزولت، رئیس وقت سیا، در میان گذاشت
انگلیسی‌ها چگونه راه را بر آمریکایی‌ها گشودند؟

پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ مداخله انگلستان در کودتای 28 مرداد 1332، بی‌شک به منظور کسب یا حفظ منافع این کشور بوده است؛ بنابراین مطالعه اینکه انگلستان در ایران دارای چه منافعی بود و سقوط مصدق و نهضت ملی نفت، چه آورده‌ای برای آن داشت، حائز اهمیت بسیار خواهد بود. اولین بار در آغازین سال‌های شروع قرن بیستم و در دوره قاجاریه، نام انگلستان با نفت ایران گره خورد؛ زمانی که دولت وقت، امتیاز نفت را به تبعه‌ای انگلیسی به نام ویلیام ناکس دارسی واگذار کرد.[1] 
 
قضیه از آنجا شروع شد که در سال 1892م، هیئت باستان‌شناسان فرانسوی که به ریاست ژاک دمرگان برای کشف اشیای عتیقه به ایران آمده بودند، متوجه احتمال وجود رگه‌های نفت در شمال غرب و یا جنوب غربی ایران شدند.[2] پس از چاپ این خبر در یک مقاله، ادوارت کت، منشی سابق بارون دو رویترر، اهمیت این مقاله را به مدیرکل گمرک ایران، ژنرال آنتوان کتابچی، گوشزد کرد و او نیز با مشورت سرهنری، وزیرمختار سابق بریتانیا در ایران، ناکس دارسی را به عنوان سرمایه‌گذار این پروژه تحقیقاتی برگزید.[3]
 
پس از مذاکرات متعدد و صرف پول‌های هنگفت بین درباریان، به‌ویژه امین‌السلطان، صدراعظم مظفرالدین‌شاه، امتیاز اکتشاف، استخراج و صدور نفت به دارسی داده شد. او نیز متعهد شد طی دو سال شرکت یا شرکت‌هایی برای بهره‌برداری از امتیاز دارسی تأسیس کند و سالی بیست‌هزار لیره وجه نقد و 16 درصد از درآمد نفت را به دولت ایران بپردازد و نفت بدین ترتیب به مدت شصت سال به انگلیسی‌ها واگذار شد.[4]
 
تعدادی از کارگران در تأسیسات نفتی مسجد سلیمان
تعدادی از کارگران در تأسیسات نفتی مسجد سلیمان
شماره آرشیو: 2768-3ع
 
بعدها «شرکت دارسی» نام خود را به «شرکت نفت ایران و انگلیس» تغییر داد و به بهانه‌های مختلفی از پرداخت سهم 16 درصدی ایران خودداری کرد.[5] رضاشاه در سال 1312 به دلایلی پرونده قرارداد نفت را ملغا کرد. انگلستان به دنبال این اقدام، نامه‌ای اعتراض‌آمیز در حمایت از شرکت به ایران نوشت و ایران را به طرح دعوا در دیوان بین‌المللی لاهه تهدید کرد و مسئله به جامعه ملل کشیده شد.[6] با میانجیگری جامعه ملل و مذاکره مستقیم رضاشاه و سر جان کدمن، رئیس شرکت نفت ایران ـ انگلیس، امتیازنامه جدیدی بین ایران و انگلستان در 26 ماده تنظیم شد.[7] دکتر مصدق الغا و انعقاد مجدد قرارداد بین رضاشاه و انگلستان را یک صحنه‌سازی سیاسی برای تمدید قرارداد عنوان کرده است؛[8] تمدیدی که به تعبیر کاتوزیان، شکست مفتضحانه‌ای برای ایرانیان به‌شمار می‌آمد و باز هم صنعت نفت ایران را تحت سیطره استعمار انگلستان نگاه می‌داشت.[9] از میان برداشتن سردار اسعد، مستوفی‌الممالک و تیمورتاش، که از مخالفان این قرارداد بودند، از نشانه‌های اراده انگلستان برای حفظ و گسترش منافع نفتی خود در ایران بود.[10]  
 
میزان منفعت انگلستان از بهره‌برداری نفت ایران را به‌وضوح می‌توان از نامه استوکس، مهردار سلطنتی انگلیس، به ماژراتلی، نخست‌وزیر دولت وقت انگلیس، در زمان بالا گرفتن دعوای ملی شدن نفت، دریافت. او نوشته است: «در سال 1950 شرکت [نفت ایران و انگلیس] تقریبا 170میلیون پوند سود برده و 60 درصد آن از فروش نفت ایران بوده است... نفت ایران ارزان‌ترین نفت جهان است. بیست سال پیش خبر داشتم که نفت ایران را می‌توان به بهای کمتر از استخراج نفت تگزاس در آمریکا فروخت و سود هم برد».[11] طبیعی است که چنین عایداتی انگلستان را به حفظ منافع به هر قیمتی ترغیب می‌کرد.
 
تلاش‌های شوروی برای کسب امتیاز نفت شمال، باعث شد رویکردی ضد استعماری در اقلیت مجلس پانزدهم به رهبری دکتر مصدق و همچنین در میان مردم به رهبری آیت‌الله کاشانی شکل بگیرد. هیئتی به نمایندگی از شرکت نفت انگلیس و ایران به ریاست گس روانه تهران شد تا با اضافه کردن چندهزار لیره به سهم ایران در قرارداد 1933، مانع لغو قرارداد و ملی شدن نفت ایران شود. این الحاقیه به دلیل تأمین نکردن منافع ایران هیچ‌گاه در مجلس رأی نیاورد و به‌تدریج زمینه‌های طرح و تصویب ملی شدن نفت با تلاش‌های رهبران نهضت و مردم ایران فراهم و نفت ایران ملی اعلام شد.
  
انگلستان روش‌های مختلفی را برای مقابله با ملی شدن نفت در پیش گرفت؛ نخست سعی کرد نهضت را ساخته و پرداخته چند تندرو جلوه دهد تا با تبلیغات روانی، سرعت پیشروی موضوع را بگیرد. با توجه به لغو قرارداد 1933، این کشور در آغاز امر، برای جبران زیان واردشده به شرکت نفت انگلیس و ایران طلب غرامت کرد و شکایت از دولت مصدق را به مجامع بین‌المللی کشاند. دولت بریتانیا اعلام کرد که هر دولت یا شخصی که نفت ایران را بخرد تحریم خواهد شد. تحریم‌ها دولت مصدق را با مشکلات اقتصادی و مالی بسیاری روبه‌رو کرد. عوامل انگلستان از سوی دیگر مصرانه اقدامات پشت پرده‌ای را نیز در مذاکره با شاه در پیش گرفت تا خود شاه مصدق را عزل کند.[12]
 
با هدایت مقامات سفارت انگلستان، جلساتی در خانه سرلشکر زاهدی برگزار شد که در آن افسران ارتش و برخی نمایندگان مانند حجازی، سرتیپ آریانا، انصاری، و برادران رشیدیان حضور داشتند. برادران رشیدیان (سیف‌الله، قدرت‌الله، اسدالله) فرزندان حبیب‌الله رشیدیان، از مأموران سفارت
انگلستان بودند که ثروت و نفوذ فراوانی در اصناف داشتند.[13] خواجه‌نوری، سیدضیاء طباطبائی، علم، زاهدی و میدلتون، کاردار سفارت انگلیس نیز جلسات دیگری برای فراهم کردن مقدمات سقوط دولت ملی مصدق برگزار می‌کردند.[14] مذاکرات با مصدق از منظر انگلیسی‌ها به بن‌بست رسیده بود و بنابراین می‌بایست برنامه‌ای برای از میان برداشتن او چیده می‌شد.
 
پس از اعلام قطع روابط ایران و انگلستان توسط مصدق، سرهنگ مونتی وودهاووس در رأس هیئتی به واشنگتن رفت و برنامه براندازی مصدق را که موسوم به «عملیات چکمه» بود، با روزولت، رئیس وقت سیا، در میان گذاشت.[15] مطابق این طرح قرار بود سازمان شهری متشکل از ارتش، شهربانی، وکلا، بازرگانان و سیاست‌پیشگان با پشتیبانی شاه و هدایت برادران رشیدیان، کنترل تهران را به‌دست گیرند و مصدق و وزیرانش را دستگیر کند و سازمان عشایری نیز در جنوب به نمایش قدرت برخیزد تا در صورت مقاومت حزب توده برای مقابله با آنان آماده باشد. بریتانیا فهرست پانزده‌نفره‌ای را نیز برای جانشینی مصدق آماده کرده بود که به رویت آمریکایی‌ها رسید.[16] آمریکایی‌ها برای همکاری در کودتا با انگلستان متقاعد شدند، اما پس از روی کار آمدن جمهوری‌خواهان در آمریکا، جلسات دیگری میان بریتانیا و آمریکا برپا و طرح «آژاکس» برای براندازی مصدق تهیه و زاهدی نیز برای جانشینی انتخاب شد.[17]
 
چماقداران کودتای 28 مرداد
چماقداران کودتای 28 مرداد
شماره آرشیو: 6085-11ع
 
با وجود هماهنگی‌های انجام‌شده با آمریکا، انگلیسی‌ها نقش اصلی را در طراحی و هدایت کودتا داشتند؛ چنان‌که فردوست در خاطرات خود نیز به نقش اساسی انگلستان اشاره کرده و گواه آن را وابستگی کامل سرلشکر زاهدی، سرلشکر حسن اخوی و رشیدیان به انگلیسی‌ها دانسته است.[18] انگلیسی‌ها افرادی را نیز در دولت و مجلس برای پیشبرد امور و دریافت اطلاعات لازم داشتند. افرادی مانند عباس‌قلی نیساری، رئیس بانک ایران و انگلیس، عمر، مدیر یکی از ادارات دولتی و حسن علوی از این عوامل بودند.[19] وودهاوس در کتاب خود با عنوان عملیات چکمه نوشته است که برای اینکه آمریکایی‌ها تصور نکنند ما به دنبال منافع خودمان هستیم، خطر کودتای توده‌ای‌ها را گوشزد می‌کردیم و کودتا را به دلیل پیشگیری از تسلط کمونیست‌ها ضروری جلوه می‌دادیم.[20] 
 
هزینه‌های اجرای کودتا نیز پیش‌بینی شده بود. در سند مهمی که دانالد ویلبر، از مهره‌های اصلی کودتا، در سال 1954م ارائه کرده اشاره شده است: «در آغاز برآورد شده بود که این کودتا حدود 285 هزار دلار خرج برمی‌دارد که 147هزار و 500 دلار را آمریکا می‌پرداخت و 137هزار دلار را "sis ". سوای این، بودجه‌ای یک‌‌میلیون دلاری برای حمایت پشت پرده از دولت جانشین تدارک دیده بودند که قرار بود به فضل‌الله زاهدی سپرده شود. ضمنا هفتگی مبلغ یک‌میلیون ریال، حدود یازده‌هزار دلار آن روز به دست عواملی برسد که با آن حمایت مجلسیان را بخرند و آنها را با خود همراه کنند. یک مبلغ پنج‌میلیون دلار نیز برای اینکه به محض پیروزی کودتا به نخست‌وزیر تازه پرداخت شود و او را در اداره کشور کمک کند».[21]      
 
محمدرضا پهلوی و ثریا پهلوی پس از وقوع کودتای 28 مرداد، هنگام سفر به آمریکا و دیدار با آیزنهاور
محمدرضا پهلوی و ثریا پهلوی پس از وقوع کودتای 28 مرداد، هنگام سفر به آمریکا و دیدار با آیزنهاور
شماره آرشیو: 6825-۷ع
 
با فشار روزولت و رشیدیان، شاه متقاعد شد فرمان عزل مصدق و نصب زاهدی را امضا کند[22] و در غیاب او کودتا به پیروزی رسید و با پایان دولت مصدق، داستان نفت ایران وارد فصلی دیگر شد. نخست‌وزیر جدید، فضل‌الله زاهدی روابط با دولت انگلیس را از سر گرفت. مذاکرات استخراج و فروش نفت نیز از ۲۲ فروردین ۱۳۳۳ با سرپرستی دکتر علی امینی، وزیر اقتصاد و دارایی آغاز شد و از دل آن قرارداد کنسرسیوم یا قرارداد امینی ـ پیج متولد شد. در این قرارداد، ایران تضمین می‌کرد که تا ۲۵ سال نفت تولیدی را به شرکت‌های عضو کنسرسیوم بفروشد. در این کنسرسیوم شرکت نفت ایران و انگلیس، که یک سال بعد از سقوط مصدق نامش به شرکت نفت بریتانیا تغییر کرده بود، ۴۰ درصد سهام را در اختیار داشت. شرکت انگلیسی ـ هلندی رویال داچ شل ۱۴ درصد سهام، شرکت نفت فرانسه 6 درصد سهام و ۴۰ درصد باقی‌مانده را نیز پنج شرکت بزرگ آمریکایی آن روزها در اختیار داشتند.
 
علی امینی، وزیر دارایی و رئیس هیئت نمایندگی ایران در کنسرسیوم نفت، هنگام بازکردن شیر نفت به روی بیگانگان
علی امینی، وزیر دارایی و رئیس هیئت نمایندگی ایران در کنسرسیوم نفت، هنگام بازکردن شیر نفت به روی بیگانگان
شماره آرشیو: ۱۳۲-۸۴۴۵-الف
 
پی‌نوشت‌ها
 ---------------------------------------------------------
[1] . محمدعلی موحد، خواب آشفته نفت، تهران، کارنامه، ۱۳۸۲، ص 259.
[2] . علی‌اصغر شمیم، ایران در دوره سلطنت قاجار، تهران، مدبر، 1357، ص 289.
[3] . مصطفی فاتح، پنجاه سال نفت در ایران، تهران، شرکت سهامی، 1335، ص 250؛ شاهرخ وزیری، نفت و قدرت در ایران، ترجمه مرتضی ثاقب فر، تهران، مؤسسه انتشارات عطایی، 1379، ص 72.
[4] . حسین مکی، کتاب سیاه، تهران، سازمان انتشارات نو، 1329، صص 15-16.
[5] . فواد روحانی، تاریخ ملی شدن صنعت نفت ایران، تهران، فرانکلین، 1352، ص 60.
[6] . ابراهیم رزاقی، قراردادهای نفتی یا اسناد خیانت، تهران، روزبهان، 1358، ص 20.
[7] . ناصر فرشاد گهر، سیری در قراردادهای نفتی ایران، تهران، پژوهشکده امور اقتصادی، 1381، ص 107.
[8] . محمد مصدق، خاطرات و تالمات، تهران، علمی، 1381، ص 198.
[9] . محمدعلی کاتوزیان، اقتصاد سیاسی ایران، ترجمه محمدرضا نفیسی و کامبیز عزیزی، تهران، مرکز، 1384، ص 53.
[10] . سیدجلال‌الدین مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ج 1، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چ هفدهم، 1391، ص 237.
[11] . محمد مصدق، همان، ص 364.
[12] . فخرالدین عظیمی، بحران موکراسی در ایران، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تهران، البرز، 1372، صص 444-446.
[13] . حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج 1، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، نشر اطلاعات، 1369، ص 181.
[14] . جامی، گذشته چراغ راه آینده، تهران، بی‌تا، ص ۵۶۷.
[15] . محمدعلی موحد، همان، ص 788.
[16] . سی.ام وود‌هاوس، عملیات چکمه، ترجمه فرحناز شکوری، تهران، نور، ۱۳۶۷، ص 39.
[17] . محمدعلی موحد، همان، ص 787.
[18] . حسین فردوست، همان، ص 176.
[19] . گازیوروسکی، مصدق و کودتا، ترجمه علی مرشدزاده، تهران، قصیده‌سرا، ۱۳۸۴، ص ۸۳.
[20] . سی.ام وودهاووس، همان، ص 21.
[21] . جک استراو، کار کار انگلیسی‌هاست، ترجمه علی مجتهدزاده، تهران، انتشارات کتاب پارسه، ۱۳۹۸، ص 166.
[22] . سیروس غنی، یاداشت‌های دکتر قاسم غنی، تهران، زوار، 1378، ص ۲۸.
https://iichs.ir/vdcg3z9x.ak9tn4prra.html
iichs.ir/vdcg3z9x.ak9tn4prra.html
نام شما
آدرس ايميل شما