در وقایع سوم شهریور 1320، که دیگر نیازی به وجود رضاشاه نبود و ماسکهای فریبنده از صورتها افتاد، رضاشاه با آن قیافه غلط انداز، همان طور که واقعا بود ، یعنی به صورت عنصری ترسو و حقیر، نشان داده شد.
علت اجرای کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ را، اکتورهایی چون مقتدر، جاری ساختن اصلاحات در ایران ذکر کردند، حال آنکه واقعیات نشان داد هدف آن چیزی جز تامین نظر "لرد کرزن" در ایجاد یک "دولت پوشالی" در ایران برای تامین هدفهای اصلی زیر نبوده است:
الف – انحلال اداره ژاندارمری که به وسیله افسران سوئدی سازمان داده شده بود و تمایلات ملیگرایی داشتند.
ب – ایجاد راهآهن سرتاسری در مسیر خارقالعاده بین بندر معشور و بندر گز ( بندر گز بندری است که در تمام دوران سلطنت پهلویها، به وسیله راهآهن، چیزی بدانجا وارد یا از آنجا خارج نشده است)، که در واقع برای دفاع از هندوستان در نظر گرفته شده بود، و ترسیم آن مسیر را به نبوغ مهندسی رضاشاه نسبت دادن، که یک شبه با علم مهندسی لدنی خود، آن را بدون کمک حتی یک نفر، شخصا ترسیم و برای اجرا به وزیر راه داد. (در اداره کل راهآهن آن روز حتی ماشیننویسها میدانستند که آن طرح را انگلیسیها به شاه واگذار کردند و او هم همان را عینا برای اجرا به وزیر راه آن وقت سپرد).
ج – منحرف ساختن تمرینات سربازی از دفاع واقعی آب و خاک به خدمتکاری، بیگاری و کارهای نمایشی و انصراف مطلق از برقراری طرح دفاعی.
در وقایع سوم شهریور 1320، که دیگر نیازی به وجود رضاشاه نبود و ماسکهای فریبنده از صورتها افتاد، رضاشاه با آن قیافه غلط انداز، همان طور که واقعا بود ، یعنی به صورت عنصری ترسو و حقیر، نشان داده شد.1

رضاخان میرپنج (سرتیپ)، فرمانده تیپ مختلط همدان، در میان افسران و فرماندهان روسی و ایرانی قزاقخانه، یک روز قبل از کودتای 1299
شماره آرشیو: 1793-1ع