اصلاحات ارضی به روایت اسناد لانه جاسوسی آمریکا؛

تلاش برای جلوگیری از انقلاب دهقانان در ایران

براساس گزارشهای سفارت آمریکا و تحلیل شخصیت ارسنجانی، وی با اینکه تجربه قلیلی در زمینه کشاورزی و سابقه زیادی در مخالفت با رژیم داشت از خیلی پیش‌‌تر رویای مسئله تقسیم اراضی وسیع دولتی را به دهقانان در سر می‌‌پروراند. وی این امید و انتظار را،‌ زمانی که ناشر روزنامه دسته چپی «دریا» در 1946 بود به همراه داشت.
تلاش برای جلوگیری از انقلاب دهقانان در ایران
انقلاب اسلامی ایران تحت تأثیر ارزشها و هنجارهای سیاسی ـ اسلامی، رفتاری کاملا مغایر با رژیم دست‌‌نشانده پهلوی از خود بروز داد که تمام معادلات و ارزیابیهای تحلیلگران سیاسی را به‌هم ریخت که یکی از آنها، تسخیر سفارت آمریکا در تهران بود. سفارت آمریکا در این دوران، ستادی برای دیگر نمایندگیهای آمریکا در خاورمیانه بود که با جمع‌‌آوری اطلاعات از ایران مواد خام لازم را برای طرح‌‌ریزی برنامه‌‌های آینده و پیگیری منافع ملی دنبال می‌کرد. یکی از محورهای به‌دست آمده از این اسناد در رابطه با اصلاحات ارضی است که این مقاله در صدد است به بررسی و تحلیل آن پردازد. درواقع این مقاله با روش اسنادپژوهی قصد دارد برنامه اصلاحات ارضی شاه را از نگاه بیرونی مورد مداقه قرار دهد. به همین مناسبت در ادامه نگاهی کوتاه به منشأ و ماهیت تاریخی اصلاحات می‌‌اندازیم و آن را مورد تحلیل قرار می‌‌دهیم.
 
اصلاحات ارضی
شروع طرح اصلاحات ارضی «در دولت کندی و در راستای این اعتقاد که اصلاحات لیبرالی بهترین سد حفاظتی در برابر انقلابهای کمونیستی است، و نیز مشروط نمودن کمکهای نقدی به ازای آنکه شاه لیبرالها را وارد کابینه کند برداشته شد»، 1 اما شالوده چنین استراتژی برای کشورهای جهان سوم، توسط «جامعه‌‌شناس آمریکایی به نام «والت ویتمن روستو» صورت گرفت که پست مشاور امنیتی کندی را برعهده داشت و یک سلسله رفورمهای اقتصادی ــ از جمله طرح اصلاحات ارضی ــ در کشورهای آمریکای جنوبی و خاورمیانه و آسیای جنوب شرقی پی‌ریخت که به نوعی فرهنگ و تمدنهای جوامع تحت سلطه امپریالیسم را تحقیر می‌‌کند و شیوه زندگی آمریکایی و جامعه مصرف انبوه را به عنوان الگوی خود قرار می‌‌دهد».2
 
1.طرح آمریکایی؛ اجرای ایرانی
آمریکا با رویکرد امپریالیستی خود نسبت به متحدان ”جهان سوم" و برای دگرگون کردن ساختار کهنه کشاورزی و روابط اجتماعی سنتی در روستاهای ایران و در برابر رخنه کمونیستها و نفوذ ایدئولوژیک و سیاسی شوروی و در نهایت احتمال بروز یک انقلاب سیاسی فشار لازم را به شاه برای این امر مهم انجام داد. 3 پنج ماه پس از انتخاب «کندی»،‌ علی امینی به نخست‌‌وزیری ایران رسید که یکی از بندهای 15 ماده‌‌ای او به اصلاحات ارضی اختصاص داده شده بود. اما رکن کلیدی و عملیاتی آن به «دکتر حسن ارسنجانی» که به اجرای دقیق و عمیق برنامه موظف شده بود؛‌ محول گشت. 4 براساس گزارشهای سفارت آمریکا و تحلیل شخصیت ارسنجانی، وی با اینکه تجربه قلیلی در زمینه کشاورزی و سابقه زیادی در مخالفت با رژیم داشت از خیلی پیش‌‌تر رویای مسئله تقسیم اراضی وسیع دولتی را به دهقانان در سر می‌‌پروراند. وی این امید و انتظار را،‌ زمانی که ناشر روزنامه دسته چپی «دریا» در 1946 بود به همراه داشت. 5 بنابراین پر بی‌‌راه نیست که نیرو‌‌های دست چپی وزرای کابینه علی امینی همچون ارسنجانی، محمد درخشش و الموتی، لزوم سروسامان دادن به زمینهای کشاورزی و تسهیم دهقانان را تسریع بخشیده و در راستای منویات طراحان آمریکایی و اصل چهار قرار گرفت.
 
اگرچه امینی خود از زمینداران بزرگ بود،‌ اما مبارزه علیه زمینداران بزرگ در جریان حکومت او به راه افتاد. همچنان‌که مفسران و روزنامه‌‌نگارهای آمریکایی همچون «والتر لیپمن» که گفت:«اصلاحات امینی درست به موقع آغاز شد» و نیز روزنامه نیویورک، هرالد تریبون، که در تاریخ 18 مه 1961 چنین نوشت: «شکست امینی یک انقلاب را به‌دنبال خواهد داشت»،‌نشان دیدگاه بیرونی آمریکاییان به روند اصلاحات و در واقع انکشاف بازار جدید برای فروش انبوه کالاهای آمریکایی است. سیاستهای جنگ سرد، توامان در دو وجه اقتصاد و سیاست،‌ یکدیگر را یاری می‌‌دادند که در نهایت این اقتصاد بود که دست بالای سیاست را برعهده می‌‌گرفت.
 
مفسران و روزنامه‌‌نگارهای آمریکایی همچون «والتر لیپمن» که گفت:«اصلاحات امینی درست به موقع آغاز شد» و نیز روزنامه نیویورک، هرالد تریبون، که در تاریخ 18 مه 1961 چنین نوشت: «شکست امینی یک انقلاب را بدنبال خواهد داشت»،‌نشان دیدگاه بیرونی آمریکاییان به روند اصلاحات و در واقع انکشاف بازار جدید برای فروش انبوه کالاهای آمریکایی است.  
اما این تعریف و تمجیدها طرف مخالف دیگری نیز داشت که آن را بازگو می‌‌کردند. آنها طرح اصلاحات ارضی را اقدامی سمبولیک برای خشنودی روشنفکران شهرنشینی می‌‌دانستند که اصلاحات ارضی را شرط اساسی پیشرفت قلمداد می‌‌کردند. در راستای این نگاه، دورنمای وضعیت اصلاحات را می‌‌توان در اظهار نظر محمد درخشش در گفت و گو با «چارلز. ان. راسیاس»،‌دبیر دوم سفارت آمریکا به خوبی دریافت:«شاه 20 سال وقت داشته که کارهای خوب برای مردم انجام دهد ولی همه آنچه که انجام داده است بیرون ریختن چند قطره و دروغهای بسیار بوده است تا تخت و تاج خود را چند صباحی بیشتر حفظ کند». درخشش می‌‌گوید:«تکمیل مرحله اول برنامه اصلاحات ارضی ناهمگون بود. این برنامه عملا در خوزستان، گیلان و مازندران اجرا نشد یا ناقص اجرا شد. تعدادی از ملاکین حتی زمین خود را بلافاصله پس از خریدن یک تراکتور و پارک کردن آن در زمین، پس گرفته‌‌اند. تمام آنچه انجام شده است تقسیم ارضی روی کاغذ است». 6
 
در واقع عظمت‌‌طلبی و رویاهای دست نیافتنی که مبتنی بر واقعیت نبود و برنامه‌‌های بلند مدتی همچون پیش افتادن از سوسیالیسم سوئدی،‌ همتراز شدن با زندگی اروپایی و جلو افتادن از آمریکا ظرف بیست‌ساله آینده،‌نشان‌دهنده فقدان عقلانیت سیاسی در برآورد حقیقت ـ واقعیت است که طرح شش ماده‌‌ای و انقلاب سفید را با شکست مواجه کرد. 7
 
2.پارادوکس طبقه متوسط و اصلاحات
با جایگزین شدن سپهبد ریاحی به جای حسن ارسنجانی که قبلا در سال 1963 وزیر کشاورزی بود،‌ به جای روش خشن خودمحور ارسنجانی، ‌اصلاحات ارضی با سیاستی صلح جویانه‌‌تر و آرامتر اجرا شد. او پشتیبانی زمینداران کوچک مترقی‌‌تر را که به علت حملات مغشوش ارسنجانی تقریبا بیزار شده بودند،‌ به‌دست آورد. چنین چرخشی اما در یک پارادوکس ناهمگون با سیاستهای شاه قرار داشت، زیرا که اصلاحات ارضی در آغاز توسط شاه برای جلب حمایت در داخل و ارائه چهره بهتری از خود در خارج طرح‌‌ریزی شده بود. شاه به‌‌رغم این اصلاحات از اینکه طبقه متوسط با ترقی مادی، ‌خواستار قدرت سیاسی شود ترس داشت و به جای آن وی تصمیم گرفت به کشاورزان کمک کند که انتظار می‌‌رفت تا سالهای متمادی پس از این به آگاهی سیاسی برسند. 8علینقی عالیخانی نیز به ذکر این نکته می‌پردازد که فاصله توزیع درآمدها که با اصلاحات ارضی کم شده بود،‌ مجددا به علت سیاست صنعتی‌سازی، گسترش یافته است. این بدین معنی است که اختلاف درآمد فزاینده‌‌ای بین طبقات شهری و روستایی و بین بخشهای جمعیت شهری وجود دارد.9این سخنان مهر تاییدی است بر آشفتگی و فقدان یک برنامه اصولی برای طرحهای بلند مدت ملی که نتوانست به خوبی پیاده و اجرا شود.
 
از دیگر کارگزاران حوزه اصلاحات ارضی می‌‌توان به «عبدالعظیم ولیان» اشاره کرد. گزارشگر سفارت از او به عنوان مصالحه‌‌گری به تمام معنی یاد می‌‌کند. او به دنبال فرونشاندن خشم بزرگ مالکان که از اجرای اصلاحات ارضی شدیداً لطمه خورده‌‌اند،‌ برآمده است. این گزارش که به تاریخ 19 مه 1971 به وزرات امورخارجه آمریکا فرستاده شده است اظهار می‌‌دارد: «از زمانی که ولیان زمام امور را به‌دست گرفت، ‌اختیار وزارتخانه را فراتر از حدود تعیین شده پیش برد».10ولیان نام وزارتخانه را از «وزارت اصلاحات ارضی» به «وزارت تعاون و امور روستاها که منعکس کننده شرایط بالفعل در بوروکراسی ایران و در زمینه گسترش امور روستاییان می‌‌باشد»، تغییر داد.  به تاسیس تعاونیها و شرکتها پرداخت تا با عرضه وامهای کم بهره یا ماشین‌‌آلات کشاورزی ارزان‌قیمت، چاههای عمیق و مساعدتهای کشاورزی، انتظارات ‌روستاییان را تا حدی تامین نماید. به توسعه خدمات و آموزش در زمینه فنون و روشهای جدید کشاورزی پرداخت.  به بازاریابی محصولات مزارع،  با دایر کردن فروشگاههای تعاونی و فروش مستقیم محصولات به مصرف کنندگان در شهرهای بزرگ توجه کرد؛ انحصار تریاک را که محصول  تعاونیهای زراعی تحت کنترل مستقیم وزارتخانه‌‌اش بود،‌ به کنترل خود درآورد؛ خانه فرهنگ و صنایع دستی روستایی را بنیان نهاد؛10که هدفش تسلط هر چه بیشتر دولت بر امور روستاها بود.
 
فرجام بحث
بنابراین اصلاحات ارضی چیزی جز پرستیژ شاهانه و انقلابی بر روی کاغذ نبود زیرا که خود طراحان این طرح به سمبولیک و ناقص بودن آن ایمان داشتند و آن را شکستی شاهانه قلمداد می‌‌نمودند. ایالات متحده به عنوان طراح اصلاحات ارضی در ایران و البته دیگر کشورهای اردوگاه سرمایه داری در طرح‌ریزی این اصلاحات به یک نکته توجه نداشت و آن اینکه نمی‌توان یک قالب مشخص و از پیش تعیین شده را در همه کشورهای این اردوگاه اجرا نمود. به‌علاوه سوال اصلی که طراحان آمریکایی و مجریان ایرانی پیش از اجرای اصلاحات ارضی می‌بایست به آن پاسخ می دادند این بود که آیا در ایران امکان انقلاب دهقانی وجود داشت که بر آن اساس لزوم اصلاحات ارضی در ایران احساس شود؟

اصلاحات ارضی با آن همه بوق و کرنای داخلی و خارجی،سبب گسیل کشاورزان به شهرها و ویرانی کشاورزی شد
شماره آرشیو: 2312-121پ

پی نوشت:
 
1.یرواند آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ترجمه احمد گل محمدی و محمدابراهیم فتاحی،‌تهران، نی، 1377، ص 518.
2.موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی،‌جلد دوم، جستارهایی از تاریخ معاصر ایران، تهران، اطلاعات، 1370، صص 303-304.
3.علیرضا ازغندی، تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی ایران، جلد اول، تحولات اجتماعی 1320-1357، تهران، 1379، سمت، ص 177.
4.اسناد لانه جاسوسی، کتاب هفتاد و هفت؛ عراق، بی‌‌جا، بی‌‌تا، ص 296.
5.همان، ص 296.
6.اسناد لانه جاسوسی، کتاب هفتاد و هفت، ص 493-494.
7.ماروین زونیس،‌شکست شاهانه، ترجمه عباس مخبر، چاپ دوم، 1370، تهران، طرح نو، ص 119-120.
8.اسناد لانه جاسوسی، صورت مذاکرات فریدون مهدوی ــ بانکدار با آرچی،‌ام. بولستر ــ دبیر دوم سفارت، 1966، ص 692.
9.همان، ص 596.
10.همان، ص 764-766.
11.همان. https://iichs.ir/vdch.vnmt23nqkftd2.html
iichs.ir/vdch.vnmt23nqkftd2.html
نام شما
آدرس ايميل شما