“بچه خوشگلها”!
شرفیابی... نخستوزیر سریلانکا ناهار میهمان ما بود اما شاه اصلاً حوصله مهماننوازی نداشت، و زکام و مقاله تایم خلقش را تنگ کرده بود. شهبانو منتهای سعیاش را به کار برد که او را به حرف وادارد، اما به جایی نرسید. آن وقت از انگلیسی به فارسی چرخید، و گفت، "این همه کار خستهتان میکند. من جداً نگرانم. چرا به اصرارم درباره استراحتتان در آخر هفته توجه نمیکنید؟"...
1397/12/14 18:00